کاهش بازدارندگی تایوان-۲

در سر رهبر چین چه می‌گذرد؟

کدخبر: ۵۹۸۴۴۱
اقتصادنیوز: جنگ ناباورانه‌ای که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه علیه اوکراین به راه انداخت، باعش شد که تحلیل‌گران وقوع حادثه مشابه با آن را دیگر دور از ذهن نپندارند. در این میان، وعده‌های جاه‌طلبانه شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین برای الحاق تایوان به سرزمین اصلی، این جزیره را محتمل‌ترین گزینه برای چنین سناریویی مبدل کرده است.
در سر رهبر چین چه می‌گذرد؟

به گزارش اقتصادنیوز در چنین شرایطی، هَل برندز، استاد امور بین‌الملل در دانشکده مطالعات بین المللی پیشرفته جان هاپکینز، با انتشار یادداشتی با عنوان «کاهش بازدارندگی تایوان» در فارین پالیسی سیاست بازدارندگی ایالات متحده در قبال چین برای جلوگیری از وقوع چنین حادثه‌ای را به نقد کشیده است. اکوایران این یادداشت بلند را در دو بخش ترجمه کرده که پیش از این بخش اول آن با عنوان «قفلی بر گردن اژدها!/ شناسایی خطرناک‌ترین نقطۀ اشتعال جهان​» منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی آن ارائه می‌شود:

تضعیف روزافزون مقاومت تایوان

اصلاحات دفاعی نویدبخش تایوان با مخالفت سیاسی و بوروکراتیک دچار مشکل شده است، درست همانطور که فروش‌های سلاح ایالات متحده سال‌ها به دلیل عقب ماندگی در تدراکات نظامی عقب مانده‌اند. با این همه، مشکل اصلی بسیار بنیادین است. سخت بشود ادعا کرد کشوری که فقط 4/2 درصد از تولید ناخالص داخلی‌اش را صرف دفاع می‌کند، که فقط به‌آهستگی آمادۀ آن نوع مقاومت همۀ جامعه‌ای می‌شود که اوکراین را حفظ کرده است و ارتشش دلارهای باارزش را خرج ظرفیت‌های گران قیمتی می‌کند که به‌سادگی می‌شود آنها را از بین برد و در موقع جنگ می‌توانند کاملاً بی‌فایده باشند، در زمینۀ دفاعش جدی است. به گفتۀ شرکت رند، توانایی مقاومت تایوان تا زمان رسیدن کمک روز به روز ضعیف‌تر می‌شود -که این کشور را به هدف وسوسه‌انگیزتری برای پکن تبدیل می‌کند.

وضعیت ارتش ایالات متحده هم داستان اصلاحات هوشمندانه و ضعف‌های آشکار است. پنتاگون با انجام کارهای درست بسیاری در تلاش است جغرافیای غرب اقیانوس آرام را علیه پکن متحول کند و آنجا را به منطقۀ کشتار نیروهای متجاوز تبدیل کند: خرید موشک‌ها و مهمات بیشتر، تقویت پایگاه‌ها و یاد گرفتن پراکنده کردن نیروهایش، سرمایه‌گذاری در تیراندازها و سنسورهای پرسه‌زن، بررسی راه‌های رساندن قدرت آتش از فاصله‌های دورتر و حتی تبدیل تفنگداران دریایی به نیروی کشتی‌کش که از درون جزایر کوچک فعالیت می‌کند. در حالی‌که ظرفیت‌های جدیدی، مانند یک بمب‌افکن رادارگریز نسل بعد و فرصت‌های تأسیس پایگاه جدید در اواخر دهۀ 2020 و اوایل دهۀ 2030 عملیاتی می‌شوند، ایالات متحده احتمالاً شانس خوبی برای دفع حملۀ چینی‌ها داشته باشد. اما سال‌ها فرصت لازم است تا این تغییرات ثمر بدهند و همچنان کمبودهای قابل توجهی وجود دارد.

WDiJEUDo88VD

سرمایه‌زدایی از صنعت دفاعی و بازتر شدن پنجرۀ آسیب‌پذیری

نبرد مدرن همچنان یک موضوع کمیتی است. فارغ از سرمایه‌گذاری‌های اخیر، گفته می‌شود ایالات متحده موشک‌های ضدکشتی و دیگر مهمات کافی برای کند کردن حملۀ اول چینی‌ها ندارد، چه برسد به اینکه ذخائرش برای چندین روز یا چندین هفته جنگ شدید کافی باشند. کشتی‌های آبی خاکی، زیردریایی‌های تهاجمی و دیگر پلتفرم‌های ضروری بسیار نادرند.

به‌لطف دهه‌ها سرمایه‌زدایی از صنعت دفاعی، افزایش سریع تولید آنها دشوار است -و همچنین به این دلیل که حتی حالا و در قیاس با هر زمانی پس از جنگ جهانی دوم، نسبت مخارج دفاعی به تولید ناخالص داخلی تقریباً پایین است. در واقع، با بازنشسته شدن کشتی‌ها، هواپیماها و زیردریایی‌های فرسوده در اواخر دهۀ 2020، قدرت آتش ایالات متحده در غرب اقیانوس آرام کاهش خواهد یافت، درست در زمانی که اصلاح نیروهای نظامی فعلی چین نتیجه خواهد داد. پنتاگون سخت در تلاش است تا به چالش چین رسیدگی کند اما پنجرۀ آسیب‌پذیری روز به روز بازتر می‌شود و پنتاگون هم هنوز راه زیادی برای بستن آن دارد.

ضعف قدیمی ایالات متحده در منطقه؛ بازی عوض می‌شود؟

جنبه‌های چندجانبۀ بازدارندگی چطور؟ از قضا بهترین خبر رسیدگی به ضعف قدیمی ایالات متحده در منطقۀ اقیانوس هند و آرام است: فقدان اتحادی منطقه‌ای که حمله به یکی از اعضا را به حمله به همۀ اعضا تبدیل کند. همچنان تاریخ و جغرافیا علیه چنین برنامه‌ای هستند. در سال‌های اخیر اما واشنگتن تلاش‌های بسیاری برای تقویت و بهبود روابطی کرده که می‌توانند ائتلافی برنده را به وجود بیاورند.

اتحاد ایالات متحده و ژاپن دارد به یک همکاری جنگی واقعی تبدیل می‌شود و توکیو بزرگ‌ترین برنامۀ دفاعی نسل‌های گذشته‌اش را اجرا کرده و می‌کوشد با همکاری واشنگتن جزایر ریوکا خودش را به نقاط قوت دریایی خودش تبدیل کند. استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده همکاری برای ایجاد توازن نظامی -به‌ویژه در زیر دریا- در منطقه به وجود آورده‌اند. استرالیا، پاپوا گینۀ نو و فیلیپین به آمریکا دسترسی بیشتری به نخستین و دومین زنجیرۀ جزایر می‌دهند تا در آنها پایگاه ایجاد کند؛ این گفت‌وگوی امنیتی چهارجانبه بلندپروازی‌های بیشتری هم در سر دارد؛ و تعداد زیادی از کشورهای اروپایی اعزام نیروهایشان به منطقه را افزایش داده‌اند. کرۀ جنوبی و ژاپن مشغول تقویت همکاری‌های امنیتی‌شان هستند. مسئولان در واشنگتن، توکیو و کانبرا حتی دربارۀ جنگیدن در ائتلافی سه جانبه برای دفاع از تایوان زمزمه می‌کنند.

چنین ائتلافی می‌تواند بازی را تغییر دهد. ژاپن به‌ویژه می‌تواند تجهیزات هوایی و دریایی بسیار مهمی را با خود بیاورد. حتی منهای این مسئله، گزینه‌های ایجاد پایگاه اضافی می‌تواند تفاوت بزرگی به وجود بیاورد و به موشک‌های چینی اجازه نخواهد داد بدون آغاز یک جنگ منطقه‌ای بزرگ نیروهای ایالات متحده را نابود کند. علاوه بر این، بحث کمک روانی به بازدارندگی هم هست. رژیم چین که شدیداً «همبستگی نیروها» را زیر نظر دارد، به‌سختی از انسجام یک ائتلاف متوازن کننده در اقیانوس هند و آرام انگیزۀ حمله می‌گیرد.

با این همه، اگر این ائتلاف خدمتی به جنگ‌طلبی خود شکست دهندۀ پکن بکند، این فرایند به هیچ وجه کامل نشده است. هنوز معلوم نخواهد بود که در زمان جنگ، ایالات متحده واقعاً می‌تواند از کدام امکانات خارجی استفاده کند. حتی پرشورترین متحدان، استرالیا و ژاپن، به‌صراحت نگفته‌اند که برای تایوان خواهند جنگید. در سال 1914، ائتلاف سست دیگری -تفاهم سه‌گانه- به این دلیل نتوانست مانع جنگ جهانی اول شود که نبود تعهد راسخ بریتانیا باعث شد رهبران آلمان به اشتباه امیدوار شوند که احتمالاً این پیمان تحت فشار از بین برود. ائتلاف‌هایی که تازه پس از آغاز جنگ شکل می‌گیرند، نمی‌توانند مانع جنگ شوند.

تردید در توافق بر سر تحریم چین

همین دینامیسم، شکل‌گیری یک کارزار مجازات جهانی را به چالش می‌کشد. جنگ روسیه در اوکراین نشان داد که دموکراسی‌های پیشرفتۀ جهان می‌توانند متحد شوند تا هزینه‌هایی را متوجه مهاجم کنند. روز به روز  به علاقۀ ناتو و جی 7 به تایوان و غرب اقیانوس آرام افزوده می‌شود؛ واشنگتن با متحدانش در ارتباط بوده تا در صورت وقوع جنگ، چین را تحت تحریم‌های فناوری، مالی و تجاری قرار دهند. این واقعیت را هم اضافه کنید که نیروی دریایی ایالات متحده می‌تواند با استفاده از کنترلش بر نقاط دریایی حساس، واردات انرژی به پکن را متوقف کند و حالا شی باید با این امکان دست و پنجه نرم کند که حمله به تایوان به ویرانی اقتصادی منجر خواهد شد.

با این همه، این فقط یک احتمال است. هیچ توافقی دربارۀ تحریم چین در غرب وجود ندارد، چه برسد به اینکه اعلام شده باشد. بعضی کشورهای اروپایی -به‌ویژه فرانسه- با این ایده مشکلی ندارند. دیگران احتمالاً تمایلی ندارند تا پیش از آغاز درگیری‌ها متعهد شوند و در نتیجه خشم چین را به جان بخرند. شی هم قطعاً متوجه شده که تحریم‌ها فقط باعث آسیب دیدن اقتصاد روسیه شده‌اند و آن را نابود نکرده‌اند. سریعاً مشغول کاهش آسیب‌پذیری چین از موضع غذا و گاز است و به دنبال خودکفایی در زمینۀ فناوری و سرمایه‌گذاری در خطوط لولۀ خارجی و جاده‌های تدارکاتی است که احتمال ممنوعیتشان کمتر است. در نتیجه، بازدارندگی هدفی متحرک است. در حالی که واشنگتن می‌کوشد یک کارزار تنبیهی به راه بیندازد، چین هم در تلاش است تا تأثیر آن را کم کند.

بازدارندگی تهدید هسته‌ای؟

در نهایت، ستون هسته‌ای قرار دارد. بعید به نظر می‌رسد که ایالات متحده اولین طرفی باشد که در جنگ بر سر تایوان -مسئله‌ای مهم اما نه وجودی- از سلاح هسته‌ای استفاده کند، مخصوصاً که پکن هم می‌تواند مقابله به مثل کند. بهتر است چین را از این خیال دربیاورد که می‌تواند با استفاده از تهدید جنگ هسته‌ای محدود، احتمالاً علیه نیروها یا پایگاه‌های ایالات متحده در منطقه، مانع مداخلۀ واشنگتن شود.

تا پایان این دهه، زرادخانۀ هسته‌ای ایالات متحده بزرگ‌تر و بسیار کشنده‌تر از چین باقی خواهد ماند و همین به ایالات متحده اجازه می‌دهد در بالای نردبان مسابقۀ تسلیحاتی بماند. پنتاگون هم مشغول ساخت و میدان دادن به ظرفیت‌های محدود هسته‌ایست -از جمله کلاهک‌های کم‌بازدهی که روی موشک‌های بالستیکی سوار می‌شوند که از زیردریایی شلیک خواهند شد- که به پکن اجازه نخواهد داد از این شکاف توانایی در پایین نردبان استفاده کند. حتی با این وجود، بازداشتن چین از استفاده از تهدید هسته‌ای برای بردن جنگی متعارف شاید به آن سادگی نباشد که به نظر می‌رسد.

رهبران چین شاید باور داشته باشند که عزم بیشتری برای مسئلۀ تایوان دارند چون این جزیره -به‌لطف تاریخ و جغرافیا- برای واشنگتن کمتر اهمیت‌تر است تا برای چین. در حالی که هر چه به پایان دهۀ 2020 نزدیک می‌شویم، زرادخانۀ چین هم به‌سرعت گسترش می‌یابد و شاید پکن بخواهد از سلاح‌های هسته‌ای به‌عنوان اهرم فشار استفاده کند، مانند کاری که مسکو در زمان خروشچف و به نتیجه رسیدن ظرفیت‌های بین قاره‌ایش انجام داد.

کاملاً هم محتمل است که رویدادهای اخیر پکن را قانع کرده باشند که ایالات متحده علیه یک رقیب مجهز به سلاح هسته‌ای دست به جنگی متعارف نخواهد زد. بایدن گفت دلیل عدم مداخلۀ مستقیم در اوکراین این است که انجام چنین کاری باعث «جنگ جهانی سوم» خواهد شد. اگر شی شک داشت که ایالات متحده برای مسابقۀ هسته‌ای در آسیا مشتاق‌تر است، احتمالاً اشتباه فکر کرده باشد -اما دست به کار دیوانه‌واری نخواهد زد. جنگ‌های بسیاری بابت اشتباهات محاسباتی بزرگ‌تر از این به راه افتاده‌اند.

چه در سر شی می‌گذرد؟

نهایتاً، بازدارندگی در چشم بازداشته شده است. بدون سر کشیدن به درون سر شی، نمی‌توانیم دقیقاً بدانیم که چه چیزی در دستش خواهد ماند یا نخواهد ماند. بهترین کاری که واشنگتن می‌تواند انجام دهد این است که بکوشد خوش‌بینی شی را نسبت به انتهای جنگ کم کند و بداند که این کار همیشه هنری دشوار است. در این بافت، اینکه ایالات متحده و دوستانش این قدر تلاش می‌کنند تا به این خطر فزاینده بپردازند دلگرم کننده است -و بسیار نگران کننده است که گاه به نظر می‌رسد دارند با سرعت آهسته حرکت می‌کنند و از سوی دیگر چین با تمام سرعت خودش را آمادۀ جنگ می‌کند. از ائتلاف‌سازی تا تقویت تایوان تا تقویت ظرفیت‌های ایالات متحده، مسیر سفر عالی است. سرعت سفر اما نه.

بعضی تحلیلگران باور دارند که تنها راه افزایش سرعت در تایوان، کاهش سرعت در جای دیگری است -که فقط با قربانی کردن اوکراین است که ایالات متحده می‌تواند تایوان را نجات دهد. مسائل این قدر ساده نیستند. هر چه که باشد، بازدارندگی محصول اراده و ظرفیت‌هاست. بسیاری از دموکراسی‌های اقیانوس هند و آرام، از جمله تایوان، شدیداً از اوکراین حمایت کرده‌اند چون می‌دانند واکنش جهان آزاد به تهاجم در یک جا باعث می‌شود که ارزیابی شی نسبت به پیامدهای حمله به جای دیگر تغییر کند. از لحاظ مادی، جنگ در اوکراین باعث حرکات مثبت بسیاری -افزایش مخارج دفاعی، همکاری نزدیک‌تر در میان همکاران و متحدان، سرمایه‌گذاری در صنایع دفاعی ایالات متحده- در منطقۀ اقیانوس هند و آرام شده است. در جنگی غافلگیرکننده، رویکرد درست یافتن احساس فوریت لازم برای جلوگیری از وقوع جنگ دیگری است. مثلاً در اوایل دهۀ 1950، دولت ترومن با استفاده از هشدار جنگ کره از قدرت نظامی ایالات متحده و تهاجم دیپلماتیک جایگاه جهان آزاد را در سرتاسر جهان تقویت کرد.

موانع بسیاری -محدودیت‌های هزینه، موانع بوروکراتیک، مشکلات عملِ جمعی- چنین برنامۀ فوری را دشوار می‌کنند. اما با توجه به اینکه ناکامی در جلوگیری از حملۀ چین باعث می‌شود واشنگتن با این گزینه‌ها مواجه شود که یا درگیر جنگی تمام عیار شود و یا به پکن اجازه دهد نظم دریایی تازه‌ای را در آسیا به وجود آورد، باید این چالش‌ها را مد نظر داشت. همانطور که رئیس‌جمهور ترومن زمانی گفت، کشورهایی که بهای صلح را نمی‌پردازند، نهایتاً بهای جنگ را خواهند پرداخت.

 

تا حدی، تمامی صحبت‌ها دربارۀ زمان‌بندی‌ها و آینده‌نگری‌ها دربارۀ فعالیت‌های شبیه حمله به نورماندی مصنوعی است. احتمالاً ساعت شنی بزرگی در پکن وجود ندارد. اما بد نیست تظاهر شود که چنین ساعتی وجود دارد. جلوگیری از جنگی وحشتناک در غرب اقیانوس آرام نیازمند فرمولی جادویی نیست. نیازمند فوریت، منابع و اتحادی بیش از مقداری است که مدافعان نظم موجود تا کنون نشان داده‌اند. واشنگتن و متحدانش باید جوری رفتار کنند که انگار حرف‌های مسئولان آمریکایی را باور دارند -که زمان شاید محدودترین دارایی جهان است.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    • نیم قرن با اقتصاد ایران؛ ۱۰ اردیبهشت

      اقتصادنیوز: در پروژه «نیم قرن با اقتصاد ایران» تلاش بر این است تا از قبل اخبار و گزارش های اقتصادی به تصویر روشنی از…

    کارگزاری مفید