چرا قمار اروپا بر سر ماشه نتیجه معکوس خواهد داشت؟

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، فعال شدن مکانیسم ماشه تغییر چندانی در محاسبات تهران ایجاد نخواهد کرد، درحالیکه روند فروپاشی رژیم عدم اشاعه و نظام مبتنی بر قواعدی را تسریع میکند که ایالات متحده و متحدانش پس از جنگ جهانی دوم بنا نهادند. اثر فوری مکانیسم ماشه، کاهش احتمال موفقیت دیپلماسی و دامن زدن به تشدید تنش است.
سینا طوسی، عضو ارشد غیرمقیم مرکز سیاست بینالملل، در مقالهای که در بولتن دانشمندان اتمی آمریکا منتشر شد، نوشت: با بازگشت تحریمهای سازمان ملل، مسیر دیپلماسی تنگتر شده است. به دلیل برداشت اسرائیل از موفقیت حملات به تاسیسات هستهای ایران، دولت راستگرای افراطی نتانیاهو جسورتر شده است. چشمانداز جنگ دیگری با ایران پررنگتر شده است.
در تهران، درخواستها برای قطع همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) - یا حتی خروج از معاهده عدم اشاعه هستهای (NPT) - قدرت گرفته است. از نظر اقتصادی، اثر مکانیسم ماشه تاکنون بیشتر روانی بوده تا مادی. و فراتر از تیترها، مکانیسم ماشه چیزی بر تلاشها برای بازگرداندن برنامه ایران به نظارت بینالمللی اضافه نمیکند. فشار واقعی بر ایران مدتهاست که نه از اقدامات سازمان ملل، بلکه از تحریمهای ثانویه گسترده آمریکا ناشی میشود. این تحریمها پس از خروج یکجانبه واشنگتن از توافق هستهای در ۲۰۱۸ دوباره اعمال شدند، ایران را از سیستم مالی جهانی جدا کردند و همچنان منبع اصلی فشار هستند. E۳ اقدام خود را با اشاره به نقضهای ایران در برجام توجیه میکنند.
اما این نکته اساسی را حذف میکنند: واشنگتن نخستین کسی بود که توافق را شکست، زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت، در ۲۰۱۸ از آن خارج شد. اروپا با وجود وعدههایش، در نهایت از واشنگتن پیروی کرد و عملا از تحریمهای بازگرداندهشده آمریکا تبعیت کرد. بیش از یک سال پس از خروج ترامپ، ایران بهطور کامل به تعهدات برجامی پایبند بود. تنها پس از انتظار بیهوده برای رفع تحریمهای اقتصادی بود که تهران شروع به کاهش تعهدات خود کرد و بهطور صریح به مکانیسم حل اختلاف مندرج در توافق استناد کرد. مقصر دانستن ایران در فروپاشی برجام تحریف تاریخ است. مسوولیت بر دوش واشنگتن و ناتوانی اروپا در پایبندی به تعهداتشان است.
تدابیری که اروپاییها موافقت کردهاند «بازگردانده شوند» در فاصله ۲۰۱۰-۲۰۰۶ وضع شدند؛ این تدابیر شامل مسدود کردن داراییها، محدودیتهای تسلیحاتی و ممنوعیتهای مرتبط با تجارت هستهای و موشکی بود. اینها همیشه محدود بودند و هدفشان عدم اشاعه بود، نه جدا کردن ایران از بازارهای جهانی. فشار اقتصادی واقعی بعد از آن با تحریمهای نفتی و بانکی آمریکا و اتحادیه اروپا در ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲، و حتی بیشتر پس از بازگرداندن سیاست «فشار حداکثری» ترامپ در ۲۰۱۸ نمایان شد. در مقام مقایسه، مکانیسم ماشه امروز چیز اندکی بر تحریمهای فراگیر آمریکا میافزاید. در ژوئن، اسرائیل و ایالات متحده چند تاسیسات هستهای تحت پادمان ایران را بمباران کردند، اقدامی بیسابقه در تاریخ. کارشناسان حقوقی حمله به سایتهای هستهای اعلامشده یک عضو NPT تحت نظارت آژانس را نقض حقوق بینالملل میدانند. جای تعجب نیست که این امر همکاری ایران با بازرسان را بهشدت پیچیده کرده است. آوار قابل بازرسی نیست، بهویژه اگر، همانطور که ترامپ مدعی شد، سایتها «نابود شده» باشند.
بااینحال، حتی در این شرایط بحرانی، ایران و آژانس چارچوب جدیدی برای همکاری به دست آوردند و رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، آن را «گامی در مسیر درست» خواند. بخشی از این توافق ایران-آژانس شامل پیشنهاد تهران برای طرحی گامبهگام جهت بازسازی اعتماد و شفافیت بود.
محور اصلی این پیشنهاد رقیقسازی ذخایر اورانیوم ۶۰درصدی به ۲۰درصد بود؛ گامی مهم در جهت عدم اشاعه که سطوح غنیسازی را به استفاده غیرنظامی نزدیکتر میکرد و اطمینان میداد که این ماده دیگر برای سلاح قابل استفاده نیست. بهطور موازی، قرار بود مهلت مکانیسم ماشه تمدید شود، با مسیری بهسوی پایان نهایی آن، همانطور که برجام در ابتدا پیشبینی کرده بود. حتی امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، این طرح را «معقول» توصیف کرد، درحالیکه اشاره کرد E۳ همچنان قصد دارند مکانیسم ماشه را دنبال کنند. تهران اکنون آماده واکنش متقابل است. صداهایی در ایران که خواستار سلاح هستهای هستند، اکنون بلندتر از هر زمان در سالهای اخیر شنیده میشوند. در موعد سفر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، به نیویورک برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، ۷۱ نماینده مجلس نامهای امضا کردند که خواستار بازنگری در دکترین دفاعی ایران برای اجازه ساخت و ذخیره سلاحهای هستهای بهعنوان بازدارندگی بودند.
مجلس ایران همچنین طرحی را برای خروج کامل از NPT پیش برده است. درحالیکه پزشکیان اصرار دارد ایران رسما از NPT خارج نخواهد شد، تعلیق نظارتها در عمل همان اثر را دارد. در این زمینه، فعال شدن مکانیسم ماشه برنامه هستهای ایران را مهار نمیکند؛ بلکه فروپاشی نظارت بینالمللی را تسریع میکند. تناقض آشکار است: بهجای بها دادن به چارچوب اخیر ایران-آژانس که میتوانست شفافیت را بازگرداند، مکانیسم ماشه آن را تضعیف میکند. پس از حملات ژوئن، بازرسان دسترسی خود را از دست دادند و طرح شکننده قاهره برای بازسازی همکاری اکنون فروپاشیده است.
نتیجه چشماندازی از ناشناختههای خطرناک است: چه تعداد سانتریفیوژ پیشرفته باقی مانده، چه میزان اورانیوم غنیشده وجود دارد یا جابهجا شده، و کدام تاسیسات هنوز سالم هستند. حملات هوایی نمیتوانند این عدم قطعیت را حل کنند، زیرا راستیآزمایی واقعی نیازمند اشغال و حملهای شبیه عراق است. با بستن راه دیپلماسی و نزدیک کردن منطقه به جنگ، مکانیسم ماشه تضمین میکند که برنامه هستهای ایران فقط پنهانیتر، مقاومتر و پراکندهتر خواهد شد. علاوه بر این، دامنه مساله فراتر از ایران است. روسیه و چین اقدام E۳ در مکانیسم ماشه را بهکلی رد کردند. آنان در نامهای مشترک با ایران که رسما در سازمان ملل منتشر شد، اعلام کردند هرگونه اقدام تحت مکانیسم ماشه «نمیتواند برای کشورهای عضو تعهدات حقوقی ایجاد کند». آنان به اصلی اشاره کردند که توسط دیوان بینالمللی دادگستری در نظر مشورتی ۱۹۷۱ تایید شد: طرفی که معاهدهای را نقض کند نمیتواند بهطور قانونی به مفاد آن استناد کند.
در عمل، دو قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت اعلام کردند که مکانیسم ماشه را اجرا نخواهند کرد. این بدان معناست که نهتنها آنها از تبعیت از تحریمهای بازاعمالشده خودداری خواهند کرد، بلکه حتی کمیتههای شورای امنیت که مسوول اجرای آن هستند نیز احتمالا متوقف خواهند شد.
در ایران، مرکز پژوهشهای مجلس نیز از زاویه اقتصادی به نتیجه مشابهی درباره اثربخشی مکانیسم ماشه رسید. تدابیر بازگرداندهشده سازمان ملل محدود، معطوف به عدم اشاعه، و با موانع سنگین اجرایی مواجه هستند؛ آنها نمیتوانند با دامنه و شدت تحریمهای ثانویه ریسکمحور آمریکا که پیشتر نفت، بانکداری، کشتیرانی و امور مالی را محدود کردهاند، برابری کنند. مکانیسم ماشه شاید شوکهای کوتاهمدتی در بازار ایجاد کند، اما فشار اقتصادی پایدار چندانی وارد نخواهد کرد. و شاید مهمتر از همه، بسیاری از ایرانیان به نتیجهای تلخ رسیدهاند: چه ایران در NPT باشد یا نباشد، چه با بازرسان همکاری کند یا نکند، ایالات متحده و اسرائیل ممکن است دوباره حمله کنند.
درس برای ایران این است که حقوق و نهادهای بینالمللی دیگر اهمیتی ندارند، بنابراین تهران باید بر اساس منافع ملی خود عمل کند. مقامهای اروپایی و آمریکایی گفتهاند که دیپلماسی همچنان گزینهای روی میز است. اما اقدامات مهمتر از پیامها هستند. اگر اولویت جلوگیری از درگیری و حفظ رژیم عدم اشاعه است، فشار بیشتر نتیجه معکوس خواهد داشت. جایگزین، دیپلماسی معتبر و متقابل است: تثبیت گامهای قابل راستیآزمایی هستهای (از جمله شروع با رقیقسازی و شفافیت)، ترتیب دادن رفع محدود تحریمها و بازسازی مسیری بهسوی محدودیتهای جامع. اقدامات عمدتا نمادین فقط مواضع را سختتر میکند، فرصتطلبان را جسورتر میسازد و اعتبار شورای امنیت را کم میکند. مکانیسم ماشه یک انتخاب بود، نه اجبار. و همچنین فعال شدن آن یک اشتباه بود.
ارسال نظر