چرا نسل‌های بعدی اصلاح طلبان با واقعه دوم خرداد همراه نشدند؟

کدخبر: ۷۲۱۲۲۵
اقتصادنیوز: فردا بیست‌وهشتمین سالروز دوم‌خرداد و انتخاب شدن آقای خاتمی به‌عنوانِ رئیس‌جمهور است؛ اتفاقی که برای همه ناظران و تحلیلگران و کنش‌ورزان سیاسی آن دوره غیرقابل‌پیش‌بینی بود.
چرا نسل‌های بعدی اصلاح طلبان با واقعه دوم خرداد همراه نشدند؟

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه هم میهن نوشت: نگاه همه با دیدن آن رویداد و رفتار مردم نسبت به جامعه تغییر کرد. برخی مقاومت کردند و آن را گذرا تلقی کردند و به دنبال دسیسه‌چینی علیه آن رفتند و گفتند شش ماهه کار دولت دوم‌خردادی تمام است و در نهایت خودشان دست به خودکشی زدند.

برخی دیگر بیش‌برآورد داشتند و آن آرا را دائمی دانستند و نسبت به اشتباهات احتمالی خود حساسیت زیادی پیدا نکردند. در نتیجه پس از یک دوره به نسبت خوب در تاریخ سیاسی ایران که اگر نگوییم بی‌نظیر قطعاً کم‌نظیر بود در سال۱۳۸۴ وارد دوره سیاهی شدیم که اتفاقاً این دوره نیز در تاریخ سیاسی اخیر ایران بی‌نظیر بود.
 

درباره تحلیل چرایی این نزول وحشتناک بحث شده است ولی اکنون می‌خواهیم به برخی از مهمترین درس‌های دوم‌خرداد بپردازیم. اولین و مهمترین درس پذیرش غیرقابل حذف بودن نیروهای اجتماعی و سیاسی است.

آنان که از حذف اصلاح‌طلبان خوشحال بودند اکنون باید متوجه شده باشند که پس از آنان با نیروهایی طرف هستند که به کمتر از مرگ و به دارکشیدن آنان رضایت نمی‌دهند. این مسئله برای اصلاح‌طلبان هم صادق است.

اصولگرایان سنتی نسبت به تندروها مثل ژان‌ژاک روسو در برابر روبسپیر هستند. در هر صورت اولین درس این است که حذف هیچ نیرویی ممکن نیست. راه‌حل، به رسمیت شناختن همگان است و باید زیر یک سقف زندگی کرد.

نیرویی که دنبال حذف دیگری باشد حتی اگر در کوتاه‌مدت موفق شود در میان‌مدت به قهقرا خواهد رفت. 28 سال زمان کمی نیست. اگر هر نسل را 15سال بدانیم، دو نسل امروز ما از آن رویداد فاقد خاطره جمعی هستند.

مهمتر اینکه یک انقطاع سیاسی و تجربی هم رخ داده است که هیچ حس همراهی و تعلق خاطری میان دو نسل بعدی با آن رویداد وجود ندارد. لذا نسل‌های جدید درصدد تجربه خودشان هستند و این موجب تکرار خطاهای گذشته در هر دو طرف حکومت و منتقدان و مردم می‌شود. گویی، باید چرخ را از نو اختراع کنیم. این انقطاع نسلی با شکاف رسانه‌ای روبه‌رو شده در نتیجه، بسیار عمیق‌تر از شکاف‌های نسلی گذشته شده است. 

یکی از مهمترین تجربیات دولت برآمده از دوم‌خرداد افزایش سرمایه اجتماعی دولت و کسب اعتماد مردم است. شاید خیلی‌ها ندانند که آن دولت برای اولین بار پس از انقلاب ارز را تک‌نرخی کرد. چندین سال بساط بازار ارز آزاد برچیده شد و همه کارها از طریق بانک‌ها انجام می‌شد و حتی ارز بازار آزاد در برخی مواقع اندکی هم ارزان‌تر از ارز رسمی بود.

رانت‌های حکومتی به حداقل رسید. این اصلاحات بدون عوارض اجتماعی انجام می‌شد. حتی در سال۱۳۷۷ قیمت بنزین را ۵۰درصد گران کردند و کوچکترین اعتراضی ثبت نشد. برنامه سوم توسعه را نوشتند و با مشارکت همگانی اجرا کردند که موفق‌ترین برنامه بود.

دنبال اجرای حذف نرخ‌های پایین حامل‌های انرژی بودند و آن را در قانون آوردند تا اجرا کنند؛ ولی با آمدن مجلس اصولگرا و در نهایت بی‌عقلی، آن را متوقف کردند و همه مشکلات انرژی از این تصمیم نابخردانه ناشی شد. بعد هم گفتند به مردم عیدی دادند.

امروز نتیجه فاجعه‌بار آن عیدی را همه می‌بینیم. شاخص حاکمیت قانون را از ۲۵درصد به ۴۹درصد رساندند. سالانه چندصدهزار شغل ایجاد کردند که فقط در سال پایانی آن‌ 640هزار شغل ایجاد شد که به گواهی آمار رسمی چندین برابر تمام مشاغل ایجاد شده در هشت‌سال دولت بعدی یعنی احمدی‌نژاد است.

ثبات اقتصادی را شکل دادند. صندوق ذخیره ارزی را درست کردند که شاید اولین مورد در منطقه بود و دولت بعدی آن را به هوا برد و ته صندوق را پاک کرد. شاخص فساد در پایین‌ترین نقطه بود و در دولت بعدی حدود دو برابر شد.

تورم کاملاً متعادل و رو به کاهش بود. شاید یک‌سومِ اکنون بود. مشارکت سیاسی خوب بود. کشورهای دیگر برای ایران احترام فراوان قائل بودند. عقلانیت در همه حوزه‌ها جاری و ساری بود.

همه اینها محصول اعتماد متقابل میان دولت با مردم بود. ولی درس مهم این بود که ایجاد همه اینها یک طرف، حفظ آن در طرف دیگر است که متاسفانه انجام نشد و کشور را در وضعیت تنش و تحریم و فساد و ناکارآمدی قرار داد.

 

ارسال نظر

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    اخبار بیشتر در سرویس سایر رسانه ها
    کارگزاری مفید