خالقی: سازوکارهای حمایتی جزء ضروری اصلاحات اقتصادی است | برای جلب حمایت مردم چه اقدامی بهتر از قطع بودجههایی که نفع عمومی ندارند؟
به گزارش اقتصادنیوز، ۱۸۰ اقتصاددان، کنشگر و فعال اقتصادی و اجتماعی در نامهای به رئیسجمهور خواستار اجرای اصلاحات جدی اقتصادی شدند و تأکید کردند که برای اصلاحات اقتصادی اول از همه خود دولت کمربندها را محکم ببندد، نه آنکه هزینه آن روی دوش مردم قرار بگیرد. آنها مشخصا خواستار اصلاح نظام تخصیص بودجه کشور شدند.
امضاکنندگان این نامه با یادآوری انتقادات مکرر نسبت به بودجه برخی نهادها و سازمانها در سالهای گذشته، از رئیس مجلس خواستهاند خزانه دولت شفاف شود و بودجه نهادهایی که نقش مشخص و مؤثری در ارائه خدمات عمومی ندارند، بدون هیچ کوتاهی حذف شود.
اقتصادنیوز: محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان میگوید: دولت اکنون با کسری بودجه بسیار شدیدی مواجه است. سال آینده هم کسری بودجه افزایش پیدا خواهد کرد. ظاهراً امسال حداقل ۸۵۰ همت کسری داریم و سال آینده این رقم بالاتر از 1000 همت خواهد رفت و منجر به تورم شدید و افزایش نرخ ارز میشود.
امیرحسین خالقی اقتصاددان و کارشناس سیاستگذاری در بخش عمومی از جمله امضا کنندگان این نامه است. اقتصادنیوز با او گفتگو کرده تا علت نگارش این نامه را توضیح دهد.
خالقی با تاکید بر اینکه دولت افزایش قیمت بنزین را با هدف آزادسازی قیمت انجام نداده می گوید که این اقدام دولت به خاطر رفع کسری بودجه دولت است؛ دولتی که از طرفی گرانتر کار می کند و از طرف دیگر باید بودجه سازمان ها و نهادهایی را پرداخت کند که هیچ کارآیی خاصی ندارند.
به اعتقاد او در شرایط کنونی که منابع زیادی وجود ندارد انگیزه برای اصلاح اقتصادی وجود دارد اما نهایتا تاکید او این است که دولت بودجه های زائد را حذف کنند چرا که مردم به سیاستمداران رای می دهند که شهامت نشان دهند نه آنکه موعظه کنند.
مشروح گفتگوی اقتصادنیوز با امیرحسین خالقی تحلیلگر اقتصادی را در ادامه بخوانید؛
****
* آقای خالقی! در نامه سرگشاده اقتصاددانان خطاب به رئیس جمهور ضمن حمایت از اصلاحات اقتصادی و مشخصا اصلاح قیمت حاملهای انرژی، الزامات و ضرورت هایی مطرح شده است. جنابعالی با چه دغدغه و نگرانی پای این نامه را امضا کردید؟
افزایش دستوری قیمتها و اصلاح قیمت انرژی یا هر نام دیگری که روی آن بگذاریم ظاهراً برای دولت بیشتر جنبه مالی به مفهوم فیزیکال داشته است؛ یعنی دولت با وجود درآمد فعلی خود نمیتوانست هزینهها را تأمین کند. این نامه در واقع تأکیدی بر انضباط مالی و انضباط بودجهای دولت بود؛ چراکه فرضا اگر افزایش قیمت بنزین هم انجام شود، بعد از مدتی به علت تورم اثر آن خنثی خواهد شد.
از آنجا که بحث مالی دولت و بودجه دولت یکی از دلایل تورم مزمن و بالاست، هدف این بود که هشداری برای انضباط بخشیدن به بودجه داده شود.
دولت برای کاهش کسری بودجه اول از خود شروع کند
جنبه دیگر هم این بود که همانطور که مردم باید خود را به زحمت بیندازند، هزینه بیشتری برای سوخت بپردازند و برخی تبعات تورمی را تحمل کنند دولت هم حسننیت نشان دهد و از هزینههای خودش بکاهد. از نظر اقتصاد سیاسی، این مطالبه بهحق بین مردم وجود دارد که دولت برای کاهش کسری بودجه اول از خودش شروع کند، هزینههایش را کمتر کند و همه فشار را به مردم منتقل نکند.
اصلاحات یکباره باعث ناآرامی های اجتماعی می شود اما....
* اینکه سازوکارهای جبرانی طوری طراحی شود که به گروههای کمدرآمد فشار وارد نشود از چه مسیری اجراشدنی است؟ مصداق این سازوکارها را در کجا میدانید؟
نگاه اصلاحاتِ یکباره و شوکدرمانی، که در بسیاری از جاها رخ داده، اغلب موفق نبوده است؛ چون باعث ناآرامیهای اجتماعی شده و عدهای از مردم که از پیش در وضعیت بدی قرار داشتند، بیشتر تحت فشار قرار گرفتهاند. این تأکید، ویژه تمام اصلاحات سالها و دهههای اخیر بوده است و صرفا هم منحصر به ایران نیست.
باید از سازوکارهای پرداخت یارانه، سهمیه، سبد کالا یا موارد مشابه استفاده کرد تا «بُرندگی» اصلاحات اقتصادی برای این گروهها کمتر شود. چون این اقشار در مقایسه با سایرین، بیشتر در معرض درد ناشی از اصلاحات اقتصادی هستند و آسیب بیشتری متحمل میشوند.
پیشنیاز موفقیت هرگونه اصلاحات اقتصادی چیست؟
آنها از قبل هم گرفتار بسیاری از آثار منفی تورم، بیکاری و ... بودهاند. سطح مصرفشان پیشتر هم کاهش پیدا کرده است. به همین دلیل، مصادیق سازوکارهای حمایتی همان چیزهایی است که اینطرف و آنطرف هم شنیدهایم: سبد حمایتی کالایی، یارانههای هدفمندتر و بر اساس دادههای موجود و مواردی از این دست. اینها بیشتر از آنکه «لطف» دولت یا سیاستمداران باشد، پیشنیاز موفقیت هرگونه اصلاحات اقتصادی است.
در نمونههای جهانی هم میبینید که اگر برای التیام درد مردم فکری نشود، حتی اگر نیت خوبی پشت اصلاحات باشد، آن اصلاحات به سرانجام نمیرسد. برای همین، این سازوکارهای حمایتی را باید جزئی ضروری از اصلاحات دید؛ نه چیزی که جنبه سیاسیبازی دارد. اینها بخشی از «پکیج اصلاحاتی» است که در یک طرح اصلاحات خوب باید حتماً در نظر گرفته شود.
بودجهبگیران فرهنگی چه نفعی برای عموم دارند؟
* همانطور که شما هم گفتید اصلاح قیمت بنزین باید با اصلاحات دیگری هم همراه باشد که مربوط به دولت و هزینههایش است. اصلاح هزینهها باید در چه بخشهایی باشد؟
یک مورد خیلی خاص وجود دارد که نه فقط جامعه نسبت به آن حساس است بلکه حتی گلههایی از برخی افراد نزدیک به دولت شنیده میشود. سازمانها و نهادهایی هستند که مشخص نیست چه نفع عمومی دارند. به طور خاص، بودجههای فرهنگی در جراید بسیار مطرح میشوند. اینها نمونههای مشخصی هستند که میتوان بودجه آنها که تعدادشان کم نیست را به شدت کاهش داد یا حتی حذف کرد. البته این نیازمند عزم و اراده سیاسی جدی از طرف دولت است که کار سختی هم هست.
مورد بعدی، در ارتباط با دولت است. اساسا دولتها پرهزینهتر عمل میکنند که البته این در مورد کشور ما وضعیت بدتری دارد. فشار بازار و رقابت به روی آنها کمتر است و بخش دولتی اغلب بهرهوری کمتری دارد. راه دیگر باید ایجاد شفافیت در هزینهکرد دولتی باشد. معمولاً وقتی صحبت از شفافیت به میان میآید، به غلط تصور میشود که منظور این است که دولت بر زندگی شخصی مردم نظارت کند، در حالی که هدف واقعی شفافیت این است که مشخص شود هزینه عمومی چگونه مصرف میشود.
این شفافیت به جامعه این حس را میدهد که مالیاتها و منابع عمومی که به دست دولت میرسد، در جایی استفاده میشود که قابل دفاع و به نفع مردم است. افشای حداکثری اطلاعات دولت علاوه بر اینکه میتواند به بازسازی اثرگذاری هر دولت کمک کند، گام اول در ایجاد عزم سیاسی برای کاهش هزینههای غیرضروری نیز به شمار میرود.
همانطور که گفتم، این روش افزایش قیمت انرژی نه لزوماً ترفندی برای کاهش قاچاق یا موارد مشابه، بلکه راهکاری برای جبران کسری بودجه دولت است. ابدا نمیتوان این اقدام را آزادسازی دانست بلکه عمدتاً با هدف کاهش کسری بودجه انجام میشود. اگر دولت هزینههای خود را به شکل مناسب مدیریت نکند، تنها راه، افزایش قیمتها و انتقال فشار به مردم نخواهد بود؛ بلکه باید مجموعهای از اقدامات متعدد انجام شود.
هزینههای دولت مثل سطل سوراخ است، منابع را بریزید خالی می شود
در غیر این صورت، هزینههای دولت مثل سطل سوراخ عمل میکند؛ هرچقدر منابع به آن بریزید، بهبودی در وضعیت رخ نمیدهد. به همین علت، لازم است یک پکیج کامل و بلندمدت وجود داشته باشد تا هزینهکرد دولت منطقیتر شود.
یکی از کارهایی که میتوان به شکل جدی انجام داد، افشای حداکثری هزینههاست تا جامعه ببیند دولت در چه حوزههایی و به چه میزان فعالیت میکند. حساسیتی که اکنون مردم نسبت به کارکرد برخی سازمانها دارند، میتواند گستردهتر شود و همین امر به کسی که به دنبال اصلاحات جدی اقتصادی است، کمک میکند تا کار را راحتتر پیش ببرد و حمایت مردمی نیز جلب شود.
وگرنه تا وقتی که کفگیر به ته دیگ نخورد این دوستان هم به فکر نمیافتند. یعنی وقتی که درآمد کافی وجود داشته باشد - مثل سالهای گذشته – سیاستمداران که دنبال تنظیم روابط خود هستند، اینها را جدی نمیگیرند. اما الان که کفگیر به ته دیگ خورده و احتمالا آینده خیلی سیاهتری هم خواهیم داشت انگیزهای به وجود آمده که اتفاقاتی رخ دهد.
پول کافی نیست؛ همین انگیزه انجام کارهای سختتر است
* این انگیزه را در کجا میبینید؟
اینکه به طور جدی منابع کافی نداریم انگیزه این است. بودجه دولت بسیار کاهش پیدا کرده است؛ عملاً یک غارت مالیاتی اتفاق افتاده و دیگر امکان تغییر زیادی وجود ندارد. احتمالاً طی یکی، دو، سه سال آینده هم وضعیت درآمدهای دولتی بدتر خواهد شد و بهدلیل تحریمها، کوچک شدن اقتصاد و بحران انرژی، یا همان «مثلث شرّ» که قبلا در گفتگو با اقتصادنیوز به آن اشاره کردم، شرایط بدتری را تجربه کنند.
به همین دلیل باید سراغ اقدامات سختتر رفت. وقتی میگویم این عزم باید شروع شود، منظورم این است که با کاهش برخی هزینهها و ایجاد شفافیت، بتوان در فضای سیاسی حمایت گروههای مختلف مردم را جلب کرد. این زمانی ممکن است که بتوان برش سیاسی لازم برای کاهش برخی هزینهها، که روزبهروز بیشتر میشود، را بهدست آورد.
بودجههای غیرضروری باید قطع شود تا بتوان سراغ اصلاحات دیگر رفت
برای مثال، بودجههای غیرضروری باید قطع شود تا بتوان در میانمدت و بلندمدت، مؤثرتر به سراغ اصلاحات دیگر رفت و حمایت اجتماعی جلب کرد. وقتی در جامعهای قرار داریم که اقدامات سختی لازم است، مجبور به «یارگیری» و جلب حمایت عمومی هستیم. چه کاری بهتر از قطع بودجههایی که آشکارا نفع عمومی ندارند؟
البته امثال من که به اقتصاد بازار آزاد اعتقاد داریم، بسیاری از کارهای دولت و وزارتخانهها را چندان جدی نمیگیریم. این شبیه کاری است که اوایل خاویر میلی در آرژانتین انجام داد و اقبال خوبی هم داشت؛ تا حالا به نظر نمیرسد نتیجه اقتصادی بدی داشته باشد.
وقتی از بین هزینه عمومی، سازمان دولتی بیخاصیتی که با دلایل سیاسی یا لابیهای گذشته تاسیس شده و همچنان مشخص نیست چه میکند، بودجه دریافت میکند، اصلاح آن باید در اولویت قرار گیرد. اما چون زور سیاسی عموم مردم به گروههای ذینفع که بودجه دریافت میکنند نمیرسد، بهترین کار این است که اصلاحات با همراهی مردم، فعالان اقتصادی واقعی و نهادهای مرتبط پیش برود تا کاهش بودجه و حذف هزینههای غیرضروری مؤثرتر انجام شود.
به این ترتیب، دولتی که قصد اصلاح دارد، فقط زمانی میتواند کار خود را در مقابل گروههای ذینفع سیاسی پیش ببرد که از بین مردم یارگیری کند. این به یک «هنر سیاسی» نیاز دارد که از طرف دولت یا نهادهای مرتبط اعمال شود؛ هرچند ممکن است همه دولتها یا نمایندگان فعلی این هنر را نداشته باشند، اما به نظر من، این یکی از معدود راههای پیشبرد کار و جلب حمایت سیاسی برای اقدامات بعدی است.
مردم به سیاستمدارانی رای می دهند که شجاعت نشان دهند نه موعظه
* یکی از نقاط مبهم طرح دولت برای اصلاح قیمت بنزین این است که منابع حاصل از این افزایش قیمت در کجا هزینه خواهد شد. چرا دولت در این زمینه شفافیت لازم را ندارد یا جزئیات را مشخص نمیکند؟
دولت در واقع عاشق عدم شفافیت است. دولت، بیش از هر چیز، یک نهاد سیاسی است و گروههای ذینفع در آن سعی میکنند کار خود را با حداقل تغییرات پیش ببرند، نه با یک طرح جدی که بعداً محدودیتهایی ایجاد کند. با این حال، در مورد موضوعات مختلف، منابع کلی مصرف مشخص میشود؛ مثلاً کمک به کمدرآمدها، حمایت از صنعت و موارد مشابه. اما این کار باید توسط جامعه مدنی و برخی افراد علاقهمند به پیشبرد اصلاحات پیگیری شود تا مشخص شود این کاهش هزینهها و مصرف منابع چگونه انجام میشود.
متأسفانه تشکلهای مدنی ما به اندازه کافی قوی نیستند تا فشار اجتماعی جدی ایجاد کنند، اما مطالبه برای شفافیت وجود دارد. برخی اقدامات مثل سازمان مالیاتی نشان میدهد که تلاشهایی برای نشان دادن محل مصرف هزینهها انجام شده است، اما این کافی نیست. به نظر میرسد در مورد تکتک طرحها دولت باید به مردم و پژوهشگران گزارش مشخص بدهد تا دسترسی مناسب به اطلاعات فراهم شود.
این مسئله در فضای سیاسی دشوار است، اما ایجاد گفتمان و ایده در جامعه میتواند کمک کند تا در شرایط مناسب، کسانی که قدرت دارند، پاسخگو شوند. از منظر اقتصاد بازار آزاد، ما از کوچکتر شدن دولت و رساندن آن به حداقل کارکردی حمایت میکنیم؛ یعنی دولت هم کارکردهای ضروری خود را انجام دهد، هم خدمات عمومی را مطابق قرارداد اجتماعی با مردم ارائه کند و هم در حداقل باشد تا از هدررفت پول عمومی جلوگیری شود.
این نحیف کردن و محدود کردن دولت، به صورت تدریجی از حوزههایی که پول عمومی را هدر میدهند دور شود، میتواند گام جدی برای هر طرح اصلاحی در اقتصاد ایران باشد. گاهی باید ملایم حرکت کرد و گاهی هم با قاطعیت، مشابه تجربه خاویر میلی در آرژانتین.
به نظر من الان لازم است اراده جدی و تند، شاید رادیکال، نشان داده شود. مردم به سیاستمداران رأی میدهند تا در مواقع لازم شجاعت نشان دهند؛ موعظه کردن و وعده دادن کافی نیست. باید با قدرت اقدام کرد و همه هزینهها را به مردم منتقل نکرد. این چیزی است که از یک سیاستمدار متعارف، کاربلد و شجاع انتظار میرود؛ اگر غیر از این است، بهتر است استعفا دهد و به زندگی عادی خود بازگردد. متأسفانه حتی شجاعت انجام این کار هم در برخی افراد وجود ندارد.
حرفدرمانی سیاستمداران ملالآور شده و دردی دوا نمیکند
* فکر میکنید چه راهکاری برای اینکه این بودجه شفاف شود و به مردم بهطور مستمر گزارش داده شود مناسب است؟
یک طرح خیلی مشخص لازم است؛ طرحی که نشان دهد واقعاً چه اقداماتی برای کاهش هزینهها قرار است انجام شود؛ یعنی صرفاً یک لیست آرزو یا تحقق طرحها نباشد. یک برنامه مشخص و عملی که با همکاری دولت و گروههای غیر دولتی فعال اجرا شود و با روابط خوب به مردم منتقل شود، باید روی میز قرار بگیرد.
دولت باید برنامه خودش را در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت با وضوح کافی و جزئیات لازم در اختیار مردم قرار دهد و نشان دهد به این برنامه پایبند است. همچنین در شرایط حساس کنونی، نباید زیر آن بزند و باید پیشرفت را مرتب با مردم درمیان بگذارد. اگر این کار انجام شود و پیش برود، میتوان امیدوار بود که اتفاقی بیفتد.
اما حقیقتاً اجازه دهید ناامیدی خودم را هم بیان کنم. متأسفانه به نظر نمیآید؛ اگر سابقه عملکرد دولتها را بررسی کنیم، عمده اقدامات دولتی در این چند دهه و چند سال اخیر، بیشتر از آنکه جدی و اساسی باشد، محدود به افزایش دستوری قیمت انرژی بوده است. کمی اوضاع بودجه دولت بهتر شده، اما چون اصلاحات بنیادی قرار نیست انجام شود، به شعارها و اتهامزنیهای سیاسی و چیزهایی شبیه به آن اکتفا میشود و تمام.
اگر واقعاً قرار است تغییر رخ دهد و این نامه صرفاً بهخاطر هشدار دادن به دولتیها نوشته شده است، کاری که باید انجام شود این است که بهتدریج و مشخص نشان داده شود که مایل به تغییر اساسی در اقتصاد هستند. حرفدرمانی و بازیهای سیاسی معمول، دیگر برای بسیاری از افراد ملالآور شده و دردی دوا نمیکند. اگر شهامت وجود داشته باشد، در کوتاهمدت میتوان امیدوار بود که در میانمدت و بلندمدت هم اتفاق خوبی بیفتد.
دولت باید حسن نیت خود را با کاهش هزینهها نشان دهد
اما اجازه دهید من کاملاً نسبت به این ماجرا بدبین باشم. احتمالاً حالا با توجه به وضعیت حساس، آقایان حرف میزنند و بعد کار انجام میشود که مطمئن نیستم ناآرامی اجتماعی ایجاد نکند و اتفاقات تلخ رخ ندهد. بعد دوباره روز از نو و بحران بعدی نیازمند تکرار اقدامات مشابه خواهد بود.
اگر قرار است این اتفاق بیفتد، از همین الان هم دیر نیست. باید برنامه بهصورت مشخص و با جزئیات و توسط افرادی که اعتبار دارند بین مردم پیش برود. دولت باید حسن نیت خود را با کاهش هزینهها نشان دهد و تمام هزینهها را به سمت مردم، بهویژه کمدرآمدها، تحمیل نکند؛ چرا که آنها هماکنون تحت فشار اقتصادی شدیدی هستند.
باید این کار از خود دولت شروع شود. امیدوارم حرفدرمانیها متوقف شود و حرکت شجاعانهای روی زمین در عمل دیده شود. اگر این اتفاق افتاد، میتوان به آینده امیدوار بود.
خلاصه اینکه بهترین کاری که میتوان انجام داد، طراحی برنامهای مشخص و خوب با همکاری دولت و گروههای غیر دولتی است که متمرکز بر کاهش عمده هزینههای دولت باشد، با شجاعت در اجرای آن، بهویژه در مرحله اولیه، و تضمینی برای اجرای بلندمدت برنامه. این رویکرد کلی است که میتوان پیش برد.
ارسال نظر