تهران چگونه مشت واشنگتن و تلآویو را باز کرد؟/ روایت «دنیس راس» از چرایی انفعال اسرائیل در برابر ایران
به گزارش اقتصادنیوز، تا ماه گذشته، رویارویی ایران و اسرائیل عمدتاً در سایه جریان داشت. اما تهران در پاسخ به حمله تروریستی اسرائیل به دمشق، به شکلی بی سابقه سرزمین های اشغالی را هدف حملاتش قرار داد. برخی ناظران استدلال کردهاند که حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل یک حرکت نمادین بود. با این حال، آنگونه دنیس راس، مشاور سیاست خارجی دولت باراک اوباما به همراه دیوید ماکوفسکی، مدیر برنامه روابط اعراب و اسرائیل در موسسه خاور نزدیک با انتشار یادداشتی در فارن افرز مدعی شدند که ایران با توجه به تعداد پهپادها و موشکهای پرتاب شده به سوی سرزمینهای اشغالی، خواهان ضربهای جدی به زیرساخت های این بازیگر بود. این مقاله توسط «اقتصادنیوز» در دو بخش ترجمه شده که بخش نخست در ادامه آمده است.
مقدمه چینی برای شکل گیری ناتوی خاورمیانه؟
«راس» در ادامه این یادداشت ادعایی که به همراه «دیوید ماکوفسکی» مدیر برنامه روابط اعراب و اسرائیل در موسسه خاورنزدیک نوشت، ضمن اشاره به سیستم دفاعی اسرائیل تاکید کرد که تلآویو به تنهایی نتوانست موشکهای ایران را رهگیری کن. دبه ادعای نویسندگان این یادداشت، به همان اندازه که حمله ایران بی سابقه بود، مداخله نظامی مستقیم ایالات متحده و تعدادی از متحدانش از جمله برخی کشورهای عربی نیز بی سابقه بود. فرماندهی مرکزی ایالات متحده، با مشارکت بریتانیا و اردن، یک سوم پهپادها و موشکهای کروز را که ایران به سمت سرزمینهای اشغالی پرتاب کرد را رهگیری کرد. عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز مجموعه اطلاعاتی را به اشتراک گذاشتند که به اسرائیل در دفاع از خود کمک کرد. با توجه به اینکه جنگ اسرائیل با حماس در غزه خشم مردمان عرب را برانگیخته، آمادگی این گروه از بازیگران(کشورهای عربی) برای ایفای این نقش قابل توجه بود.
دنیس راس و دیوید ماکوفسکی در ادامه این یادداشت آورده اند که اسرائیل ظاهرا دریافته که بهترین راه برای مقابله با تهدید ایران و اعضای محور مقاومت، همکاری با ائتلاف است. این گزاره نیز بی سابقه است. این ایده که آمریکاییها، اروپاییها و اعراب برای کمک به رهگیری پهپادها و موشکهای کروز پرتاب شده توسط ایران علیه اسرائیل گرد هم میآیند، در گذشته نه چندان دور، برای اسرائیل نامطلوب به نظر میرسید. اسرائیل تاکید داشته که: "ما خودمان از خود دفاع می کنیم." این شعار هم مایه غرور و هم یک اصل بوده– اینکه هیچ کس به جز اسرائیلی ها مجبور نیست برای حماست از اسرائیل سلاح بردارد. اما اکنون که اسرائیل نه تنها با ایران، بلکه با حملات اعضای محور مقاومت روبرو است، طبیعتا نمی تواند در تمامی این جبهه ها هزینه بدهد. این تحول و همچنین تمایل (ادعایی) کشورهای عربی برای پیوستن به اسرائیل جهت مقابله با تهدید (ادعایی) ایران و محور مقاومت، نشان میدهد که روزنهای برای ایجاد یک ائتلاف منطقهای باز شده که استراتژی مشترکی برای مقابله با ایران و متحدان منطقهای اش را دارند.
روزنهای برای صلح!
به ادعای این دو راس و ماکوفسکی اگر میان اسرائیل و عربستان صلح محقق شود، احتمالاً روابط تل آویو با دیگر کشورهای سنی در داخل و خارج از خاورمیانه متحول خواهد شد. دولت جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، و رهبران اسرائیل و عربستان سعودی، فعلا نشان دادهاند که خواهان این توافق هستند، اما دولت بایدن معتقد است که جنگ در غزه باید قبل از ادامه مذاکرات در مورد عادی سازی متوقف شود.این امید وجود دارد که مذاکرات در مصر در باب معامله اسرا میان اسرائیل و حماس در نهایت به نتیجه برسد و آتش بسی حداقل شش هفته ای برقرار گردد. اما دولت بایدن نباید تمام تخم مرغهایش را در یک سبد بگذارد. در صورت عدم توافق در مصر، دولت بایدن باید به تنها گزینه جایگزین واقع بینانه روی آورد: تشویق اسرائیل برای اعلام آتشبس یکجانبه در غزه به مدت چهار تا شش هفته.
واقعیت تازه خاورمیانه!
اتخاذ چنین تصمیمی از جانب اسرائیل میتواند زمینه را برای پیشبرد توافق عادی سازی بین اسرائیل و عربستان هموار کند. البته، آتش بس یک جانبه در اسرائیل بحث برانگیز خواهد بود؛ هم به این دلیل که توقف جنگ در غزه منوط به آزادی گروگانها نشده و هم به این دلیل که به نظر میرسد چیزی را در ازای هیچ به حماس واگذار میکند. اما برقراری آتش بس یکجانبه چهار تا شش هفتهای در واقع مزایای استراتژیک بسیاری را در برابر معایب مادی اندک در اختیار اسرائیل قرار خواهد داد.
در حقیقت، اگر مذاکرات اسرائیل با حماس بار دیگر شکست بخورد، رهبران اسرائیل اگر به آزادی اسرا امید دارند باید از رویکرد متفاوتی پیروی کنند. این واقعیت که اسرائیل هنگام طراحی واکنش (ادعایی) خود به حمله ایران تسلیم بایدن بود، نشان میدهد که ایالات متحده برای متقاعد کردن اسرائیل فرصت دارد. در واقع، ممکن است واقعیت جدیدی در اسرائیل در حال شکل گیری باشد؛ واقعیتی که می تواند نحوه رویکرد دفاعی، بازدارندگی و منطقه را تغییر دهد.
وقتی صحبت از استراتژی دفاعی میشود، اسرائیل مدتهاست که به دفاع از خود متعهد شده و از ایالات متحده میخواست که به او سلاح های پیشرفته دهد. با این حال، کمکی که اسرائیل برای دفاع از خود در برابر ایران دریافت کرد، ممکن است نه تنها خوشایند بلکه ضروری بوده باشد. اسرائیل در راستای سیاست بازدارندگی اش، همیشه برای تهدیدهای مستقیم آماده بوده، جز یک بار. در طول جنگ خلیج فارس در سال 1991، شب پس از حمله نیروهای آمریکایی به عراق، صدام حسین رئیس جمهور عراق با موشک های اسکاد به سرزمین های اشغالی حمله کرد. موشه آرنس، وزیر دفاع اسرائیل و دیگر مقامات ارشد نظامی میخواستند تلافی کنند. اما دولت جورج اچ دبلیو بوش، رئیس جمهور ایالات متحده، به ویژه جیمز بیکر، وزیر امور خارجه، اسحاق شامیر، نخست وزیر اسرائیل را متقاعد کرد که این کار را نکند. بیکر به شامیر اطمینان داد که اسرائیل میتواند از آمریکا بخواهد تا اهداف خاصی را هدف قرار دهد. اما او همچنین تاکید کرد که جهان در مقابل صدام ایستاده است و اگر اسرائیل مستقیماً انتقام بگیرد، خطر برهم خوردن ائتلافی که رویاروی عراق قرار گرفته، وجود دارد. این در حالی است که صدام در تلاش بود تا درگیری را به جنگ اعراب و اسرائیل تبدیل کند، و به نفع اسرائیل نبود که وارد چنین بازی شود.در سال 1991، نخست وزیر اسرائیل مشاوره رئیس جمهور آمریکا را پذیرفت.
البته یک تفاوت بزرگ بین سال 1991 و امروز وجود دارد: در آن زمان، ارتش ایالات متحده به عراق حمله کرد، نه صرفاً برای رهگیری پرتاب موشکهای این کشور. اما آمریکا امروز قصد حمله به ایران را ندارد. گفتنی است، در سال 1991، اسرائیل مانند امروز در غزه در میانه جنگ دیگری قرار نداشت و بر خلاف امروز، اسراییل در جبهه شمالی تنش آمیز با حزب الله به اقدامی تحریک امیز دست نمی زد، اقدامی که به راحتی می تواند به جنگی همه جانیه تبدیل شود. در سال 1991، نخستوزیر اسرائیل مشاوره رئیسجمهور و وزیر امور خارجه آمریکا را پذیرفت زیرا میدانست که به نفع اسرائیل است که ائتلاف علیه صدام دست نخورده بماند. شامیر همچنین معتقد بود که با پاسخ مثبت به ایالات متحده، می تواند روابط تیره اش با بوش را که به دلیل اختلاف نظر در مورد سیاست شهرک سازی اسرائیل برهم خورده بود، ترمیم کند. بوش از تصمیم شامیر قدردانی کرد، اما دو رهبر همچنان بر سر ارائه 10 میلیارد دلار ضمانت وام از سوی ایالات متحده که اسرائیل برای مدیریت افزایش مهاجران از اتحاد جماهیر شوروی به آن نیاز داشت، چالش داشتند.
بوش می خواست ارائه چنین تضمین هایی را به توقف شهرک سازی ها در کرانه باختری منوط کند. شامیر موافقت نکرد و دولت بوش تا زمانی که با جانشین شامیر، اسحاق رابین، بر سر کاهش ارزش تضمینها به توافق نرسید، بسته ای ارائه نکرد.