اقتصاد ایران چشم انتظار یک کمال درویش /قیاس اشتباه بین مدیران اقتصادی دولت رئیسی با سلطان اقتصاد ترکیه

کدخبر: ۵۷۲۸۲۱
درویش ظرف سه سال تحولی ماندگار در اقتصاد ترکیه بوجود آورد؛ تحولی که قاعدتاً بطور ناگهانی در روزهای پایانی آن سه سال رخ نداده و از همان ابتدا اصلاح ریل‌گذاری‌ها رخ‌نمایی کرده است.
اقتصاد ایران چشم انتظار یک کمال درویش /قیاس اشتباه بین مدیران اقتصادی دولت رئیسی با سلطان اقتصاد ترکیه

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران،  «کمال درویش» را سلطان اقتصاد ترکیه یا به عبارت بهتر، منجی و معمار آن می‌دانند؛ عنوانی که هرچند برازنده اوست، اما در داخل ایران گاهی دستخوش مقایسه‌هایی بعید و دور از ذهن شده است. درویش 74 ساله پس از طی یک دوره طولانی بیماری درگذشت.

وقتی تکانه‌ها و بحران‌های اقتصادی ترکیه با چند دهه تلاش نافرجام به اواخر دهه 80 و نهایتا دهه 90 میلادی رسید، زمامداران این کشور دست به دامان اقتصاددانانی از جمله کمال درویش شدند؛ چهره‌ای که آن زمان هنوز در آستانه میانسالی بود و تفکراتی به‌روز و شاید متاثر از تحصیلاتش می‌توانست به اقتصاد بیمار این کشور کمک کند.

در ابتدای هزاره جدید یعنی در سال 2001 «بولنت اجویت» نخست‌وزیر وقت ترکیه، درویش را به عنوان وزیر اقتصاد برگزید؛ آن هم در دولتی که به بیماری اجویت و برخی موضوعات سیاسی گره خورد اما به هر حال سرآغاز برنامه نجات‌دهنده درویش برای اقتصاد ترکیه شد؛ یک برنامه موفق سه‌ساله که به وضوح توانست موجب بهبودی حال (در زمان اجرا) و آینده اقتصاد ترکیه شود.

حل مساله ناترازی و کسری بودجه از جمله مهمترین موضوعاتی بود که درویش روی آن دست گذاشت و در این زمینه موفق هم بود. شاید همین رزومه درویش است که برخی حامیان دولت اصولگرای سیزدهم را به فکر مقایسه‌ای اشتباه بین درویش و مسعود میرکاظمی انداخت. برای نمونه، آن زمان که در اوایل دولت نوپای ابراهیم رئیسی، میرکاظمی به عنوان رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه جلوی افزایش دستمزد بخشی از بدنه کارمندان را گرفت، برخی رسانه‌های حامی او و دولت متبوعش، از میرکاظمی به عنوان فردی یاد کردند که همچون کمال درویش سعی دارد جلوی کسری بودجه و آسیب‌های ناشی از آن را بگیرد. این وسط اما یک اشتباه مهلک رخ داده که یا ناشی از ناآگاهی برخی رسانه‌هاست یا ناشی از ذوب شدن در حمایت‌های بی‌دریغ از دولت مطلوبشان. نکته قابل تأمل این است که درویش در کنار کنترل هزینه‌ها، از سمت درآمدی بودجه غافل نشد و تنها راه حل معمای ناترازی را فشار از ناحیه یک سوی بودجه نمی‌دانست.

این البته تنها باری نبوده که نام مدیران اقتصادی دولت سیزدهم در کنار نام کمال درویش دیده و شنیده شد. گفته می‌شود که احسان خاندوزی - وزیر حال حاضر اقتصاد - پیش از تکیه زدن بر کرسی وزارت امور اقتصادی و دارایی، در کلاس‌های درس خود از کمال درویش یاد کرده و بارها او را به عنوان یک الگو معرفی کرده است. صرف‌نظر از سیاست‌هایی که درویش در پیش گرفت و خاندوزی در کسوت وزیر اقتصاد در پیش گرفته، که خود نشانه‌ای از بی‌ربط بودن قیاس این دو نام است، صرفا با مراجعه به نتیجه عملکرد این دو نفر نیز می‌توان به این دوری و بی‌ربطی پی برد.

درویش ظرف سه سال تحولی ماندگار در اقتصاد ترکیه بوجود آورد؛ تحولی که قاعدتاً بطور ناگهانی در روزهای پایانی آن سه سال رخ نداده و از همان ابتدا اصلاح ریل‌گذاری‌ها رخ‌نمایی کرده است. حالا اما خاندوزی و تیم اقتصادی دولت فعلی بیش از نیمی از این فرصت مورد اشاره را طی کرده‌اند و گویا این فرصت برای رکوردشکنی‌های منفی اقتصادی کافی بوده اما برای اینکه نیمی از راه کمال درویش طی شود، نه. پرواضح است که اقتصاد کم‌جان این کشور، این روزها نه به القاب و قیاس‌های دهان‌پرکن و تهی از واقعیت با امثال کمال درویش، بلکه به خود کمال درویش و کمال درویش‌ها نیاز دارد.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید