از این نویسنده

  • نرخ هر کالایی یعنی علامت و با دانستن نرخ هر چیزی ارزش آن برای ما مشخص می‌شود و متوجه می‌شویم که برای به‌دست آوردن آن چقدر می‌باید وقت گذاشت یا انرژی مصرف کرد یا چه کالای دیگری را برای آن جایگزین کرد. اما اگر فرضا بهای یک کالا یا خدمت را غلط و غیر واقعی به ما اعلام کنند، قطعا ما را به اشتباه می‌اندازند و با دادن علامت غلط در تصمیمات ما اثر می‌گذارند. اگر فرضا ما کشاورز باشیم و قیمت سیب‌زمینی و گوجه فرنگی را به ما غیرواقعی اعلام کنند، قطعا ما هم در کاشت یا عدم کاشت این محصولات دچار خطای راهبردی و متضرر می‌شویم. ارز هم همین‌طور است و حتی بسیار تاثیرگذارتر. چرا قیمت ارز نه تنها برای خود علامت است، بلکه برای بسیاری از کالا‌ها و محصولاتی که مستقیم و غیر مستقیم با ارز خرید و فروش می‌شوند هم علامت و راهنما محسوب می‌شود.

  • اخیرا بانک مرکزی طی دستورالعملی نرخ سود را برای سپرده‌گذاران در بانک‌ها پایین آورد و آن را متناسب با نرخ تورم اعلام کرد. برخی تصور می‌کنند کاهش نرخ سود، پول‌ها را از بانک‌ها فراری می‌دهد ولی از خود نمی‌پرسند این پول که از این حساب خارج می‌شود کجا می‌رود؟ آیا واقعا با پایین آمدن نرخ سود صاحب سرمایه پول خود را زیر بالش یا داخل کمد می‌گذارد ؟ اگر نه پس هر کاری بکند و با پولش هر چه بخرد باز هم جای پولش در حساب‌های بانکی خواهد بود فقط ممکن است جای نام تقی با نام جعفر یا نام فرامرز یا نام کامبیز عوض شود.

  • یک توپ همیشه روی سطح آب باقی می‌ماند، مگر آنکه با دست آن را زیر آب فشار دهند. در این صورت هم، آن توپ هرگاه دست خسته شود، خود را با تقلا به روی آب خواهد رساند. این وضعیتی است که برای بازار ارز ما طی چند دهه اخیر به وجود آمده، فنر قیمت ارز را با فشار عقب نگه می‌دارند و هر گاه بحرانی مانند آن‌چه در سال 89 رخ داد، اتفاق بیفتد، ناگهان قیمت ارز و به ویژه قیمت دلار به شکل فزاینده‌ای رشد می‌کند و به جایی برمی‌گردد که با سیاست‌های دستوری از رسیدن به آن باشیب ملایم جلوگیری شده بود.