بررسی تحولات اخیر منطقه در گفت‌وگوی «شرق» با دکتر محمد صدر:

آرایش جدید در خاورمیانه / عربستان در حال نزدیکی به اسرائیل است

کدخبر: ۱۷۴۳۶۵
زینب اسماعیلی: منطقه خاورمیانه به‌ویژه کشورهای عربی بر بستر حادثه نشسته‌اند. تغییر و تحول در این منطقه آن‌چنان پرشتاب است که در یک گفت‌وگو هر سؤالی که می‌پرسی، نگران هستی سؤال و محور دیگری جا بماند. سید‌محمد صدر، در مقام تحلیلگر مسائل منطقه و مشاور وزیر آن‌هم با تجربه چندین سال کار در حوزه معاونت عربی وزارت خارجه، با آرامش وقایع را سلسله‌وار می‌بیند و سابقه و صبغه‌اش را می‌گوید. صدر نزدیکی مواضع عربستان و اسرائیل را نگران‌کننده می‌داند و شیب این نزدیکی را با توجه به ولیعهدی محمد بن‌سلمان بیش‌ازپیش می‌بیند.
آرایش جدید در خاورمیانه / عربستان در حال نزدیکی به اسرائیل است

‌ در یک ماه گذشته، خاورمیانه بار دیگر دستخوش تحولاتی شده که هر کدام می‌تواند موجب تغییراتی در معادلات منطقه شود. یکی از مهم‌ترین آنها، انتصاب محمد بن‌سلمان به ولیعهدی عربستان سعودی است. تحلیل شما از عملکرد ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی در این جابه‌جایی و انتصاب چیست؟

این تحول در واقع ادامه اقدامات ملک سلمان از زمان شروع پادشاهی‌اش است. او از ابتدا که پادشاه شد، مقرن عبدالعزیز، آخرین فرزند عبدالعزیز را که ولیعهد بود و به تأیید شورای بیعت و مجموعه خاندان سعودی رسیده بود، برکنار کرد. در حقیقت روالی را که از گذشته وجود داشت تغییر داد؛ مقرن را کنار گذاشت و محمد بن‌نایف، برادرزاده‌اش را ولیعهد اول و محمد بن‌سلمان را ولیعهد دوم کرد. این انتصاب شروع به کار ملک سلمان بود و راهی بود تا در آینده به قدرت برسد. به عبارت دیگر، ملک سلمان از دو سال پیش زمینه به‌قدرت‌رسیدن پسرش محمد را ترتیب داد. اینکه نایف از سوی سلمان عزل شود، از همان ابتدا قابل پیش‌بینی بود؛ کمااینکه محمد در دوران ولیعهدی دوم و وزارت دفاع کارهای زیادی را با حمایت پدر انجام داد. او عامل حمله عربستان به یمن است که مشکلات جدی سیاسی و اقتصادی به بار آورده. گفته می‌شود محمد بن‌سلمان تحت‌ تأثیر بن‌زاید، ولیعهد امارات حرکات علیه قطر را برنامه‌ریزی کردند. آنها فکر می‌کردند با بن‌بستی که برای قطر ایجاد کردند، این کشور به سرعت تسلیم می‌شود اما این اتفاق رخ نداد و یک برگ منفی دیگر به پرونده او اضافه شد. در مجموع نارضایتی‌ها در عربستان نشان می‌دهد که ملک سلمان تصمیم گرفته مسیر دستیابی محمد بن سلمان به پادشاهی را تسهیل کند.

‌ شما پیش از این، برگ‌های منفی پرونده سلمان را برشمردید. چرا در این شرایط ملک ‌سلمان تصمیم گرفته او را به ولیعهدی برساند؟

چون ملک سلمان می‌داند اگر در این موقعیت، شرایط ولیعهدی و پادشاهی محمد را فراهم نکند، نمی‌تواند در آینده او را به این مقام برساند. حتما شورای بیعت یا دیگر شاهزادگان با پادشاهی او مخالفت می‌کنند.

‌ بالاخره پادشاهی محمد بر عربستان سعودی قریب‌الوقوع است. آینده خاورمیانه و عربستان در دوران او را چگونه می‌بینید؟

اکنون بخش گسترده‌ای از سرنوشت سیاسی و اقتصادی عربستان در دست محمد بن‌سلمان است؛ اقدامات او اغلب از سر خامی و افراطی بودن است. آنچه تاکنون انجام داده، مشخص است که او به دنبال کسب نظر آمریکا، اسرائیل و مصر است. مثلا در بین شرایطی که عربستان برای قطر می‌گذارد، کاهش رابطه با ایران، قطع رابطه با اخوان‌المسلمین و حماس قرار دارد. قطع رابطه با حماس، به‌عنوان قوی‌ترین گروه معارض اسرائیل، امتیازی بزرگ و چراغ‌سبزی برای این رژیم است. تلاش برای قطع رابطه قطر با اخوان‌المسلمین به‌عنوان معارض اصلی دولت مصر، به این کشور پیام مثبت می‌دهد. کاهش رابطه با ایران هم چراغ سبز عربستان به اسرائیل و آمریکاست. محمد بن‌سلمان و بن‌زاید از دوستان نزدیک آمریکا در منطقه هستند و براساس این دوستی و گرایش در منطقه برنامه‌ریزی‌هایی می‌کنند. محمد بن‌سلمان اگر به پادشاهی برسد، منافع اسرائیل و آمریکا را در منطقه فراهم می‌کند و این با نظر مردم منطقه که اسرائیل را قبول ندارند، در تضاد است.

‌ یکی دیگر از تحولات منطقه در یک ماه گذشته که به‌نظر می‌رسد به دنبال سفر پرماجرای ترامپ به عربستان و اسرائیل رخ داده، قطع رابطه عربستان و امارات، بحرین و مصر با قطر بود. در بالا به نقش بن‌زاید و بن‌سلمان اشاره کردید. تحلیل شما از اقدام این چند کشور عربی چیست؟ اقدامی که عملا موجب شده شورای همکاری خلیج‌ فارس به یک مفهوم بی‌معنی تبدیل شود.

پاسخ شما را باید با این مصراع از شعر مولوی آغاز کنم که «هرکسی از ظن خود شد یار من». اگرچه چند کشور عربی دست به تحریم قطر زده‌اند اما باید گفت هر کدام بنا به دلایل خود با این کار همراه شده‌اند. بحث اختلافات قطر و عربستان چیز جدیدی نیست. در گذشته به طور جدی بحث اختلافات مرزی بین عربستان و قطر مطرح بود. ریاض روی نقطه‌ای از خاک قطر ادعا داشت ولی درنهایت با تجاوز نظامی، عربستان آن منطقه را گرفت و ارتباط زمینی قطر با امارات را قطع کرد. به همین دلیل اکنون تنها مرز زمینی قطر نیز به عربستان راه دارد که بعد از تصمیم تحریم بسته شده است. البته عربستان با کشورهای دیگری هم اختلافات مرزی داشته ‌است. نکته دوم این است که عربستان تمایل دارد نقش پدرخوانده یا برادر بزرگ‌تر شورای همکاری خلیج ‌فارس را ایفا کند یا هر اسم دیگری که بار معنایی این مفاهیم را داشته باشد. یعنی هر دستوری می‌دهد، بقیه کشورهای شورای همکاری بدون چون و چرا اجرا کنند. بحرین و امارات در این موضوع با عربستان همراه هستند، کویت و عمان هم تا اندازه‌ای؛ اما قطر حاضر نیست این قیمومیت را بپذیرد. اگرچه قطر به نسبت عربستان، کشور بسیار کوچکی است اما به لحاظ امکانات مالی، توان گسترده اقتصادی دارد و ظرفیت این کشور بیش از اندازه واقعی‌اش بالا رفته است. ازهمین‌رو قطر سعی می‌کند بیش از اندازه‌اش پرواز کند. این درآمد سرانه و درآمد بالا با توجه به جمعیت کمی که دارد، به دنبال اکتشاف نفت و گاز در این کشور رخ داده‌ است. اما قبل از دستیابی به این منابع، قطری‌ها همان وهابی‌ها و سلفی‌ها بودند.

‌از آغاز ماجرای تحریم، موضوع شبکه الجزیره هم بارها مطرح شده و برخی کشورهای عربی دفاتر این شبکه را تعطیل کرده‌اند. چرا از الجزیره این‌قدر ناراضی هستند؟

نکته دوم در بررسی این موضوع، بحث شبکه الجزیره در قطر است. از ابتدای راه‌اندازی الجزیره، سطح این شبکه از سطح مردم قطر و کشورهای عربی بالاتر بوده. این شبکه تقریبا در سال‌هایی که از تأسیسش می‌گذرد، همه کشورهای عربی به‌ویژه عربستان را مورد نقد و آزار قرار داده ‌است. تحلیل‌های این شبکه هم بیشتر در سطح بین‌المللی است. عملکرد الجزیره مورد ناراحتی عربستان و مصر و دیگر کشورهاست. تقریبا همه این کشورها در مورد الجزیره متفق‌القول هستند.

‌ مخالفت عربستان و دیگران به‌ویژه مصر بر سر اخوان‌المسلمین از کجا نشئت می‌گیرد؟

می‌توان گفت اخوان‌المسلمین رقیب جدی حکومتی عربستان در جهان عرب است. آنها تشکیلاتی عرب و منظم هستند. سابقه طولانی دارند و حکومت‌فهم هم هستند. (غیر از اشتباهاتی که محمد مرسی در مصر انجام داد و حکومت را از دست داد) اهل سیاست و دموکراتیک هم هستند. این ویژگی، حکومت عربستان را خیلی اذیت می‌کند. اخوان هم در عربستان و هم در بقیه کشورهای عربی مثل مصر و امارات نفوذ دارد. مثل القرضاوی که در قطر حضور داشت و خطابه‌های پرسروصدایی هم داشت. اخوان‌المسلمین موضوع مشترک ناراحتی مصر و عربستان است.

‌اخوان‌المسلمین موضوعی است که پای ترکیه را هم به طور جدی وارد ماجرای قطر می‌کند.

بله، ترکیه در این زمینه با قطر هم‌موضع است چون اردوغان و حزب عدالت و توسعه با گروه اخوان‌المسلمین هم‌موضع است. در قضیه سوریه، قطر از گروه النصره و فتح شام حمایت می‌کند ولی عربستان از تروریست‌هایی مثل داعش حمایت می‌کند. درمجموع رابطه قطر با ایران هم می‌تواند مؤثر باشد. به دنبال قطع رابطه عربستان با ایران، قطر با ایران قطع رابطه نکرد. مجموع این عوامل باعث شده عقده تاریخی‌ای که عربستان نسبت به قطر دارد، یک‌دفعه باز شود. سفر ترامپ به ریاض با توجه به ویژگی دلال‌صفتی او و میزان قرارداد ١١٠‌ میلیارددلاری سلاح و تا ٤٠٠‌ میلیارد دلار اقلام دیگر موجب شد ترامپ هم خیلی با اقدام عربستان در مورد قطر مخالفت نکند.

‌خب اینجا مسئله‌ای وجود دارد؛ آمریکا در قطر پایگاه نظامی دارد. چطور با وجود این پایگاه درباره چنین تصمیمی سکوت می‌کند.

ترامپ فعلا در این شرایط عربستان را می‌دوشد و در مرحله بعد از این اختلاف استفاده می‌کند تا بعد از قطر استفاده کند. همان‌طور که اخیرا تعدادی جنگنده هم به قطر فروخته است. می‌دانید که هم دیکتاتورها و هم اسلحه‌فروش‌ها همیشه برای رسیدن به هدفشان از برگ امنیت استفاده می‌کنند. ایجاد ناامنی می‌کنند و بعد می‌گویند برای اینکه امنیت حفظ شود یا من باید باشم یا باید سلاح بخرید تا امنیتتان حفظ شود. الان این برنامه‌ای است که آقای ترامپ برای عربستان و قطر دارد.

‌‌ شما در ابتدای مصاحبه گفتید بن زائد، ولیعهد امارات، در این ماجرا نقش طراح را دارد. مشکل امارات و قطر چیست؟

قطعا امارات نقش جدی‌ای دارد. علت آن هم باز بحث اخوان‌المسلمین است. یعنی برای امارات هم، اخوان‌المسلمین شیطان بزرگ است. الان تعداد زیادی اخوانی در امارات زندانی هستند؛ حتی بعضی شخصیت‌هایی که رسما عضو اخوان نیستند اما دولت امارات فکر می‌کند تفکرات اخوانی دارند و آن را برای خود خطرناک می‌داند. اینجاست که درباره اخوان، موضع مصر، عربستان و امارات کاملا بر هم منطبق می‌شود. ازهمین‌رو گفتم «هرکسی از ظن خود شد یار من»، اینجاست که با هم یار می‌شوند.

‌‌ پایان این سناریو را چگونه می‌بینید؟ قطر سازش خواهد کرد؟ احتمال کودتا وجود دارد یا قطر به مقاومت خود ادامه خواهد داد؟

خاورمیانه ۵۰ تا ۷۰ سال است که مرکز سیاست خارجی دنیاست. از زمان تأسیس اسرائیل در ۱۹۴۸ تا الان مسائل این منطقه، مسائل جهانی بوده است. چه جنگ اعراب و اسرائیل، چه فلسطین تا انقلاب ایران، بهار عربی و الان قضیه تروریسم، داعش، القاعده تا مسئله سوریه و... همه‌چیز مسائل جهانی است. وقتی معضلی جهانی شد یعنی از سازمان ملل و کشورهای بزرگ هم در آن نقش پیدا می‌کنند. اینکه می‌توانند مسئله‌ای را حل کنند یا نه، بحث دیگری است اما قطعا حضور و حتی نفوذ پیدا خواهند کرد. الان شما قضیه سوریه را ببینید، چه کشورهایی درگیرند؟

‌‌ بهتر است بگوییم چه کشورهایی درگیر نیستند.

بله، آمریکا، روسیه، عربستان، ترکیه، قطر، ایران، اروپا، سازمان ملل (در موضوع سوریه نماینده دارد) همه دخیل هستند. الان هم همین‌جور است؛ یعنی واقعا این‌جور نیست که عربستان به‌تنهایی تصمیم بگیرد که حالا به قطر حمله نظامی کند یا اینکه با آن کشور آشتی کند. تمام این عواملی که به آنها اشاره کردم، دخیل‌ هستند. حالا دیگر بستگی دارد که این مجموعه روی چه نقطه‌ای توافق و بر مبنای آن اقدام می‌کند.  

‌‌ نقش ایران در این قضیه برای خیلی‌ها گنگ است. عده‌ای از همان ابتدای بحران قطر گفتند الان بهترین فرصت برای انتفاع اقتصادی ایران است. برخی هم هشدار دادند که اعراب درنهایت با هم دوست خواهند شد و دوباره با ایرانِ فارس ضدیت پیدا خواهند کرد. آقای ظریف هم از ابتدای ماجرا، دیپلماسی فعالی را شروع کرده و در حال ادامه‌دادن آن است؛ اما آیا ایران می‌تواند کمکی به حل این موضوع بکند یا بیشتر از این نمی‌تواند تلاشی بکند؟

همان‌طور که عرض کردم ایران هم مثل عوامل دیگر، می‌تواند در حدی تأثیرگذار باشد. منتهی باید به این موضوع توجه کنیم که زیادی هول نشویم. در همه‌جا مخصوصا سیاست خارجی، «عجله کار شیطان است». باید با دقت مسائل را پیگیری کنید و تمام جوانب را زیرنظر داشته باشیم، البته اگر قطر نسبت به بعضی امور، مثل استفاده از هوای ایران برای پروازها یا کمک‌های اقتصادی درخواست رسمی از ایران کرد، باید جوانب انسانی را در نظر گرفت. ما با تحریم مخالفیم، اما نباید «از هول حلیم در دیگ افتاد». باید سعی کنیم این مسئله از طریق گفت‌وگو و مذاکره حل شود. اگر هم قطر نیازها و درخواست‌هایی به صورت رسمی داشت، قاعدتا باید رسیدگی شود.

‌‌ یکی از دولت‌هایی که قرار شد در ماجرای قطر میانجی‌ باشد، کویت بود. کویت از اسفند سال گذشته قرار بود در رابطه‌ ایران و عربستان میانجیگری‌ کند، ولی اتفاق خاصی رخ نداد غیر از یک نامه و سفر آقای روحانی به کویت و عمان. کلا به نظر شما کویت در حد و اندازه میانجیگری‌ این‌گونه ماجراها هست؟ چرا عمان این‌قدر در سکوت است، آیا در سکوت کاری می‌کند؟

ببینید قطعا عربستان از این اقدام کویت خشنود نیست. چه در ارتباط با قطر و چه در ارتباط با ایران. گفتیم که توقع عربستان این است که هر تصمیمی می‌گیرد، تمام شورای هماهنگی، از جمله قطر دنبال اجرای آن باشند. اما کویت این‌ کار را نکرد؛ یعنی چه‌بسا کویت می‌داند که این بحث میانجیگری که مطرح می‌کند (یکی، دو روز بعد از موضع تندی که عربستان نسبت به قطر می‌گیرد) الان جواب نمی‌دهد.

 بعضی‌اوقات، مرور زمان یک‌سری مسائل را حل می‌کند یا یک‌سری شرایط را فراهم می‌کند. قطعا کویت می‌فهمد که دو روز بعد از آن اتفاق، شرایط مناسبی برای این بحث نیست. پس چرا این‌کار را می‌کند؟ شاید می‌خواهد پیام بدهد که من در این زمینه همراه عربستان نیستم، فقط همین. وگرنه می‌داند که یک سفر به عربستان و یک سفر به دوحه نمی‌تواند کارساز باشد. 

‌‌ بعد از حادثه تروریستی تهران برخی انگشت اتهام را به سمت عربستان نشانه‌ رفتند. هم ‌وزیر امور خارجه و هم سردار عزیز جعفری. یعنی هم بخش دیپلماتیک و هم بخش نظامی کشور این بحث را مطرح کردند. غیر از اظهارات مقامات عربستان، مستندات خاصی در این زمینه منتشر نشده. بعد از جابه‌جایی قدرت در عربستان با شما گفت‌وگویی داشتم و شما از جوان‌بودن تیمی که سرکار آمده است، نََسَب خانوادگی‌شان و رقابت دیرینه ایران و عربستان (از زمان شاه) حرف زدید. آیا عربستانی که می‌شناسید حاضر است در ایران دست به اقدام تروریستی بزند؟ 

اول در مورد این حادثه یک نکته بگویم. من چهار سال، دبیر شورای امنیت کشور بودم، آن زمان که هنوز شورای عالی امنیت ملی تأسیس نشده بود و مسائل امنیتی آنجا بررسی می‌شد. با همان تجربه می‌گویم این‌کاری که در مجلس و مرقد امام انجام شد، به لحاظ عملیاتی و امنیتی بسیار بی‌ارزش بود. 

‌‌ یعنی چه؟ 

یعنی هیچ ارزش عملیاتی ندارد. چرا؟ چون ترور کور بود. ترور کور هیچ ارزش عملیاتی ندارد. هر آدمی می‌تواند یک کپسول را جایی منفجر کند. تروری مهم است که کور نباشد؛ یعنی شناسایی شده باشد؛ یعنی قبل از آن، کار اطلاعاتی دقیق صورت گرفته باشد. یعنی باید یک کار تشکیلاتی بسیار قوی برای یک ترور صورت گیرد. مثل ترورهایی که در گذشته داشتیم. این ترور کور هیچ ارزش عملیاتی‌ ندارد، البته آثار بدی دارد. در جامعه احساس ترس و وحشت ایجاد می‌کند. پس این اقدامی کور است برای ایجاد وحشت که می‌توان همه‌جا، در هر خیابانی انجام داد؛ مثل عملیاتی که در لندن و منچستر انجام شد. اینها ارزش عملیاتی ندارند. ولی همان‌طور که عرض کردم ایجاد ترس می‌کند. شخصا با توجه به تجربه آن دوران به ‌نظرم اینکه این ‌شب‌ها خیابان‌ها را می‌بندند اشتباه است. چون این کارها در جهت دامن‌زدن به برنامه‌ همان تروریست‌هاست. اقدام امنیتی باید مبتنی بر اطلاعات باشد. قبل از انقلاب گروه‌های چریکی می‌گفتند ما یک ترور می‌کنیم و رژیم مجبور می‌شود یک پرده امنیتی گسترده ایجاد کند و آن فضای امنیتی ایجاد نارضایتی می‌کند و این به نفع ماست. اما نکته دوم درباره پاسخ سؤال شما اینکه، آقای محمد بن‌سلمان رسما گفته است که ما اقداماتمان را به داخل خاک ایران می‌کشیم و ظاهرا با بعضی از گروه‌های تروریستی تماس گرفته‌اند. زمانی کار اطلاعاتی و مخفی انجام می‌شود تا به یک‌سری اطلاعات دست پیدا می‌کنیم و زمانی هم طرف رسما مواضعش را اعلام می‌کند. آنها رسما برای انجام کارهای تروریستی در ایران اعلام موضع ‌کرده‌اند.

 طبیعی‌ است که با توجه به آن اظهارات، وقتی اتفاق تروریستی صورت ‌گیرد آنها وارد سنگ‌پراکنی‌ای‌ شده‌اند که شیشه‌های کاخ خودشان را در خطر قرار داده است. همان ناپختگی‌ای که قبلا گفتم، الان دیده می‌شود. نکته مهم این است که اینها الان خیلی به ترامپ امید‌ بسته‌اند. عربستان خیلی از اوباما ناراضی بود و خیلی سعی کردند اوباما را علیه ایران وارد عمل کنند، ولی نتوانستند و به‌ همین دلیل خیلی با دولت اوباما مشکل داشتند. الان خیال می‌کنند که وجود ترامپ در آمریکا برای آنها فرصت است، اما اشتباه می‌کنند؛ چراکه ترامپ همان‌طور که خودش گفت شیر اینها را می‌دوشد، اما با طناب آنها وارد چاه نمی‌شود. 

‌هفته گذشته مراحل نهایی آزادسازی موصل از دست داعش انجام گرفت. با آزادی دیگر مناطقی که در دست داعش است، به نظر شما تحولات منطقه به چه سمتی پیش می‌رود؟ 

یک‌سال پیش، در گفت‌وگویی تأکید کردم که مجموعه کشورهای درگیر در بحران منطقه، داعش را از نظر نظامی شکست خواهند داد و قدرت نظامی آن ‌را از بین می‌برند، اما این به معنای ازبین‌رفتن داعش نیست. داعش یک فکر تندروانه و افراطی است که در بین اهل سنت و جوانان پایگاه دارد. از لحاظ نظامی داعش از بین می‌رود، اما از لحاظ فرهنگی و فکری ادامه حیات می‌دهد و اکنون زمان ایفای نقش مسئولانه روشنفکران و علما و فرهنگیان است که باید با این تفکر افراطی مبارزه جدی کنند. به‌ویژه آنکه این تفکر تنها مربوط به خاورمیانه نیست و در اروپا و کشورهای مختلف نیز نفوذ کرده است. 

‌‌ سؤال آخرم درباره دیپلماسی منطقه‌ای دولت دوازدهم است. شما از روز اول دولت یازدهم در مصاحبه‌هایتان به‌پیام آقای روحانی به عربستان پیش از رفتن به پاستور اشاره کردید و گفتید که عربستان این پیام را دریافت نکرد. بالاخره ما با این کشور طرف هستیم. اگر در چند جمله بخواهید برای دیپلماسی در خاورمیانه به آقای روحانی راهکار بدهید، چه می‌گویید؟ 

بیش از آنکه بخواهم به دولت دوازدهم توصیه بکنم، باید به دولت عربستان توصیه بکنم که سرعقل بیاید. در این کشور تحلیل‌های غلطی وجود دارد؛ از جمله این فکر که گسترش نفوذ ایران در منطقه باعث عقب‌ماندگی‌اش شده است، پس آنها باید از طریق زور و تروریسم این مسئله را جبران کنند. این فکرها را باید کنار بگذارند. 

دولت دوازدهم به‌زودی شروع به کار می‌کند و مثل دولت یازدهم به دنبال گسترش رابطه با کشورهای منطقه خواهد بود، بهتر است عربستان به این دیدگاه مثبت‌ آقای روحانی و به این رویکرد مثبتی که دولت ایران دارد و خواهد داشت پاسخ مثبت بدهد. این‌ هم به ‌نفع خودش است، هم به ‌نفع اسلام است، هم به ‌نفع منطقه است و هم در جهت حل اکثر مسائل و بحران‌های منطقه. عربستان باید استراتژی خود را دوباره بررسی کند ببیند در سوریه، یمن، عراق و دیگر کشورها چقدر موفق شده است. استراتژی‌ای که عربستان اتخاذ کرده، این کشور را در کنار اسرائیل قرار داده است. آیا کنار اسرائیل و در مقابل کشورهای اسلامی قرار‌گرفتن برای دولت عربستان نکته مثبتی است؟ اگر تنها به‌‌ همین نکته توجه کند، اصلاح می‌شود. 
 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید