ایستادگی در تهرانِ جنگی/ مردمی که برای زندگی عادی ماندهاند

به گزارش اقتصادنیوز، اگر تقویم را ورق بزنیم و از روز اول حمله رژیم صهیونیستی به ایران پیش بیاییم؛ امروز 11 روز است که مردم درگیر یک جنگ تمام عیار هستند.
چند روز طول کشید تا مردم خود را در میان بحبوحه پدافندهای مدافع وطن، صدای انفجار و شلوغکاری ریزپرندهها پیدا کنند، اما زمانی که هر کسی جای پای خود را در صحنه نبرد پیدا کرد، اهالی شهر یاد گرفتند که چهطور به زندگی عادی خود، حتی در صبح روز بعد از لفاظی ترامپ برای تخلیه تهران و بعدتر از آن لفاظی صبح روز بعد از حمله به تاسیسات هسته ای ایران، ادامه بدهند.
یک روز هم تعطیل نمیکنم
شاید برخی خیابانها و کوچههای شهر برای چند روز، کمتر چهره اهالی را ثبت کرده باشند، اما در تمام این روزها، بسیاری از محلههای شهر با شلوغی خریدهای روزمره مردم، صبح خود را آغاز کردند؛ درست مثل محله شکوفه در شرق تهران که این روزها به نمادی برای ایستادگی مردم تبدیل شد.
مصطفی این روزها با ارادت خاصی، کرکره مغازه میوه فروشی خود را بالا میدهد، تا مبادا یک مشتری دست خالی به خانه برود، او در میان شلوغی مغازهاش با جملاتی کوتاه و بریده جواب میدهد و از دلیل ماندنش میگوید: «رفتن دلیل میخواد، به نظر من دلیلی نداشت که مغازهام رو ببندم و برم. الانم شکر خدا هر روز می رم بازار میوه و ترهبار مرکزی. آنجا پر از بار میوه است، فروشندهها فقط منتظرند که مغازهدارها بیایند و خرید کنند. من تمام این چند مغازه بودم و یک روز هم تعطیل نکردم.»
کوتاه نمی آییم...
این روزها هر محله شهر یک روایت خاص خود را ثبت میکند، روایت مردمی که ماندن را به رفتن ترجیح دادند، درست وقتی که نور صبحگاهی مهمان پنجره خانه شد، لباس بر تن کرده و این بار نه تنها به عنوان یک شهروند بلکه در قامت یک سرباز وطن برای حفظ روزمرگیهای شهر راهی خیابان شدند.
فاطمه یکی از اهالی خیابان ایران است که مثل یک روز عادی برای خرید سبزی به خیابان آمد. وقتی از او دلیل ماندنش را میپرسم با لبخندی با اهالی شهر میگوید: «منم یکی مثل همه. الان شهر رو نگاه کن. خیلیها موندن، اینایی هم که رفته بودن، امروز دارن برمیگردن. خب ما مردم دلمون به این کنار هم بودن گرمه. معلومه که نباید بریم. ما 8 سال جنگ رو دیدیم، از اون روزها هم به سلامت گذشتیم، خوب بلدیم که چطوری جلوی حرف زور وایسیم و کوتاه نیاییم.»
تنورم همیشه داغ است
دو هفته قبل، کمتر کسی تصور میکرد که نانواییهای شهر به نمادی برای تزریق امید به اهالی شهر تبدیل شوند اما حالا اگر پای حرف شاطرها بنشینیم، داستانهایی دارند از مردمی که با دیدن چراغ روشن نانوایی و تنور داغش، قوت قلب گرفتند.
یکی از نانوایان حوالی میدان بروجردی در تمام این مدت فعال بود و به قول خودش «تنورش همیشه داغ بود.» او از ابراز علاقه مردم در روزهایی که گذشت میگوید: «این روزا ما مثل قبل کار کردیم، شاید بعضیا تعطیل کردن و رفتن اما خیلی از نانواها مثل من موندن. مردم این چند روز خیلی به ما لطف کردن، مثلا بارها شده بود که یکی خرید نداشت، اما میومد و وایمیساد که به ما خسته نباشید بگه، یه سری هم میگفتن که با دیدن مغازهها و نانواییهایی که بازن، قوت قلب میگیرن.»
همین دو روز پیش بود که خبر رسید که ورودیهای شهر تهران قفل شده است و باید انتظار داشت که زندگی عادی اهالی شهر با قوت به مسیر خود ادامه دهد.
ارسال نظر