پربازدیدترینها            
        
        هر چند در شرایط تحریم در ایران زندگی میکنیم و مناسبات تجارت بینالملل کمتر به ایران مربوط میشود، با این همه امروز ما هم مثل بسیاری از کشورها میتوانیم از رکود در سطح جهان نگران شویم
اعتراضات فراگیر و همه روزه بازنشستگان در سراسر کشور نسبت به دریافتیهای ناچیز مستمری و نیز این واقعیت که طبق لایحه بودجه۱۴۰۱ حدود یکسوم اعتبارات مصرفی دولت صرف ترمیم کسری صندوقهای بازنشستگی میشود، نشانه آن است که نظام تامین آتیه شهروندان بهدرستی کار نمیکند و نیازمند تجدید ساختار است.
مشکل خانههای خالی مختص کشور ما نیست و در بسیاری از کشورها این مشکل به دلایل مختلف یا «بیشساخت» (overbuilt) اتفاق افتاده است.
رشد نقدینگی است که قیمت داراییهایی مثل مسکن، سهام، ارز و طلا را تعیین میکند. بهویژه به دلیل رابطه بسیار نزدیک نقدینگی و قیمت ارز، در اقتصاد ما همواره قیمت ارز متغیر پیشران تلقی شده و قیمت بقیه داراییها را به دنبال خود کشانده است. شاید در بخشی از سالهای ۹۸ و ۹۹، نقدشوندگی بالای سهام باعث شد که شاخص به چنین متغیری تبدیل شود.
درگذشت استاد بزرگ و یگانه آواز ایران صرفا نقطه پایان بر گذار سرافرازانه هنرمندی توانا نیست، بلکه به معنای عبور از فصلی از تاریخ موسیقی آوازی ایران است. موسیقی او با دل، ذهن و روح صحبت میکند.
هفته گذشته در روز دوشنبه اول اردیبهشت، جمعاً 48 پیام مستقیم (غیر از آنچه ذیل نوشتههای من در شبکههای اجتماعی اظهارنظر میشود) در اینستاگرام، تلگرام، لینکدین و... به شکل ایمیل دریافت کردم. اگر درخواستهای توصیه تحصیلی، اشتغال و چند پیام دوستان را کنار بگذاریم، 38 پیام مربوط به بازار سرمایه بود. با هم چند پیام را مرور کنیم:
به نظر میرسد در ماههای اخیر، بانک مرکزی عمدتاً نقدینگی را مدیریت کرده و با کنترل گردش پول در حوزه معاملات ارزی، نتایج مثبتی کسب کرده است. یعنی تا حد زیادی توانسته از سوداگری در بازار ارز جلوگیری کند. سیاستهایی مانند تعیین سقف برای انتقال پول از طریق پوزها، محدود کردن دامنه عمل چکهای تضمینی و بلندمدت کردن سپردهها با حذف سود روزشمار در مهار تلاطم بازار ارز اثرگذار بوده است.
طی سالهای پس از انقلاباسلامی، کشورمان شوکهای ارزی متعددی را پشت سرگذاشته است. اگر از دوران جنگ تحمیلی صرفنظر کنیم، سه شوک ارزی طی سالهای ۷۴-۷۳، ۷۸-۷۷ و ۹۱-۹۰ قابلشناسایی است. عوامل متعددی را میتوان بهعنوان پیشران شوکهای ارزی کشور نام برد، ولی بهطور خلاصه میتوان گفت افزایش بیسابقه حجم نقدینگی و سوءمدیریت تعهدات ارزی طی سالهای ۷۴-۷۳، کاهش شدید قیمت نفت طی سالهای ۷۸-۷۷ و باز هم افزایش شدید حجم نقدینگی و البته تحریمهای بیسابقه علیه کشورمان طی سالهای ۹۱-۹۰ از عوامل اصلی شکلگیری و توسعه شوکهای ارزی بوده است.
هرچند بخش قابلملاحظهای از عوامل موثر بر قیمت ارز در هفتههای اخیر تصمیم سیاسی بعضی کشورها در محدود کردن حوالههای ارزی ایران بوده است، اما اراده بانک مرکزی ایران و دولت آقای روحانی بر مقابله با این افزایش از مجرای متغیرهای اقتصادی قرار گرفت. این تصمیمات حاکی از آن است که فعلا دولت در این برهه از اقتصاد سیاسی ایران و با توجه به مناسبات بینالمللی منطقهای، تنها مولفه مهم اقتصاد کشور را قیمت ارز و تاثیر آن بر تورم میداند و مولفههای دیگری چون رشد و اشتغال را در مراحل بعدی اولویت قرار میدهد.
بخشنامه جدید بانک مرکزی سقف پرداخت سود علیالحساب به سپردهگذاران را به ١٠ و ١٥ درصد محدود میکند؛ خبری خوش برای بانکهای کشور که کموبیش همگی درگیر مشکلند و از این طریق، هزینه پولشان کاهش مییابد. بانکی هم که کسری نقدینگی دارد، میتواند از بانک مرکزی به نرخهای ١٨ یا حتی ١٦ (با وثیقه) خط اعتباری بگیرد.
چندسالی است سود بالای سپردهها در سطحی بسیار فراتر از نرخ تورم پرداخت میشود؛ دلیل این نرخ نامتعادل، رقابت بانکها و مؤسسات اعتباری ضعیفتر و گاه بدون مجوز با بانکهای بهتر کشور است؛ این پدیده اقتصاد ایران را مدام تخریب میکند: کسبوکارها را از توسعه فعالیت بازمیدارد و مردم را به مشارکت در اقتصاد تشویق نمیکند؛ حتی کارکردن برای بسیاری دیگر صَرف نمیکند.
انتخابات سال 1396 بار دیگر همه ما را بر سر دو راهی انتخابات سال 1384 کشاند و دوباره ممکن بود همان اشتباهی را مرتکب شویم که احمدینژاد را بر هاشمی رفسنجانی ترجیح داد. دوباره روحانی را نماینده چهار درصدیها و مستکبرین کردند و رقیبش را 96 درصدی و حامی فقرا و ضعفا. پوپولیسم دوباره به جان مردم افتاد که جامعه ایرانی را پاره پاره کند. ملت ایران نباید همان اشتباه را دوباره تکرار میکرد و نکرد.
نویسنده سرمقاله دوشنبه 6 دیماه دنیای اقتصاد با عنوان «سود، سود نیست» در پاسخ مقاله «سود، سود است» اینجانب نکاتی را ذکر کردهاند که متاسفانه به پیام اصلی نوشته اینجانب مرتبط نیست. ضمن تشکر از توجه ایشان، اشاره به چند نکته را ضروری میدانم:
سیاست دو سال اخیر بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در اصلاح صورت سود و زیان بانکها و کاهش قابلملاحظه رقم سود به دلیل ضرورت ذخیرهگیریهای مختلف و برگشت سود حاصل از معاملات داخلی بانکها، اقدامی است که در نفس خود کاملا قابلدفاع است. هیچکس نمیتواند از این موضوع دفاع کند که بانکها سود موهومی توزیع کنند.
