سریع القلم: ستون فقرات حکمرانی باید «رشد و توسعه اقتصادی» باشد | جنگ 12 روزه توسط یهودیان نیویورک طراحی و هدایت شد

به گزارش اقتصادنیوز، دکتر محمود سریعالقلم در رویداد جامع معدن و صنایع معدنی به بررسی سه دایره متداخل پرداخت و گفت: دایره اول، دایره نظام بینالملل، دایره دوم، دایره منطقه خاورمیانه وو دایره سوم، ایران هست که به بررسی تأثیرپذیری متقابل این سه دایره میپردازیم.
وی گفت: در تاریخ نظام سرمایهداری طی سه و نیم قرن گذشته، در هیچ مقطعی به اندازه امروز جغرافیا و سیاست از حوزه اقتصاد دور نبودهاند. همیشه جغرافیا مهم بوده، همیشه سیاست هم مهم بوده، اما امروز اینگونه نیست. امروز همه ملتها، همه جوامع و همه نظامهای اقتصادی بهطور شگفتانگیزی به هم تنیده شدهاند.
اقتصادنیوز: استاد اقتصاد دانشگاه شریف گفت: برخی از مشکلات کنونی از مرحله بحران عبور کردهاند و صندوقهای بازنشستگی کاملا ورشکستهاند و هزینههای آنها به طور کامل بر بودجه دولت تحمیل شده است.
سریع القلم گفت: امروز میبینیم که مبنای قدرت «هوش مصنوعی» است و مرکز آن در آمریکاست. اما کشور امارات قول داده که تا سال ۲۰۳۰ در آمریکا نزدیک به ۴۵ میلیارد دلار در حوزه هوش مصنوعی سرمایهگذاری کند. مبنای قدرت روز، هوش مصنوعی، دیتا سنترها، فلزات نادر و توان تولید است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: بزرگترین شرکت هوش مصنوعی و تراشه دنیا بالغ بر ۴۲ تریلیون دلار مارکت کپ و ارزش بازار دارد. اتفاق جالبی هم چند هفته پیش رخ داد. آقای زاکربرگ با یک دانشجوی دانشگاه در شهر سیته تماس گرفت و به او پیشنهاد داد که در شرکت متا کار کند. این دانشجو ۲۴ سال داشت و چند استارتاپ هم راهاندازی کرده بود. او ناگهان دوره دکترای خود را رها کرد و در سیلیکونولی مشغول به کار شد. زاکربرگ به او پیشنهاد داد که برای چهار سال آینده، سهام و حقوقی معادل ۱۲۵ میلیون دلار دریافت کند. او قبول نکرد. حدود دو روز بعد، زاکربرگ دوباره با او تماس گرفت و این بار پیشنهاد ۲۵۰ میلیون دلار برای چهار سال حقوق، مزایا و سهام ارائه داد که این بار پذیرفت و بلافاصله وارد شرکت متا شد.
سریع القلم گفت: ۶۱ درصد سرمایهگذاری در حوزه هوش مصنوعی جهان در آمریکاست، ۱۷ درصد در چین و ۶ درصد در اروپا. این بدان معناست که اروپا بهصورت تدریجی در حال افول است و دو قطب مهم جهان از نظر فناوری IT و AI و حتی تولید سختافزارها و نرمافزارهای هوش مصنوعی، آمریکا و چین خواهند بود.
وی گفت: در همین زمان، افزایش قابلتوجهی در خرید طلا در جهان آغاز شده است. عمده خریداران طلا ژاپن، آمریکا، چین، روسیه، ترکیه، آلمان و عربستان سعودی هستند. عربستان در سال گذشته ۱۶۰ میلیارد دلار طلا خرید. از سوی دیگر، توافقی میان ترامپ و شرکت انویدیا برای فروش دو تراشه به چینیها انجام شد. شاید برایتان جالب باشد بدانید که در شهر واشنگتن خیابانی هست به نام «کیاستریت» که شرکت های مشاورهای در آن فعالیت دارند. یکی از این شرکتها، «بالارد» است که از آن، دو عضو کابینه ترامپ انتخاب شدند؛ از جمله دادستان کل کشور در دولت ترامپ.
سریع القلم ادامه دد: چینیها قصد داشتند دو تراشه از انویدیا بخرند، اما وزارت خزانهداری آمریکا به دلایل امنیتی مخالفت کرد. تا اینکه بعضیها در چین پیشنهاد دادند با این شرکت در واشنگتن تماس بگیرند. این شرکت ۱۶۹ مشتری دارد که هرکدام ماهانه ۳۰ هزار دلار پرداخت میکنند تا برایشان لابی کند؛ نه فقط در دولت آمریکا، بلکه مستقیماً در کاخ سفید. پس از چهار ماه لابی، دولت ترامپ با یک سفارش موافقت کرد و پذیرفت آن دو تراشه، که از نظر حافظه بسیار خارقالعاده هستند، به چین فروخته شود. برای این معامله، مبلغ ۳۰ میلیارد دلار تقاضا شد. تنها شرط ترامپ این بود که از این ۳۰ میلیارد دلار، پنج میلیارد دلار باید به دولت آمریکا پرداخت شود. شاید برایتان جالب باشد بدانید کشوری مانند نروژ، با جمعیت تنها شش میلیون نفر، اکنون ذخایر صندوق ملی خود را به بالای دو تریلیون دلار رسانده است. تنها در چهار ماه نخست سال ۲۰۲۵، سود این صندوق ۶۸ میلیارد دلار اعلام شده است.
دکتر سریع القلم تاکید کرد: فاصله طبقاتی به مراتب بیشتر خواهد شد و آلودگی محیطزیست نیز به مراتب عمیقتر. بودجه نظامی کشورها که یکی از شاخههای مهم آن به حوزه هوش مصنوعی مربوط است، بهشدت در حال رشد است. آمریکا در سال ۲۰۲۵ بودجه نظامیاش ۹۹۷ میلیارد دلار است که در سال آینده، ۲۰۲۶، به یک تریلیون و صد میلیارد دلار افزایش پیدا خواهد کرد. آمریکا در سال ۲۰۲۴ حدود ۴۳ درصد فروش جهانی اسلحه را در اختیار داشت و پس از آن با فاصله، فرانسه و روسیه قرار دارند.
وی تصریح کرد: ۲۷ درصد کل انرژی جهان را اکنون آمریکاییها تولید میکنند. تا آنجا که طی چند روز گذشته پیگیری کردم، یکی از مبانی مذاکرات پوتین و ترامپ در آلاسکا موضوع انرژی بوده است. یعنی پوتین به آمریکا گفته که موضوع اوکراین بسیار کوچکتر از آن است که دو ابرقدرت وقت خود را صرف آن کنند. او پیشنهاد داده که بیاییم بر موضوع انرژی، بر ۶۰۰ میلیارد دلار ذخایر مسدودشده روسیه در اروپا، بر مسئله معادن در روسیه و بازگشت تکنولوژی از طریق رفع حدود ۲۰۰ تحریم نهادها و افراد تمرکز کنیم. او دایره بحث را بسیار بزرگ مطرح کرده و با همان سنسورهایی که ترامپ دارد، مسئله را پیش کشیده است؛ تا جایی که اوکراین تنها جزئی از این موضوعات باشد. حتی گفتهاند که حاضرند ۲۵ درصد از زمینهایی را که گرفتهاند واگذار کنند، اما باقی را حفظ خواهند کرد.
وی گفت: در این میان، چین در حال احداث ۲۴ نیروگاه جدید است. چین در سال ۲۰۲۴ بالغ بر ۵۴۹ میلیارد دلار تراشه خریداری کرد، در حالیکه آمریکا ۱۵۶ میلیارد دلار خرید داشت. دوستانی که اینجا حضور دارند با ارقام زندگی میکنند و این نشاندهنده جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم. جالب است بدانید در سال ۵۷، در شرایطی که جهان به سمت درهمتنیدگی اقتصادی و سیاسی پیش میرفت، ما در ایران درست در مسیر خلاف آن حرکت کردیم و سیاست خارجی و مدیریت اقتصادی کشور را در جهت دیگری قرار دادیم.
اقتصادنیوز: علیرضا بختیاری، مدیرمسئول گروه رسانه ای دنیای اقتصاد در همایش رویداد جامع معدن و صنایع معدنی گفت: ایران در دو دهه اخیر تقریباً همه فرصتهای اصلاح اقتصادی را از دست داده است.
این استاد دانشگاه گفت: تقاضای جهانی نفت در نیمه اول ۲۰۲۵ نیم میلیون بشکه کاهش پیدا کرده است و این نشان میدهد که اگر انرژیهای تجدیدپذیر همچنان رشد کنند، ذخایر نفت و گاز دنیا مانند گذشته مورد بهرهبرداری نخواهند بود. آمریکا تلاش خواهد کرد قیمت نفت را در کانال ۶۰ دلار نگه دارد تا بتواند در نوامبر ۲۰۲۶ به رأیدهندگان و مخاطبان خود در آمریکا اثبات کند که حتی اگر نرخ تورم دو درصد افزایش پیدا کرد، اما در دو سال آینده ریاستجمهوری ترامپ، وضعیت اشتغال، کار و درآمد در آمریکا بهمراتب بهتر خواهد شد.
وی گفت: تمام کشورهای دنیا به استثنای چهار یا پنج کشور، در حال انطباق خود با آمریکا از طریق هجینگ هستند. اگر از جنبه بینالمللی، صرفاً به بُعد تسلیحات اشاره کنیم: ۴۳ درصد صادرات تسلیحات متعلق به آمریکاست، فرانسه سهمی ۸ درصدی دارد و روسیه نیز ۸ درصد. در حوزه واردات تسلیحات، اوکراین ۹ درصد، هند ۸ درصد، عربستان ۷ درصد و دیگران سهم دارند. اگر فقط در مورد هزینههای تسلیحاتی جهان بحث کنیم، ۳۷ درصد هزینهها متعلق به آمریکا و ۱۲ درصد متعلق به چین است. این آمار نشان میدهد که آمریکای شمالی بیشترین هزینه را دارد، سپس اروپا، سپس آسیا و بعد سایر مناطق جهان.
سریع القلم تاکید کرد: اما اگر از این دایره بزرگ جهانی که ۹۰ درصد آن مربوط به روابط اقتصادی و استفاده از سیاست خارجی در خدمت افزایش GDP است به منطقه خاورمیانه برسیم، نکاتی در حال تحقق است. نخست اینکه ما در آینده کشوری به نام سوریه، به معنای گذشتهاش، نخواهیم داشت. سوریه در نهایت به دمشق و اطراف دمشق محدود خواهد شد. جنوب سوریه عملاً توسط اسرائیل اشغال شده، شمال شرق آن در اختیار دیگران قرار خواهد گرفت و شمال غرب در کنترل ترکیه خواهد بود. آنچه باقی خواهد ماند، شهر دمشق و اطراف آن است؛ اصطلاحاً این را «بالکانیزه کردن سوریه» مینامند. این روند در کل خاورمیانه هم در حال گسترش است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی درباره وابستگی ساختاری نظامی عراق به آمریکا نیز گفت: برای کاهش هزینه و صدمه، آمریکاییها بخشی از کارهای نظامی و امنیتی خود در عراق را به انگلستان واگذار کردهاند. همزمان روابط نرمافزاری و سختافزاری کشورهای عربی با آمریکا در حال تعمیق است. در حوزه خلیج فارس حدود ۴ تریلیون دلار ذخایر ارزی وجود دارد که تا سال ۲۰۳۵ بخش عمده آن در آمریکا سرمایهگذاری خواهد شد. به عبارتی، کشورهای عربی که اغلب دارای پادشاهان جوان هستند، امنیت خود را به سرمایهگذاری اقتصادی در آمریکا گره زدهاند.
وی ادامه داد: برونسپاری عملیاتی سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه به اسرائیل یکی از موارد بارز است. اگر از من بپرسید، با اطلاعاتی که دارم و ارتباطاتی که طی ماه گذشته برقرار کردهام، حدود ۸۰ درصد عملیات ۱۲ روزه اخیر، با نرمافزارها و طراحیهایی بوده که در ۱۰ سال گذشته در آمریکا آماده شده بود و اسرائیل تنها اپراتور آن بود.
سریع القلم گفت: هماهنگی ساختاری بسیار جدی میان سنتکام و اسرائیل در عملیات غزه، کرانه باختری اردن، سوریه و عراق وجود دارد. شبکه اقتصادی منطقه خلیج فارس و اردن نیز در حال تعمیق است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: تحولات ساختاری در صنعت انرژی خاورمیانه در حال وقوع است. عربستان اکنون بزرگترین تولیدکننده هیدروژن در دنیاست و با شرکتهای آمریکایی سرمایهگذاریهایی در حد ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار انجام داده است. کشورهای عربی بخشی مهم از ذخایر ملی خود را تا سال ۲۰۳۰ برای ساخت دیتا سنترها و خرید اسلحه در آمریکا هزینه خواهند کرد.
وی افزود: یکی از بزرگترین پروژههایی که در آمریکا در حال شکلگیری است، پروژهای به نام «استارگیت» در ایالت تگزاس با مبلغ ۵۵۰ میلیارد دلار است. در این پروژه شرکتهای مهم ژاپنی، عربی و اروپایی مشارکت دارند. مهمترین بانک ژاپن در آن حضور دارد و ژاپنیها قول دادهاند در ازای کاهش تعرفه از ۲۵ درصد به ۱۵ درصد، برای ۱۵ سال آینده ۵۰۰ میلیارد دلار در صنعت انرژی آمریکا سرمایهگذاری کنند. همچنین متعهد شدهاند تنها تا پایان امسال ۵۰ میلیارد دلار محصولات کشاورزی از آمریکا خریداری کنند.
سریع القلم درباره وضعیت ایران در منطقه و جهان نیز گفت: ایران در این دو دایره متداخلِ تحولات جهانی و منطقهای قرار گرفته است. یکی از نکات مهمی که میتواند سرنوشت کشور را حداقل تا نوامبر ۲۰۲۶ و سپس در دوره ریاستجمهوری ترامپ رقم بزند، این است که ترامپ شخصیتی دارد که بیشتر از طریق ارتباطات مستقیم تصمیمگیری میکند. او متن نمیخواند، کتاب مطالعه نمیکند و در جلسات بیشتر از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه برای بحث و گفتوگو وقت نمیگذارد. عمدتاً از طریق تلفن با دوستان خود ارتباط برقرار میکند و امور را پیش میبرد.
وی ادامه داد: بخش عمده عملیات ۱۲ روزهای که در ایران رخ داد، توسط یهودیان نیویورک طراحی و هدایت شد. ترامپ ۴۰ سال در نیویورک در حوزه مستغلات فعال بود و عمده دوستان او در همین بخش بودند. از آنجا که بخش عمده مستغلات در آمریکا در اختیار یهودیان است، این پیوند همچنان پررنگ است. بنابراین این فرد برای سهونیم سال رئیسجمهور آمریکا خواهد بود و با توجه به شخصیتش، ممکن است غافلگیریها و اتفاقات غیرمنتظره دیگری هم رخ دهد.
استاد دانشگاه شهید بهشتی افزود: یکی از موضوعات کلیدی، اجماع جناحهای حکومت و مردم اسرائیل درباره ایران است. اگر مردم اسرائیل درباره غزه، فلسطین، کرانه باختری یا توافق ابراهیم با دولتشان اختلافنظر داشته باشند، یک موضوع وجود دارد که همه جناحها و مردم را به اجماع میرساند و آن موضوع ایران است. دلیل آن هم روشن است: ایران برای سالها، شعار اصلی و کانونی خود را نابودی اسرائیل اعلام کرده و همین مسئله، همه جناحها را علیه ایران متحد میکند.
وی ادامه داد: در رابطه با مسائل ایران، آنچه پیشروی اقتصاد سیاسی ماست این است که کشورهای عربی، ترکیه، روسیه و چین همگی سکوت اختیار کردهاند.
سریع القلم درباره هدف اسرائیل برای مقابله با ایران گفت: اسرائیل به دنبال تجزیه سرزمینی ایران است. اگر این تجزیه محقق نشود، هدف اسرائیل آن است که ایران را به کشوری ضعیف تبدیل کند. حال، ایران در برابر این وضعیت چگونه میتواند در عرصه استراتژیک و دیپلماسی بازی کند؟ پاسخ به این پرسش به توانمندیهای فکری و نظری مسئولان بستگی دارد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: ما در چهار دهه گذشته با مجموعهای از دوگانهها مواجه بودهایم. دوگانه به این معناست که نمیتوان هر دو مسیر را همزمان انتخاب کرد؛ بلکه باید تصمیم گرفت و یکی را انتخاب کرد. ایران نمیتواند همزمان راه توسعه اقتصادی با الزامات خاص آن را پیش بگیرد و در عین حال تمام منابع ملی خود را صرف عدالت در خاورمیانه یا حتی عدالت جهانی (و فراتر از آن، عدالت در کهکشان) کند. همچنین کشور باید میان استراتژی تقابل با آمریکا یا تمرکز بر پیشرفت علم و فناوری انتخاب کند.
او افزود: مثلاً ایران میتواند در سیلیکونولی حضور داشته باشد و ۴۰۰ نفر از نخبگان جامعه خود را در تعامل با جهان قرار دهد تا در فناوری جهانی سهمآفرینی کنند. یا برعکس، میتواند از غرب فاصله بگیرد، به خودکفایی اقتصادی بسنده کند و حتی پیامرسان داخلی خود را طراحی کند. همچنین ایران باید تصمیم بگیرد که آیا با هر سه قدرت بزرگ جهانی رابطه برقرار کند یا نه؛ زیرا در شرایط فعلی با دو قدرت (چین و روسیه) رابطه دارد و با یکی (آمریکا) خیر، و همین امر موجب شکست در محاسبات جهانی شده است. در حالی که کشورهایی مانند هند با هر سه قدرت تعامل دارند و از آن بهرهمند میشوند.
سریع القلم با اشاره به چالشهای ایران گفت: یکی دیگر از چالشهای استراتژیک ایران، ناتوانی در انتخاب میان اولویتهای داخلی و منطقهای است. ایران نمیتواند همزمان عدالت در خاورمیانه (که به معنای درگیری و جنگهای متعدد است) را دنبال کند و در عین حال زندگی سالم و باکیفیتی برای شهروندان خود فراهم آورد. به بیان دیگر، کشور باید میان امنیت ملی مبتنی بر ثروت اقتصادی یا امنیت ملی مبتنی بر حضور نظامی در منطقه تصمیم بگیرد.
وی گفت: سرمایهگذاری برای بازسازی عمرانی کشور نیازمند جذب سرمایه خارجی است. اما اگر ایران تمام توان خود را صرف امنیت منطقهای کند، این فرصت را از دست خواهد داد و به جای دسترسی به بازارهای کالا، سرمایه، خدمات و فناوری، کشور را به تنشهای منطقهای گره خواهد زد. بنابراین انتخاب میان آینده کیفی سرزمین و مردم در بلندمدت یا موفقیتهای کوتاهمدت امنیتی اجتنابناپذیر است.
سریع القلم با اشاره به اینکه اگر ایران ۳۰ سال پیش کار تئوریک و علمی کافی انجام داده بود، میتوانست پیشبینی کند گفت: ظرفیت نظامی کشور به تنهایی پاسخگوی مقابله با حضور گسترده نظامی آمریکا در منطقه نخواهد بود. اکنون آمریکا ۱۵ پایگاه نظامی و ۴۵ هزار سرباز در منطقه دارد و «سنتکام» مرکز اصلی فناوری و قدرت نظامی جهان است؛ بنابراین ایران توانایی رویارویی مستقیم ندارد و باید به سمت تولید ثروت حرکت کند.
وی ادامه داد: از نظر منابع، ایران میتواند روزانه ۵ تا ۶ میلیون بشکه نفت تولید کند، در حالی که سهم رسمیاش ۵ میلیون است. بسیاری از کشورها از جمله قزاقستان، الجزایر، روسیه، امارات و عراق بیش از سهم اوپک نفت صادر میکنند. اما در کنار این ظرفیتها، چالشهای مهمی پیش روی ایران است: خروج ۲۱۶ میلیارد دلار سرمایه از کشور بین سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۳، رشد سالانه ۶ درصدی مصرف بنزین و برق، و از دست رفتن ظرفیت تولید ناخالص ملی (GNP) که میتوانست به ۸۲۱ میلیارد دلار برسد و ایران را از ترکیه و حتی عربستان جلو بیندازد.
پژوهشگر توسعه افزود: در حال حاضر، ۱۲ میلیون جوان در کشور بدون شغل و تحصیلات ماندهاند. ادامه روند پرداخت یارانهها، کسری بودجه رو به افزایش، تمرکز منابع بر حوزه امنیت و دفاع، و افزایش نرخ بیکاری در نیمه دوم سال جاری، همگی زنگ خطر هستند. برای تغییر شرایط، ایران نیازمند تحول در پارادایم ذهنی است. ستون فقرات حکمرانی باید «رشد و توسعه اقتصادی» باشد. بر اساس برآورد کارشناسان انرژی و محیط زیست، برای رسیدن به شرایط نرمال، کشور به ۴۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در بازه زمانی ۱۰ تا ۱۵ سال نیاز دارد.
سریع القم گفت: حرکت باید به سمت نظام اقتصادی متکی بر بخش خصوصی (حداقل ۸۰ درصد) باشد و سیاست خارجی صرفاً در خدمت تسهیل تولید ثروت قرار گیرد. همچنین، ایران باید به مراکز فناوری جهانی متصل شود، مدیران از طبقه متوسط انتخاب شوند، دستگاه قضایی به شفافیت اقتصادی و حمایت از سرمایهگذاری کمک کند و آزادی رسانهها برای بررسی و پیگیری تخلفات اقتصادی تضمین گردد.
پژوهشگر توسعه در ادامه با تشریح سناریوهای پیش روی ایران گفت: سه سناریو پیش روی ایران دیده میشود. سناریوی اول این است که یک توافق هستهای صورت میگیرد. معنای توافق هستهای این است که ایران باید غنیسازی صفر درصد را بپذیرد و قبول کند که برد موشکهایش زیر ۵۰۰ کیلومتر باشد. مشخص نیست ایران در چنین شرایطی این توافق را فعال کند. در صورت توافق، جنگ به شدت کاهش مییابد و پولهای مسدود شده ایران در اروپا، آسیا و خاورمیانه به صورت قطرهای آزاد میشود. با برنامهریزیهای گوناگون، قیمت دلار بین ۶۵ تا ۷۰ دلار در نوسان خواهد ماند. کسری بودجه تا حدی کاهش مییابد و شرکتهای انرژی بهویژه آمریکاییها در ایران فرصت فعالیت پیدا میکنند. از دوستان مطلع شنیدم حتی اگر ایران بپذیرد، عملیاتی شدن این توافق چندین سال طول خواهد کشید تا ایران رسماً به FATF بپیوندد. در این شرایط، سوئیفت باز میشود و گشایشهای قطرهای رخ میدهد. نرخ رشد اقتصادی بین ۲ تا ۲.۵ درصد در یک سال آینده خواهد بود. این یک سناریو است که البته احتمال تحقق آن را بسیار کم میدانم، اما نمیدانیم چه خواهد شد.
وی ادامه داد: سناریوی دوم این است که توافقی صورت نمیگیرد. ایران همچنان مخالفت میکند و میگوید این موضوع در چارچوب امنیت ملی قرار دارد و نمیتواند آن را بپذیرد. آمریکاییها هم سراغ مذاکره نمیآیند. این وضعیت باعث فعال شدن مکانیزم ماشه و اسنپبک، ادامه حملات هوایی و نظامی، و جدیتر شدن حملات سایبری میشود. در ۱۲ روز گذشته، حدود ۵۰ آتشسوزی در ۱۹ استان ایران رخ داده است. این روند ادامه دارد و همان کاری است که اسرائیلیها آغاز کردهاند تا فشار را حفظ کنند. فشارهای مالی آمریکا دوباره فعال میشود و فعالیتهای مالی ایران در ترکیه و امارات به شدت محدود خواهد شد. اگر چین با آمریکا توافق تجاری داشته باشد، فروش نفت ایران دوباره محدود میشود. در این وضعیت، قیمت دلار روند صعودی پیدا میکند، نرخ تورم خزنده افزایش مییابد، اقتصاد شکنندهتر میشود و اعتراضات در کشور بیشتر خواهد شد.
استاد دانشگاه شهید بهشتی افزود: سناریوی سوم این است که توافق صورت نمیگیرد، اما ایران اگر افراد توانمند و اندیشههای جهانی را به کار بگیرد و به فکر ۴۰ سال آینده کشور باشد، میتواند با دیپلماسی زمان بخرد. در این حالت، ایران میگوید فرصت بیشتری نیاز دارد و ممکن است شورای امنیت سازمان ملل با یک قطعنامه، اسنپبک را به آینده موکول کند و فرصتی به ایران بدهد. اگر ایران بتواند دیپلماسی را بهکار گیرد، توافقی انجام نمیشود اما مذاکرات ادامه پیدا میکند. ایران به دنبال زمان خواهد بود تا در داخل به اجماع برسد. اجماع داخلی موضوعی بسیار پیچیده و کلیدی است. به یاد دارم در یکی از جلسات داووس، در یک نشست کوچک گفته شد تفاوت شما با چینیها چیست؟ برای عادیسازی روابط چین و آمریکا در دهه ۱۹۷۰، تمام حاکمیت میدانست کجا باید امتیاز بدهد و کجا باید بگیرد. اما در ایران، فراکسیونها مشخص نیستند و استراتژیها شفافیت ندارند. این ابهام خطر حمله را تا ۳۰ درصد افزایش میدهد. در این حالت، اقتصاد معطل میماند، جامعه بلاتکلیف میشود و اعتراضات افزایش مییابد. تحریمها به تدریج بیشتر میشوند و فروش نفت به ویژه در صورت توافق تجاری چین و آمریکا محدود خواهد شد. در این شرایط، حملات سایبری، نظامی و اقتصادی اسرائیل در کل کشور بیشتر میشود، بهویژه در عرصه رمزارزها؛ چرا که ایران در این حوزه فضای تنفسی دارد و متخصصان زیادی روی آن کار میکنند. آنچه به نظر میرسد، ایران در وضعیت بین سناریوی دوم و سوم قرار دارد، مگر اینکه تحولی داخلی صورت گیرد و سناریوی اول تحقق پیدا کند.
وی افزود: در کنار این سه سناریو، چند نکته روانشناسانه نیز اهمیت دارد. تصمیمگیرندگان یک کشور چه کسانی هستند؟ از کجا آمدهاند؟ در کودکی چه تجربهای داشتهاند؟ یکی از اشتباهات من در زندگی این بود که وقتی با کسی در ایران آشنا میشدم، میپرسیدم رشتهتان چیست؟ کدام دانشگاه درس خواندید؟ استادانتان چه کسانی بودند؟ بعد از ده سال فهمیدم اشتباه میکردم. در ایران اول باید بپرسی اهل کجای کشور هستید. چرا که دانشجویانی که من در دانشگاه شهید بهشتی داشتم، از تمام نقاط کشور آمده بودند و هر شهر، یک سنسور و نوری در ذهنم روشن کرد و باعث شد شناخت عمیقتری از کشور پیدا کنم.
سریع القلم ادامه داد: طبقه خیلی مهم است. طبقهای که در یک کشور تصمیم میگیرد، فقط این نیست که مثلاً کسی چه خوانده باشد یا در یک دانشگاه خوب در شیکاگو یا جای دیگری درس خوانده باشد؛ بلکه طبقه اجتماعی اوست که به نظر من در ایران بسیار تعیینکنندهتر است. تقریباً از دانشجوها پرسیدم: «شما پنج نفر در ایران نام ببرید که اول درس خواندند بعد سمت گرفتند.» پاسخ این بود که تقریباً همه اول سمت گرفتند، بعد دیدند درس خواندن هم چیز خوبی است، پس به سراغ تحصیل رفتند.
وی گفت: این یعنی مسئله درس خواندن بهتنهایی کلیدی نیست. اولاً اینکه چطور درس خواندید مهم است؛ با چه کسانی درس خواندید، در کدام دانشگاه بودید، چه استادانی به شما درس دادهاند، و چقدر آن درس را جدی گرفتید. ثانیاً اینکه چقدر توانستید شرایط محیطی گذشته خودتان را مهار کنید، تا بر اساس داده، منطق، عقلانیت و آینده ایران تصمیم بگیرید.
پژوهشگر توسعه با اشاره روشهای تعامل با مخالفان گفت: روش تعامل با مخالف یا دشمن نیز به یک ملت برمیگردد. وقتی اختلافی وجود دارد، باید دید چگونه میشود آن را مدیریت کرد. چینیها تقریباً همه اختلافاتشان را با دنیا حل کردهاند. اگر فرصت کرده باشید کتاب مهمی مثل «هنر جنگ» را بخوانید، میبینید که میگوید اگر شما صد جنگ بکنید و ببرید، ارزشمند است؛ اما اگر بتوانید بدون جنگ پیروز شوید، ارزش آن بهمراتب بیشتر است. این موضوع دقت و فرایند میخواهد. اما ما ایرانیها بیشتر آیندهگرا هستیم تا فرایندگرا، و این یک اشکال جدی ایدئولوژیک در نظام فکری و نحوه اندیشیدن ماست.
سریع القم افزود: ریشههای روانی ما پر از فراز و نشیبهای بنیادگرایی است. در پایام سخنم چند نکته عرض میکنم: اگر دقت کنید، هنوز هم تحلیل ما با فکتها در منظومه ذهنی بسیار ضعیف است. ما در تاریخ، بارها اشتباهات را تکرار کردهایم. این یعنی نتوانستهایم از غریزه عبور کنیم؛ نتوانستهایم از شیفتگی به قدرت و ثروت گذر کنیم. در حالی که در کشورهای پیشرفته، کسانی که آموزش میبینند، به طبابت یا پژوهش میپردازند و دیگر از قدرت فاصله میگیرند. اما علاقهای که ما ایرانیها به قدرت و تولید ثروت داریم، هنوز ریشهدار است. به هر حال، قدرت همیشه برای ما در اولویت بوده است.
ارسال نظر