ماجرای یک اتاق تعزیه در خانه مصطفی و مرضیه/فرزندانی که زندگی‌شان با زندگی پدر و مادر گره خورده است

کدخبر: ۷۲۹۲۱۲
اقتصادنیوز: مصطفی رجبی موافق‌خوان و جامه‌داری است که همسر و فرزندانش؛ مرضیه ابوالقاسمی و کوثر و طهورا نیز غرق در تعزیه‌ شده‌اند.
ماجرای یک اتاق تعزیه در خانه مصطفی و مرضیه/فرزندانی که زندگی‌شان با زندگی پدر و مادر گره خورده است

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، مصطفی رجبی، متولد ۱۳۵۹، کارمند اداره پست، موافق‌خوان تعزیه و جامه‌دار، نخستین بار شش‌ساله بود که در مجلس تعزیه شرکت کرد. این نخستین باری بود که او هم، تعزیه می‌دید و هم، در آن نقش داشت. نقشِ مصطفیِ شش‌ساله بدون سواد خواندن و نوشتن را، در این مجلس البته شخص دیگری خواند. یک ماه بعد، او با ازبرکردن مجلس طفلان مسلم، نقشش را تمام‌وکمال ایفا کرد. همین‌ها علاقه او که سالیان سال پدرش رضا رجبی، مخالف‌خوان را پیش چشم داشت به تعزیه دوچندان کرد. مصطفی هشت، نه ساله بود که به طبالی علاقه‌مند شد و آرام‌آرام از طفلان‌خوانی به سکینه‌خوانی و نوجوان‌خوانی و جوان‌جوانی و شهادت‌خوانی رسید.

در مرحله نوجوان‌خوانی بود که مصطفی مشتاق جمع کردن سربند و شال و... شد. کار کردن پدر در تراشکاری و چرخ خیاطی دستی مادر، مصطفی را به سمت ساخت خنجر و شمشیر با تکه‌های چوب و آهن کارگاهی که پدر در آن مشغول کار بود سوق داد. او حتی به خاطر می‌آورد که کاسه‌های روحی مادر نیز از دستش در امان نبودند و با همان‌ها هم کلاه‌خود می‌ساخت و پرها را با مرکورکروم (دوا گلی) رنگ می‌کرد. مصطفی که اصالتش به شهر نطنز برمی‌گردد، هرگاه به آن‌جا می‌رفت، همراه با نوجوان‌ها و جوان‌های دیگر با همین خرده‌لباس‌ها و وسایل تعزیه‌خوانی می‌کرد. انعام‌ همین مجالس بود که او را به فکر خرید یک دست لباس کامل تعزیه انداخت. مصطفی این انعام‌ها را نه خرج زندگی که صرف خرید وسایل تعزیه می‌کرد تا رفته‌رفته به جایی رسید که به یکی از جامه‌داران شهر تهران تبدیل شد. جامه‌داری که در کنار تعزیه‌خوانی و نمایشگری می‌تواند هم‌زمان چندین مجلس تعزیه را همراهی و لباس‌ها و وسایل و اداوت مورد نیازشان را تامین کند.

 

همراه همیشگی مصطفی رجبی؛ همسری که هیچ‌گاه تنهایش نگذاشته است

زندگی کردن در کنار مردی که در کنار شیفت‌های ۴۸/۲۴ ساعته اداره پست، موافق‌خوان و جامه‌دار تعزیه نیز هست و در بحبوبه‌های برگزاری مجالس تعزیه ممکن است روزها به خانه نیاید، کار آسانی نیست. مرضیه ابوالقاسمی، متولد ۱۳۶۲، همسر مصطفی رجبی، مادر کوثر و طهورا که در حوزه طب سنتی فعال است اما چنان به خوبی از عهده این کار برآمده است که همسرش از او به‌عنوان همراهی همیشگی و کمک‌حالی دائمی یاد می‌کند. مصطفی رجبی جایگاه کنونی‌اش را مدیون همراهی مرضیه ابوالقاسمی می‌داند.

قصه مصطفی و مرضیه که زندگی‌شان را وقف تعزیه کرده‌اند 

او که هم‌چون همسرش اصالتا اهل نظنز است چهار حسینیه ‌این شهر که محل تعزیه‌خوانی بود و روزگار کودکی‌اش را فراموش نکرده است. با این حساب علاقه او نیز مانند همسرش به تعزیه ریشه در دوران کودکی دارد. مرضیه ابوالقاسمی و مصطفی رجبی در پی ازدواجی به گفته مرضیه سنتی، زیر سقف یک خانه رفتند. آن‌زمان مصطفی جامه‌داری چون امروز نبود و اداوات و وسایل و لباس‌های تعزیه را در خانه پدرش نگه‌داری می‌کرد. مرضیه و مصطفی زندگی‌شان را در خانه‌ای اجاره‌ای شروع کردند با این حال مرضیه از مصطفی خواست هر آن‌چه را مربوط به تعزیه است به خانه خودشان بیاورد. او این ادوات و وسایل و لباس‌ها را تکه‌ای از وجود خود و همسرش توصیف و اشاره می‌کند حتی هر بار هنگام اجاره خانه اولین چیزی که مدنظر داشته‌اند جایی برای آن‌ها بوده است. مرضیه خاطرش هست که بارها و بارها پیش آمده است که مصطفی حقوق ماهیانه‌اش را فرضا صرف خرید زره و کلاه‌خود تعزیه کرده و او این همه را با جان‌ودل پذیرفته است. مرضیه بسیار از دوست و آشنا و فامیل شنیده است که چرا چنین می‌کند اما از آن‌جایی که می‌داند مصطفی با آن‌چه انجام می‌دهد «عشق می‌کند» نه تنها گلایه‌ای ندارد که همراهی همیشگی است. او که یکی از اتاق‌های‌ خانه‌شان را با عنوان «اتاق تعزیه» توصیف می‌کند روزهایی را به خاطر می‌آورد که جایی برای ماندن فرزندان‌شان؛ کوثر و طهورا در خانه نبود و آن‌ها مدتی را در خانه مادر مصطفی گذراندند، چراکه هر کجا سر می‌گردانند وسایل و ادوات و لباس‌های تعزیه بود.

 

تفاوت دیروز با امروز از نگاه یک موافق‌خوان و جامه‌دار

مصطفی رجبی که از کودکی شاهد برگزاری مجالس تعزیه بوده و در برگزاری آن‌ها نقش هم داشته است تفاوت این مجالس را در روزگار اکنون با روزگار گذشته در چند وجه می‌داند. او توسعه و گسترش وسایل و ادوات تعزیه‌خوانی و تغییرات موسیقایی آن را نه حاصل «تجمل‌گرایی» که محصول «به‌روزرسانی» می‌داند. مصطفی رجبی معتقد است با توجه به توسعه علم وآگاهی و مطالعه تماشاگران تعزیه، چنین تغییراتی ناگزیر بوده است. او این تغییرات را نه سبب کاهش وجه دینی و مذهبی تعزیه که موجب گسترش دایره تماشاگران آن می‌داند. دایره گسترده‌ای که اعتقادات‌شان نسبت به تماشاگران پیشین کم‌رنگ‌تر نشده است. بلکه به عقیده رجبی در مقطعی زمانی چون جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران نشان دادند که عِرق‌شان به مذهب و میهن هیچ‌کم از پیشین‌شان ندارد. او اشاره می‌کند که شاید کسانی تغییرات مذکور را سبب دوری هنر تعزیه‌خوانی از اصالت خود بدانند. هرچند معتقد است همین تغییرات تعزیه‌خوانی را به گفته او «باشکوه‌تر» و نوجوانان و جوانان بیشتری را به آن جذب کرده است. این «باشکوه‌تر» یا «پرطمطراق‌» شدن شاید کار کسانی چون مصطفی رجبی به‌عنوان جامه‌دار را دشوارتر کرده باشد اما برای او خوشایند است و چنان‌چه خود می‌گوید اصطلاحا با آن «عشق می‌کند.»     

قصه مصطفی و مرضیه که زندگی‌شان را وقف تعزیه کرده‌اند 

 

امانت‌دارانِ امانت امام حسین(ع)   

مرضیه ابوالقاسمی و مصطفی رجبی آن‌چه «اتاق تعزیه» را در خانه‌شان شکل داده است نه اسباب و ادوات و لباس‌های خود که اسباب و ادوات و لباس‌های هیئت می‌دانند. آن‌ها خود را امانت‌دارانی‌ می‌دانند که از امانت امام‌حسین(ع) نگه‌داری می‌کنند. مصطفی رجبی موکدا تاکید می‌کند که در کار جامه‌داری بسیاری هستند که پیش و بیش از او مشغول فعالیتند اما این نه سبب ناراحتی‌اش که موجب خوشحالی‌اش است. چراکه به گفته خودش «عاشق و ذاکر و خدمتگزار دستگاه امام‌حسین(ع) هرچه بیشتر باشد» موجب افتخاری بالاتر است. مصطفی رجبی معتقد است این که در طول سده‌ها و دهه‌های گذشته هر بار به مو رسیده اما پاره نشده است از برکت همین عاشقی و ذاکری و خدمتگزاری است.

قصه مصطفی و مرضیه که زندگی‌شان را وقف تعزیه کرده‌اند 

 

فرزندانی که زندگی‌شان با زندگی پدر و مادر گره خورده است

کوثر رجبی دختر بزرگ خانواده که این روزها ۱۸ ساله است، یک‌سال‌وهشت ماهه بود که اولین تعزیه‌اش را در نقش حضرت رقیه دختر خردسال امام حسین(ع) خواند. پسرانِ بچه‌خوانِ تعزیه در دورانی که مصطفی رجبی تازه کارش را آغاز کرده بود بسیار بودند تا جایی که بر سر آن که چه کسی بخواند و چه کسی نه، بحث و جدل می‌شد اما به گفته او رفته‌رفته هم به واسطه کاهش فرزندآوری و هم کم‌تر شدن گرایش خانواده‌ها به بچه‌خوانی فرزندان‌شان، تعداشان کم و کم‌تر شد. به همین خاطر است که چند سالی است دختران نیز در کنار پسران به‌عنوان بچه‌خوان در مجالس تعزیه حضور پیدا می‌کنند. اتفاقی که مصطفی رجبی آن را زیبا توصیف می‌کند چرا که بچه‌خوانی دختران را احساسی‌تر از بچه‌خوانی پسران می‌داند. به عقیده او قطعا یک دختر بسیار زیباتر از یک پسر می‌تواند فرضا حس‌وحال حضرت رقیه دختر خردسال امام حسین‌ (ع) را منتقل کند. هرچند مصطفی رجبی چندان راغب به تعزیه‌خوانی دخترش نبود. چراکه عقیده داشت در ادامه و با بزرگ‌تر شدنش، نظر به نبود امکان تعزیه‌خوانی برای زنان، آسیب روحی می‌ددید و آزرده خواهد شد. مصطفی رجبی تا آن‌جا بر این عقیده مصر بود که آموزش تعزیه‌خوانی به کوثر را آغاز نکرد. با این حال مرضیه ابوالقاسمی نظر به شور و علاقه‌ای که در کوثر می‌دید هر آن‌چه می‌توانست برای تعزیه‌خوانی دخترش انجام داد. هرچند در نهایت این آسیب روحی و آزردگی خاطر برای کوثر کم‌تر اتفاق افتاد. چراکه به واسطه جامه‌داری پدر آرام‌آرام به این سمت‌وسو گرایش پیدا کرد و کمک‌حال او در نگه‌داری و تهیه و تامین وسایل و ادوات و لباس‌های تعزیه شد.

مرضیه ابوالقاسمی و مصطفی رجبی در پی ازدواجی به گفته مرضیه سنتی، زیر سقف یک خانه رفتند. آن‌زمان مصطفی جامه‌داری چون امروز نبود و اداوات و وسایل و لباس‌های تعزیه را در خانه پدرش نگه‌داری می‌کرد. مرضیه و مصطفی زندگی‌شان را در خانه‌ای اجاره‌ای شروع کردند با این حال مرضیه از مصطفی خواست هر آن‌چه را مربوط به تعزیه است به خانه خودشان بیاورد. او این ادوات و وسایل و لباس‌ها را تکه‌ای از وجود خود و همسرش توصیف و اشاره می‌کند حتی هر بار هنگام اجاره خانه اولین چیزی که مدنظر داشته‌اند جایی برای آن‌ها بوده است

این مسیری بود که طهورا، دختر کوچک خانواده که این روزها ۱۳ ساله است پیش رو دارد؛ از بچه‌خوانی تا پیوستن به پدر در کار جامه‌داری. به گفته مصطفی رجبی امسال احتمالا آخرین سالی است که طهورا به‌واسطه سن‌وسالش می‌تواند تعزیه‌خوانی کند. کوثر که تا چند سال پیش همچنان تعزیه‌خوانی می‌کرد می‌گوید اگر جایی، انجمنی، نهادی باشد که تعزیه‌خوانان زن را گرد هم بیاورد حتما به آن‌ها خواهد پیوست. او که چنان در حسرت تعزیه‌خوانی است که گاهی آرزو می‌کند کاش پسر بود و می‌توانست هم‌چنان به کارش ادامه دهد از این می‌گوید که هنوز در دورواطراف این هنر پرسه می‌زند و جامه‌داری است که این روزها علاقه و عطشش به تعزیه را فرومی‌نشاند.

قصه مصطفی و مرضیه که زندگی‌شان را وقف تعزیه کرده‌اند 

 

آرزوی دختری که روزگاری تعزیه‌خوان بود؛ کاش جایی برای تعزیه‌خوانی زنان هم بود

مصطفی رجبی، خداحافظی زودهنگام دختران بچه‌خوان از صحنه تعزیه را حاصل نبود امکانی برای ادامه این راه می‌داند. او با اشاره به تغییرات فیزیکی دختران با رسیدن به سن بلوغ از میزانسن‌هایی می‌گوید که اجرای تعزیه نیازمند آن است. میزانسن‌هایی که گاهی با لمس شدن تعزیه‌خوانان از سوی یکدیگر همراه است و دختران نظر به آن‌چه مصطفی رجبی رعایت «محرم‌ونامحرمی» می‌خواند از امکان اجرای آن برخوردار نیستند. او با اشاره به این که کوثر نیز در سال‌های آخر تعزیه‌خوانی‌اش تنها به‌عنوان نقش مقابل محارمش از پدر تا عمو و پدربزرگ تعزیه‌خوانی می‌کرده است از محدودیت‌هایی می‌گوید که بر سر ادامه راه این مسیر وجود دارد.

مصطفی رجبی، موافق‌خوان و جامه‌دار تعزیه ابراز امیدواری می‌کند که امکان تعزیه‌خوانی زنان برای زنان فراهم شود. چراکه در این میان استعدادهایی هستند که هرز می‌روند و علاقه‌مندانی هستند که سرخورده و ناامید می‌شوند. او با ابراز امیدواری که این گزارش به گوش مسئولین ذی‌ربط برسد این اقدام را با روضه‌خوانی زنان برای زنان مقایسه می‌کند و از این می‌گوید که ای کاش چنین امکانی برای دخترانی که روزگاری بچه‌خوان بوده‌اند و اکنون از امکان تعزیه‌خوانی برخوردار نیستند، به وجود بیاید 

او با یادی از استاد علی‌اکبر قدوسیان از انجمن زنان تعزیه‌خوان می‌گوید که توسط همسر و دختر او به راه افتاد. همسر و دختر علی‌اکبر قدوسیان با دعوت از بچه‌خوانانی چون کوثر که با بزرگ‌تر شدن امکان تعزیه‌خوانی را از دست داده‌اند و همچنین از علاقه‌مندان تعزیه‌خوانی، تلاش کردند تا مجالس تعزیه زنان برای زنان را سروسامان دهند. مصطفی رجبی که از دلیل ناتمام ماندن این اقدام بی‌اطلاع است ابراز امیدواری می‌کند مسئولین و دست‌اندرکاران امر چنین امکانی را برای زنان تعزیه‌خوان فراهم آورند. چراکه در این میان استعدادهایی هستند که هرز می‌روند و علاقه‌مندانی هستند که سرخورده و ناامید می‌شوند. او با ابراز امیدواری که این گزارش به گوش مسئولین ذی‌ربط برسد این اقدام را با روضه‌خوانی زنان برای زنان مقایسه می‌کند و از این می‌گوید که ای کاش چنین امکانی برای دخترانی که روزگاری بچه‌خوان بوده‌اند و اکنون از امکان تعزیه‌خوانی برخوردار نیستند، فراهم شود. امکانی که اگر فراهم شود دختری چون کوثر آرزو نمی‌کند ای کاش پسر بود تا هم‌چنان می‌توانست روی صحنه تعزیه و نه پشت صحنه حضور داشته باشد. مصطفی رجبی هم‌چنین اعلام آمادگی می‌کند که هر آن‌چه از دستش بربیاید برای برگزاری مجالس تعزیه توسط زنان برای زنان انجام خواهد داد. او ضمن ابراز امیدواری برای فراهم شدن امکان برگزاری مجالس تعزیه توسط زنان برای زنان، امیدوار است تعزیه صاحب رشته‌ای دانشگاهی شود. رجبی با اشاره به طیف گسترده اساتید و مدرسان این حوزه ابزار امیدواری می‌کند تعزیه به‌عنوان هنری اصیل که هم مشتمل بر موسیقی و هم نمایش است به لحاظ آکادمیک نیز مورد توجه قرار گیرد.  

ارسال نظر

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    پیشنهاد اقتصادنیوز
    اقتصادنیوز امروز به شما پیشنهاد ویژه ای درباره حوزه های مهم خبری می دهد
    از دست ندهید
    کارگزاری مفید