همه جنگ های ایالات متحده در قرن بیستم؛ از فاجعه جنگ ویتنام تا تجربه تلخ جنگ عراق

به گزارش اقتصادنیوز، قبل از جنگ جهانی دوم سیاست ایالات متحده انزواطلبی بود نه مداخله نظامی. ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم اما بازی را عوض کرد. این کشور با دخالت در جنگ جهانی دوم عملا باعث پیروزی متفقین شد. البته ایالات متحده قبل از حمله ژاپن به پرل هاربر اشتیاق چندانی به دخالت گسترده در جنگ نداشت، اما فاجعه پرل هاربر ضربه آخر به تفکر انزواطلبی بود. بمبهای هستهای که هیروشیما و ناکازاکی را با خاک یکسان کرد موجب تسلیم ژاپن و پایان جنگ شد. پس از پایان جنگی که اروپا را ویران کرده بود حالا آمریکا فرصت این را داشت که تبدیل به قدرتی بزرگ شود.
بنا به گزارش اکوایران، برخلاف انزواطلبیای که پیشتر شاخصه سیاست جهانی ایالات متحده را مشخص میکرد، پس از جنگ جهانی دوم، تمایل آشکاری در میان رهبران سیاسی و اقتصادی آمریکا شکل گرفت تا از قدرت تازه بهدستآمده خود محافظت کنند و موقعیت ایالات متحده را به عنوان رهبر خودخوانده «جهان آزاد» تثبیت کنند.
اما آمریکا یک رقیب بزرگ داشت. اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی پس از جنگ جهانی دوم بهتدریج به عنوان رقیب ایالات متحده ظاهر شد و تا اواخر دهه ۱۹۴۰ موقعیت خود را تثبیت کرد. هرچند آنها در جنگ علیه آلمان نازی متحد بودند، اما تفاوتهای ایدئولوژیک و دیدگاههای متضادشان نسبت به آینده اروپا، خیلی زود به دورهای از رقابت شدید انجامید که به «جنگ سرد» معروف شد.
در طول جنگ سرد ایالات متحده برای جلوگیری از قدرت گرفتن شوروی درگیر چندین جنگ شد. جنگ کره، جنگ ویتنام و جنگ افغانستان و شوروی از آن جمله هستند.
معروفترین آنها جنگ ویتنام بود. پیش از آن اما جنگ کره بین سالهای 1950 تا 1953 رخ داد.
جنگ کره
جنگ کره، درگیری میان جمهوری دموکراتیک خلق کره (کره شمالی) و جمهوری کره (کره جنوبی) بود که در آن دستکم ۲.۵ میلیون نفر جان خود را از دست دادند. زمانی که کره شمالی با حمایت و مشاوره اتحاد جماهیر شوروی به جنوب حمله کرد، جنگ در ژوئن ۱۹۵۰ به یک درگیری بینالمللی تبدیل شد. سازمان ملل متحد با رهبری ایالات متحده به حمایت از کره جنوبی وارد جنگ شد، و جمهوری خلق چین نیز به یاری کره شمالی آمد. پس از بیش از یک میلیون تلفات نظامی در هر دو طرف، نبردها در ژوئیه ۱۹۵۳ پایان یافت. پس از جنگ، کره به دو کشور متخاصم تقسیم شده تبدیل شد. مذاکرات سال ۱۹۵۴ نیز به توافق تازهای منجر نشد و از آن زمان خط مقدم جنگ بهعنوان مرز عملی (دفاکتو) بین کره شمالی و جنوبی پذیرفته شد.
معروفترین و خونبارترین جنگ دوره جنگ سرد اما جنگ ویتنام است. جنگی که ویتنام جنوبی با همراهی ارتش آمریکا به نبردی طولانی و مرگبار با ویتنام شمالی رفت. جنگ ویتنام پس از جنگ جهانی دوم یکی از فاجعهبارترین جنگهای قرن بیستم بود.
جنگ ویتنام
جنگ ویتنام (۱۹۵۴–۱۹۷۵) یک درگیری طولانیمدت بود که میان دولت کمونیستی ویتنام شمالی و متحدانش در ویتنام جنوبی (که با نام ویتکنگ شناخته میشدند) از یک سو، و دولت ویتنام جنوبی و متحد اصلیاش ایالات متحده، از سوی دیگر جریان داشت.
این جنگ در ویتنام با عنوان «جنگ آمریکا» شناخته میشود. جنگ ویتنام بخشی از یک درگیری منطقهای گستردهتر (جنگهای هندوچین) و همچنین یکی از نمودهای جنگ سرد میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی و متحدانشان بود.
در قلب این درگیری، خواسته ویتنام شمالی قرار داشت که پس از شکست دادن حکومت استعماری فرانسه در سال ۱۹۵۴، قصد داشت کل کشور را تحت یک حکومت کمونیستی واحد، مشابه با مدلهای شوروی و چین، متحد کند. در مقابل، دولت ویتنام جنوبی تلاش میکرد کشوری با گرایشهای نزدیکتر به غرب را حفظ کند.
مشاوران نظامی آمریکا که از دهه ۱۹۵۰ بهصورت محدود در ویتنام حضور داشتند، از سال ۱۹۶۱ بهطور گسترده اعزام شدند و نیروهای ارتش آمریکا در سال ۱۹۶۵ وارد میدان شدند. تا سال ۱۹۶۹ بیش از ۵۰۰ هزار نیروی نظامی آمریکایی در ویتنام مستقر بودند.
در همین زمان، شوروی و چین مقادیر زیادی سلاح، تجهیزات و مشاور به ویتنام شمالی فرستادند، و این کشور نیز نیروهای رزمی، حمایت سیاسی و فرماندهی لازم را برای مبارزات در جنوب فراهم کرد.
هزینهها و تلفات روزافزون جنگ، فراتر از توان تحمل ایالات متحده بود و نیروهای ارتش آمریکا تا سال ۱۹۷۳ بهطور کامل از ویتنام خارج شدند. در سال ۱۹۷۵، ویتنام جنوبی در پی یک تهاجم گسترده از سوی ویتنام شمالی سقوط کرد. این جنگ یکی از بزرگترین شکستهای ایلات متحده در دوران جنگ سرد بود.
هر چند رویارویی ایالات متحده و شوروی در افغانستان را هم میتوان از درگیریهای بین این دو قدرت در جریان جنگ سرد نام برد اما بزرگترین جنگ آمریکا در افغانستان سالها بعد رخ داد.
جنگ افغانستان
در یازده سپتامبر سال 2001 القاعده با حمله به برجهای تجارت جهانی و پنتاگون برای اولین بار پس از پرل هاربر به خاک ایالات متحده حمله کرد. بیش از سه هزار نفر در این حملات کشته شدند و هزاران نفر آسیب دیدند. رئیس جمهور وقت ایالات متحده پس از حملات 11 سپتامبر جنگ جهانی علیه تروریسم را اعلام کرد.
اولین کشوری که هدف آمریکا برای انتقام یازده سپتامبر و مبارزه با تروریسم بود افغانستان بود. حاکمان افغانستان که گروه تندروی اسلامگرای طالبان بودند در مقابل حمله آمریکا به با ائتلافی از بریتانیا، کانادا، فرانسه، ایتالیا و استرالیا قادر به مقاومت نبودند. آمریکا پس از شکست طالبان و تسلط بر افغانستان حکومت جمهوری را بر افغانستان حاکم کرد. اما با نبود زیرساخت لازم برای ایجاد یک حاکمیت دموکراتیک ، فساد دولت و فقر، دولت افغانستان نتوانست به موفقیت برسد. حضور بیست ساله آمریکا در افغانستان از قدرت تندروها کم نکرد و آمریکا در 30 آگوست 2021 پس از بیست سال از افغانستان خارج شد و طالبان دوباره قدرت را در دست گرفت. خروج آمریکا از افغانستان که با هرج و مرجی گسترده همراه بود، یادآور خروج آن از ویتنام بود.
جنگ عراق
آخرین جنگ آمریکا در همان دوره جورج بوش و به بهانه مبارزه با تروریسم رخ داد. در سال 2003 آمریکا با همراهی بریتانیا، استرالیا و لهستان به عراق صدام حسین حمله کرد.
به ادعای جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور آمریکا و تونی بلر، نخستوزیر بریتانیا، هدف ائتلاف «خلع سلاحهای کشتار جمعی عراق، توقف حمایت صدام حسین از تروریسم و آزادی مردم عراق» بود. برخی دیگر بیشتر بر تأثیر حملات ۱۱ سپتامبر در تغییر محاسبات استراتژیک آمریکا و تقویت آزادی تأکید داشتند. به ادعای بلر، دلیل این حمله، خلع سلاح هستهای، شیمیایی و بیولوژیکی بود که مقامات آمریکایی و بریتانیایی آن را تهدیدی مستقیم برای صلح جهانی توصیف میکردند.
در نظرسنجی سیبیاس که در ژانویه ۲۰۰۳ انجام شد، ۶۴ درصد آمریکاییها موافقت کردند که اقدام نظامی علیه عراق انجام دهند، اما ۶۳ درصد از بوش میخواستند به جای جنگ، راه حل دیپلماتیک پیدا کند و ۶۲ درصد معتقد بودند که این جنگ آمریکا را بیشتر در معرض تهدید تروریسم قرار میدهد.
حکومت دیکتاتور عراق ظرف چند رو سقوط کرد. تجربه آمریکا در عراق اما همچون تجربه جنگ افغانستان و ویتنام به شکست منجر شد. با تغییر توازن قدرت در خاورمیانه، گروههای مخالف ایالات متحده و غرب قدرت گرفتند. نتیجه جنگ عراق برای آمریکا حتی نزدیک به هدف این کشور برای حمله به عراق نبود.
دو جنگ افغانستان و عراق منجر شد سیاستهای آمریکا برای حمله به کشورها چه در راستای مقابله با ایدئولوژی چون کمونیسم، چه در جهت برقراری نظم جهانی لیبرال و چه به دلیل مبارزه با تروریسم برای مدت طولانی تغییر کند. بسیاری از آمریکایی حالا معتقدند دخالت نظامی ایالات متحده نه تنها اوضاع را برای این کشور بهتر نمیکند، بلکه هر بار به فاجعه منجر میشود.
ارسال نظر