هفته نامه تایم بررسی کرد

ترکیه چگونه به آغوش روسیه رفت؟

کدخبر: ۱۶۰۳۱۰
در غرب نخبگان تحت حمله قرار گرفته‌اند. بسیاری از تاثیرگذارترین رهبران سیاسی و تجاری جهان در هفدهم تا بیستم ژانویه در داووس سوییس گرد هم آمدند تا در موارد فراوانی پیرامون تغییرات سال گذشته بحث و تبادل نظر کنند. بجز برگزیت و ترامپ، بحث‌ها در مورد این بود که چگونه ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان، دشمنان سال گذشته، به سرعت به دوستان امروز تبدیل شده‌اند.
ترکیه چگونه به آغوش روسیه رفت؟

به گزارش اقتصادنیوز ، وقتی در 25 دسامبر سال 1991 شب تاریک فروپاشی بر اتحاد جماهیر شوروی سایه افکند، بسیاری انتظار داشتند که روسیه جدید گام‌های بلندی در جهت همکاری با غرب بردارد. ارزش‌های جدید، نگرش‌های جدید، انرژی جدید و شروعی نو می‌توانست شکل گیرد. تنها در پایان دهه پر تنش 1990 مشخص شد که رهبران روسی راه متفاوتی را برخواهند گزید. آغاز دوره پوتین و افزایش قیمت نفت موجب شد روسیه گام‌های قاطعانه و کمتر دوستانه‌ای در صحنه جهانی بردارد. 

ترکیه نیز در سال‌های اخیر گام‌های مشابهی برداشته است. اروپا در سال 1999 آنکارا را دعوت به ورود به اتحادیه اروپا کرد و فکر می‌کرد که مذاکرات در جهت عضویت در مطلوبترین باشگاه جهانی هر حاشیه‌ای در این راستا را از بین خواهد برد. اما درست همان طور که پوتین در مدارا با غرب خوب برخورد نکرد و در رویای احیای روسی بود، اردوغان نیز به فکر رویای بازگشت به عصر امپراتوری عثمانی و اقتدار آن افتاد و به غرب نپیوست. در هر دو مورد غرب مجبور شد آنها را همان طور که هستند و با احترام بپذیرد.

برای سال‌ها، سران دولت‌های ایالات متحده و اروپا بر این خواسته‌ها به عنوان انحراف‌هایی از جریان اجتناب‌ناپذیر تاریخ فشار وارد کرده‌اند. اما دونالد ترامپ متفاوت است. او ناخشنودی‌های پوتین و اردوغان را از پیش‌فرض‌های نخبگان و منتقدان غربی درک می‌کند و اشتهای آنان برای استقلال و کنترل اقتدارگرایانه را می‌فهمد. با به قدرت رسیدن ترامپ، پوتین و اردوغان با رییس جمهور جدیدی در آمریکا مواجه خواهند بود که وضعیت آنها را می‌پذیرد. ترامپ انتظار همکاری در مواردی که برایش مهم است را دارد اما به هیچ کس نخواهد گفت چگونه امور خودشان را اداره کنند. 

روسیه و ترکیه ممکن است همسایه باشند اما به سختی متحدین طبیعی هستند و تمایل اخیر آنان به همکاری با هم – به ویژه وقتی در سوریه جت‌های روسی اهدافی را در اوایل ژانویه برای ترکیه بمباران کردند– غیرمنتظره است. پوتین و اردوغان هنوز باور دارند که آنها توانایی بازیابی مراکز امپراتوری قدرتمند سابق خود را دارند. ترکیه عضو ناتو است، اتحادی که برای شکست شوروی شکل گرفت و تنها از طریق ترکیه است که ناوگان دریای سیاه روسیه بار دیگر می‌تواند به دریای مدیترانه و آنسوی آن دست یابد. سوء‌ظن متقابل در طول تاریخ وجود داشته است. 

با این حال، روسای جمهور ترکیه و روسیه مردانی جاه‌طلب هستند که بر حیات سیاسی کشورهای خود غلبه یافته‌اند. پوتین به رویای خود دست یافته است؛ اردوغان نیز قصد دارد تا گام بزرگی به جلو بردارد و با برگزاری یک همه‌پرسی در سال جاری تغییراتی در قانون اساسی به وجود آورد که برای وی قدرت‌های مهم جدیدی فراهم سازد. وقتی هر یک از این دو مرد قوی احساس کند که دیگری اقداماتی انجام داده است که اقتدارش را کم می‌کند، انگشت اتهام اشاره می‌رود، حملاتی صورت می‌گیرد و تهدیدات ایجاد می‌شوند. وقتی هر یک می‌تواند به اهداف دیگری خدمت کند، آنان می‌توانند متحدین موقتی باشند – همان طور که در حال حاضر هستند. 

در نوامبر سال 2015، هواپیماهای روسی بدون اجازه از حریم هوایی ترکیه عبور کردند تا اهدافی را در سوریه بمباران کنند. پس از اینکه مسکو به اخطارهای ترکیه توجهی نکرد، ترکیه یک هواپیمای روسی را ساقط کرد و یک خلبان کشته شد. پیغام این بود: «آقای پوتین، فکر نکن که می‌توانی مرا دست کم بگیری.» روسیه نیز از طریق تهدیدات و تحریم‌ها به آن پاسخ داد. ماه‌ها بعد، وضعیت داخل کشور برای اردوغان دشوارتر شد. پس از یک کودتای شکست خورده در ژوییه گذشته، وی وضعیت اضطراری اعلام کرد و نارضایتی داخلی از وی افزایش یافت. انتقاد از اتحادیه اروپا و دولت اوباما به دلیل حمله به پاسخ سنگین وی، از کارهای دیگری بود که وی انجام داد. پوتین که فرصتی به دست آورده بود، اعلام همدردی کرد. اردوغان نیز که مشتاق به حمایت روس‌ها در برابر کردها در سوریه بود، از ساقط  کردن جت روسی عذرخواهی کرد و تقصیر آن را به گردن برنامه‌ریزان کودتا در ارتش انداخت. به سرعت ترکیه تبدیل به دوست و شریک استراتژیک روسیه شد. حتی ترور سفیر روسیه در ترکیه به دست یک پلیس در آنکارا در 19 دسامبر نیز نتوانست متحدین جدید را از هم بگسلد. هر دو رهبر آن را به عنوان عملی تروریستی محکوم کردند.

ترامپ وارد می‌شود

در چنین وضعیتی، ترامپ از راه رسیده است. در اینجا به طور بالقوه یک محور آمریکا-روسیه-ترکیه بی‌سابقه پدید آمده است که قابلیت‌هایی برای نوعی معامله فراهم می‌آورد. هدف نخست ترامپ در سوریه شکست داعش است. وی ارزشی برای رای دهندگان آمریکایی مدافع قراردادهای بین‌المللی و اصولی که ترکیه و روسیه ممکن است در سوریه نقض کنند، قائل نیست. برای ترامپ آمریکا تنها می‌خواهد تهدیدی را از میان ببرد. او مشکلی ندارد اگر ترکیه جانبداری از مخالفان بشار اسد را در قبال استفاده روسیه از حملات هوایی برای دور نگه داشتن نیروهای کرد از تصرفات بیشتر، رها کند. از دید ترامپ، این تجارت خوبی است.

برای تمام آنان که از سایر نقاط جهان به این مساله نگاه می‌کنند، این یک نظم نوین جهانی است. ترامپ از اینکه نقش پلیس جهانی را ایفا کند، خود را مبرا نموده است. نقش وی به گفته خودش، حمایت و خدمت به کشورش و اتباع آن است. 

با این حال، ترامپ یک انزواگرا نیست. وی یک جانبه‌گرا نیست. مانند پوتین و اردوغان، او نیز قصد دارد کارها را به شیوه خودش انجام دهد. ترامپ به غرایزش اعتماد می‌کند که کجا و کی مداخله کند. سنت‌ها از نظر او وقتی مهم به شمار می‌روند که ترامپ باور داشته باشد اثر مثبتی دارند. وی در یک کنفرانس مطبوعاتی در 11 ژانویه گفته بود: «اگر پوتین مانند من باشد، این یک دارایی به شمار می‌رود نه یک چیز منفی.» 

از طرف دیگر، اتحادیه ازوپا ممکن است تحریم‌های علیه روسیه را تسهیل کند، به ویژه وقتی اعضای آن ببینند که ترامپ از مقاومت آنها حمایت نمی‌کند، اما آنها نمی‌توانند پوتین را به عنوان یک شریک خوب قبول کرده و بپذیرند که کریمه اکنون بخشی ابدی از روسیه شده است. اروپایی‌ها می‌توانند هنوز به ترکیه امتیازاتی بدهند تا مانع از ورود مهاجران خاورمیانه‌ای به اروپا شود، اما نمی‌توانند با خواست اردوغان برای زندانی کردن ملی‌گرایان تلاش برای بازگرداندن حکم اعدام مخالفت نکنند. ترامپ با این تناقض‌ها روبرو نیست. او به اوکراین اهمیتی نمی‌‌دهد و از انضمام آلاسکا به روسیه نیز نمی‌هراسد. همچنین در مورد پناهندگان سوری نیز نگران نیست. 

باید حتی در داووس نیز واضح باشد که پیروزی در جنگ سرد و فروضی در مورد تطبیق اجتناب‌ناپذیر جهانی با ارزش‌های لیبرال دیر زمانی است که از بین رفته است. به طور خلاصه می‌توان گفت که قدرتمندان در واشنگتن اکنون می‌پذیرند که ایالات متحده تنها یک کشور است و تنها ابرقدرت جهان باید گاهی اوقات با دولت‌های مذکور معاملاتی بکند. 

زمان مشخص خواهد کرد که محور ترکیه-روسیه-آمریکا تا چه زمانی دوام خواهد آورد، هرچند احتمالا طولانی نخواهد بود. شاید به زودی سلایق واگرا آنها را از یکدیگر دور کند. این رابطه معامله‌گرانه در حال حاضر معنادار است اما در حال چانه‌زنی بین طرفین است. وقتی اطمینان، ثبات و ارزش‌های مشترک غایب باشند، جهان به تشکیل متحدانی روی می‌آورد که گویی پایه اتحاد آنها بر ماسه‌های روان قرار دارد.

منبع: هفته نامه تایم

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید