جنگ قرهباغ منطقه را به آتش میکشد؟
به گزارش اقتصادنیوز، به رغم آن که نزدیک به سه سال از جنگ میان آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه مورد مناقشه قرهباغ کوهستانی و توافق صلح میان طرفین به میانجیگری مسکو میگذرد، با این وجود این محدوده شرایط مخاطرهانگیزی را از سر میگذراند و امکان آغاز دوباره درگیریها بر سر این منطقه سایه انداخته است. در آخرین تحولات در این زمینه روز گذشته دو طرف به تبادل آتش پرداختند که باعث کشته شدن نیروها در هر دو سوی مرز شد.
به تازگی نشریه نشریه فارین افرز با انتشار یادداشتی با عنوان «کشورهای کوچک، جنگ بزرگ» این مناقشه را از منظر رقابتهای ژئوپلیتیکی منطقهای مورد بررسی قرار داده و نسبت به گسترش آن به جنگی منطقهای هشدار داده است.
اقتصادنیوز این مقاله را در دو بخش ترجمه کرده که در ادامه بخش اول آن ارائه میشود:
جابهجایی خطوط مذهبی، قومی و ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی
درگیری بلندمدت بین ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه مورد مناقشه قرهباغ کوهستانی، اتحادهایی را در قفقاز جنوبی ایجاد کرده که خطوط مذهبی، قومی و ژئوپلیتیکی را به شیوههای شگفتانگیزی جابهجا کرده است. ایران، با -اکثریت شیعه- یک راه نجات اقتصادی برای ارمنستانی با جمعیت مسیحی فراهم کرده، که مدتهاست حامی اصلیش روسیه است.
در همین حال، اسرائیل و ترکیه -با اکثریت اهل سنت- ائتلاف استراتژیکی با آذربایجان -عمدتا شیعه- تشکیل دادهاند. و دو کشورِ با اکثریت شیعه در این ترکیب -ایران و آذربایجان- همچنان گرفتار یک مناقشه تلخ و دهها ساله بر سر قلمرو و هویت هستند.
سر باز کردن تنشها
برای تقریباً سه دهه، با سرپوش گذاشتن بر بنبست در مناقشه قره باغ کوهستانی، این پیکربندی بیشتر به عنوان نمونهای از سیاست ایجاد اتحادهای عجیب و غریب تلقی میشد که تنها کنجکاویها را برمیانگیخت ولی ظاهراً هشداردهنده نبود.
با این حال، در سال 2020، با شعلهور شدن دوباره آتش این مناقشه، شرایط به طور مشهودی به نفع آذربایجان تغییر کرد، که در طی یک جنگ کوتاه اما خونین بر سر این منطقه، یک پیروزی نظامی واضح بر ارمنستان به دست آورد. این ماجرا تنشهای ذاتی اما مدتها پنهان را در میان بازیگران منطقه تشدید میکند و تأثیری خطرناک دارد.
مارپیچ خطرناک
همه اینها در حالی اتفاق میافتد که روسیه، که به طور سنتی مهمترین بازیگر خارجی در این مناقشه بوده است، به واسطه جنگ متزلزل خود علیه اوکراین تمرکزش را در این منطقه از دست داده است.
در همین حال، با تعمیق روابط اسرائیل با آذربایجانِ جسور شده، ایران نگران است که اسرائیل آذربایجان را به نیروی نیابتی خود تبدیل کرده و از آن به عنوان سکوی پرتاب برای عملیات علیه ایران استفاده کند. در سالهای اخیر، ایران شاهد نزدیکتر شدن اسرائیل و پادشاهیهای عربی خلیج فارس بوده که دلیل آن به زعم آنها دیدگاه مشترک پیرامون تهران است. ایرانیها اکنون نگرانند که پویایی مشابهی بین اسرائیل و دو کشور با جمعیت غالب ترک یعنی ترکیه و آذربایجان در حال شکلگیری باشد. تهدید محسوس قرار گرفتن بین یک بلوک عربی اسرائیل-خلیج فارس در جنوب و یک بلوک اسرائیل-ترکی در شمال، میتواند تهران را وادار به حمایت از طرف ارمنی کند.
در همین حال، آذربایجان با اعتماد به نفس فزاینده ممکن است به دنبال تحریک عناصری در میان جمعیت آذری ایران باشد. چنین اقداماتی می تواند منجر به یک مارپیچ افزایشی شود که ثبات قفقاز جنوبی از نظر استراتژیک حیاتی را تهدید می کند و به طور بالقوه باعث ایجاد یک بحران گسترده تر میشود.
جنگ چمن
دعوا بر سر قره باغ کوهستانی برای چندین دهه جریان داشته، اما عموماً به عنوان یک نمایش فرعی ژئوپلیتیک تلقی می شود. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، این منطقه تقریباً 1700 مایل مربعی یک استان خودمختار جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی بود. امروزه در سطح بین المللی به عنوان بخشی از جمهوری آذربایجان شناخته می شود که کاملاً آن را در بر گرفته است.
اما جمعیت قره باغ کوهستانی از دیرباز عمدتاً ارمنی بودند و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ بین آذربایجان و نیروهای محلی ارمنی که به شدت توسط روسیه حمایت می شدند، درگرفت. در سال 1994، دو طرف با میانجیگری روسیه توافق آتشبس را امضا کردند و تا حدود 25 سال آینده، یک بنبست برقرار شد که در آن نیروهای تحت حمایت ارمنستان و روسیه عملاً این قلمرو را کنترل کردند.
با این حال، در سال 2020، جنگ دوم آغاز شد و این بار، آذربایجان یک پیروزی قاطع به دست آورد، نیروهای ارمنی را از مناطق تحت سلطه آذریها که ارمنستان اشغال کرده بود بیرون راند و منجر به آتشبس شکنندهای با میانجیگری روسیه شد.
لانه دشمن
یکی از دلایل این پیروزی کمکهای اسرائیل بود. از سال 2016، آذربایجان نزدیک به 70 درصد از واردات تسلیحات خود را از اسرائیل دریافت کرده و متقابلاً 40 درصد از نفت خود را از باکو خریداری میکند. اما ایرانیها معتقدند که اسرائیل نقشه دیگری نیز برای این رابطه دارند. بر اساس گزارشهای متعدد مطبوعاتی، عملیات بزرگ اسرائیل علیه ایران، از جمله سرقت اطلاعات مربوط به آرشیو هستهای آن در سال 2018، با کمک آذربایجان انجام شد.
علاوه بر این، ایران مدعی است که آذربایجان به اسرائیل اجازه داده تا سلاح به ایران قاچاق کند و فرودگاههای خود را در اختیار پهپادهای اسرائیلی برای عملیات در داخل ایران گذاشته است.
باکو چنین گزارشهایی را تکذیب و اعلام کرده که اجازه نمیدهد اسرائیل از آذربایجان به عنوان سکوی پرتاب برای حمله به ایران استفاده کند. اما مقامات نظامی ایران بارها هشدار دادهاند که این «لانه دشمن» را تحمل نخواهند کرد.
کریدور بحثبرانگیز؛ تهدید پیوند حیاتی
در همین حال، ایران نسبت به یکی از نتایج احتمالی پیروزی آذربایجان در جنگ 2020 بر سر قره باغ ابراز نگرانی کرده است. باکو در حال حاضر خواستار موافقت ایروان با ایجاد یک کریدور از طریق خاک ارمنستان است که آذربایجان را به نخجوان -منطقهای که با اکثریت آذری در داخل ارمنستان- متصل میکند. در ژانویه، الهام علیاف، رئیس جمهور آذربایجان، این ماجرا را «یک ضرورت تاریخی ... [که] چه ارمنستان بخواهد و چه نخواهد اتفاق خواهد افتاد» توصیف کرد. چنین کریدوری دسترسی ایران به ارمنستان را قطع می کند، زیرا این دو کشور دیگر مرز مشترکی نخواهند داشت.
ایران ارمنستان را به عنوان پیوندی حیاتی با اوراسیا می بیند و تهدید کرده که از نیروی نظامی علیه هرگونه تغییر در مرزهای بینالمللی شناخته شده منطقه استفاده خواهد کرد. رهبری ایران در ژوئیه گذشته در دیدار با رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، نسبت به ایجاد مانعی بین ایران و ارمنستان از طریق مسدود کردن آنچه «راه ارتباطی هزاران سال بوده است» هشدار داد.
مهرهای در رقابت ژئوپلیتیکی
طی دو سال گذشته، نیروهای نظامی ایران رزمایشهای گستردهای را در امتداد مرز با آذربایجان -از جمله عبور از رودخانه ارس که دو کشور را از هم جدا میکند- برگزار کردهاند.
در پاسخ، آذربایجان و ترکیه تمرینات نظامی مشترکی را در سمت شمالی این رودخانه آغاز کردند. نگرانیهای ایران با گزارشهایی که ترکیه صدها مزدور افراطی از سوریه را برای کمک در جنگ 2020 علیه ارمنستان به آذربایجان آورده است، بیشتر شده است.
روابط نزدیک قومی بین ایران و آذربایجان پیچیدگی بیشتری به این درگیری در حال ظهور میبخشد. اگرچه آذربایجان قرابت زبانی با ترکیه دارد، اما آذربایجانیها در مقایسه با آذریهای ایران، پیوند کمتری با ترکهای ترکیه دارند. کمتری با ترکهای قومی دارند -آذری ها در حدود 20 درصد از کل جمعیت ایران را تشکیل میدهند و حتی تعداد آذریها در ایران (15 تا 20 میلیون) بیشتر از آذربایجانیها (حدود ده میلیون) است. آذریهای ایران نقشهای محوری در تاریخ، اقتصاد، جامعه و سیاست ایران، از جمله در جریان جنبش مشروطه و انقلاب سال ۱۳۵۷ ایفا کردهاند.
بسیاری بر این باورند که منطقهای که برخی اسم «آذربایجان بزرگ» را برای آن جعل کردهاند، به ناعادلانه به مهرهای در رقابتهای ژئوپلیتیکی تبدیل شده است.