دلار، ملاک ارزشگذاری نه مبنا و شاخص آینده اقتصاد

کدخبر: ۲۳۹۷۲۵
​روز سه‌شنبه ۴ سپتامبر در تلویزیون فارسی بی بی سی و پس از پخش گزارشی که فقط به نرخ برابری دلار با ریال در بازار آزاد تهران می‌پرداخت٬ در جواب به سوالی درباره قیمت دلار، پاسخ دادم که نرخ برابری هر ارزی در برابر ارزهای دیگر همیشه و همه جا یکی از شاخصهای اقتصاد کلان است؛ ولی نه مهمترین شاخص اقتصادی است و نه تعیین کننده بهره‌وری یا قدرت تولید اقتصاد. این پاسخ باعث ایجاد انتقادهایی شد. پاسخهایم با تکیه به داده هایی درباره شاخص قیمتها٬ شاخص بازار بورس و شاخص افزایش بهای تولیدکننده صنعتی و شیمیایی و فلزات اساسی بر این نکته مصرانه تاکید کرده اند که دلار درایران ملاک قیمت‌گذاری بوده و هست؛ دلار مانند هر واحد پولی دیگری ملاک ارزشگذاری هست٬ ولی مبنا و شاخص آینده اقتصاد نیست.

کارکرد هر واحد پولی اندازه گیری ارزش داراییها و کالاها٬ انتقال ارزش و پس انداز ارزش است. در دنیای پولهای کاغذی اعتبار واحدهای پولی تابع بهره وری و قدرت تولید اقتصادهای ملیشان و میزان پذیرشان در بازارهای بین المللیست. پس دلار ملاک سنج ارزش هست .ولی سنجش ارزش با قیمت گذاری متفاوت است. قیمت هر کالایی تابع همه عوامل موثر بر هزینه تولید و توزیع٬ قیمت نهاده ها٬ فضای کسب و کار و برداشت عموم از شرایط کلان کشور است. برای همین است که مصرف کننده به بهای کالا واکنش نشان می دهد و نه به هزینه تولید آن.

هر ابزار پولی یک جور دارایی هم هست. پس انداز به ریال یا به دلار یا به دینار همیشه تلاشیست برای حفظ ارزش دارایی برای استفاده در آینده. برای همین هر ارزی در جهان یک دارایی مالی هم به حساب می آید و برای آن تقاضایی برای پس انداز و سرمایه گذاری نیز وجود دارد. در سالها و ماههایی که نرخ برابری دلار و ریال ثابت بودند٬ کسی دلیلی برای پس انداز به دلار برای حفظ ارزش داراییهای خود نداشت. چه بسیار کسانیکه دلار را به ریال هم تبدیل کردند تا از نرخ بهره سپرده های تضمینی در ایران هم سود ببرند. این گزاره ایست متکی به مشاهدات نویسنده و گفته ها و کاش آمار دقیقی برای سنجش آن وجود داشت. ولی شکی نیست که زمانیکه ارزش و اعتبار ریال رو به کاهش گذاشت تقاضا برای سرمایه گذاری در ارزهای خارجی افزایش یافت و این افزایش تقاضا در افزایش نرخ برابری این ارزها در برابر ریال بی تاثیر نبود.

بعید می دانم منتقدان با دو نکته قبلی مخالف باشند٬ تفاوت ما اما در برداشتیست که از آمار داریم. بسیاری همزمانی سقوط ارزش ریال در برابر دلار را با افزایش قیمتها به حساب وجود یک رابطه علت و معلول می گذارند. استدلال ایشان هم یکی از باورهای اقتصادی جامعه ایران است:‌ دلار هزینه تولید و یارانه را تعریف می کند وقتی دلار به ریال گران می شود یعنی هزینه تولید گران می شود و در نتیجه کالا گران می شود. اما در پژوهشهای اقتصادی همزمانی افزایش شاخصها تتها وقتی به مفهوم وجود یک رابطه علت و معلول است که یک نظریه اقتصادی٫ و نه یک تصویر ذهنی٫ وجود چنین رابطه ای را توجیه کند. سپس با استفاده از آمار و داده های وجود این رابطه آزموده می شود و تنها در صورتی پذیرفته می شود که تحلیل مدل آماری آنرا مجاز بداند. به نظر می رسد که جناب سلطانی و سایر منتقدین این احتمال را در نظر نمی گیرند که همزمانی افزایش شاخص بورس٬ شاخص قیمت٬ شاخص هزینه تولید کننده و نرخ برابری ارز می تواند دلیل این باشد که اینها همه معلول یک علت هستند: افزایش پایه پولی کشور و نقدینگی در گردش.

منبع: اکونومیست فارسی

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید