جامعه شناس افغان: راه نجات از خشونت همگرایی و اتکا به زبان فرهنگ است

کدخبر: ۲۰۱۵۸۳
خشونت و ناامنی شیرازه زندگی عادی را در افغانستان از هم گسسته و طنین فریاد انتقام بلندتراز هر ندایی است و در این وضع شاید رساندن سخن اندیشمندان به گوش جامعه کمکی باشد برای یافتن مسیر نجات و در این ارتباط یک استاد جامعه شناس راهکارش را در همگرایی و اتکا به فرهنگ خود خلاصه می کند.

ایرنا؛ مصاحبه روز سه شنبه ایرنا با یکی از استادان دانشگاه کابل و از جامعه شناسان افغان در دفتر او با این رویکرد انجام شد که در هیاهوی اخبار تلخ انفجار و مرگ ، روزنه ای به سوی افق روشن برای بهبود وضعیت از گذر دانش باز شود.

«بریالی فطرت» از جمله استادانی است که باور دارد برای از بین بردن افراط گرایی ، کشتار و اختلافات تنها راه نجات همگرایی ، همدیگر پذیری و اتکا و بهره جستن از فرهنگ غنی تمدن منطقه و بازگشت به سرچشمه آموزه های اسلامی است .

او در این گفت و گوی اختصاصی اشاره دارد که برای ملت شدن و رسیدن به توافق جمعی به تحکیم امنیت سراسری، عدالت اجتماعی و اقتصادی پایدار نیازمند پایبندی به چارچوب قانون ، اخلاق و امید هستیم.

وی تصریح می کند که بر اساس این اندیشه و تفکر می توان نهادهایی را تقویت کرد که انسجام ملی و ملت شدن را تسریع کرده یا ایجاد می کنند.

به گفته وی امروز افغانستان در وضعیتی بسر می برد که بی اعتمادی هر روز بین افراد جامعه بیش از بیش افزایش می یابد و ایجاد مبانی فکری و رفتاری در جامعه برای انسجام ملی راه مقابله با بحران مواجه است و در چنین شرایطی ایجاد مساعی مشترک و عمومی برای تامین امنیت سراسری لازم و ضروری است.

این استاد دانشگاه کابل توزیع عادلانه فرصت بین تمام افراد، گروه ها و اقشار که در جامعه زندگی می کنند را پیش نیازی مهم برای به حداقل رساندن فاصله به بین دولت و مردم می داند.

به باور این جامعه شناس افغان برای رسیدن به ثبات باید، ارزش ها و عناصر وحدت را تقویت کرد چرا که می تواند گروههای مختلف مذهبی، قومی و اجتماعی را نزدیک کند.

فطرت ادامه می دهد که لازم است همه عقلای جامعه این عناصر را برجسته کرده و برای تقویت آن تلاش داشته باشند و باید از آموزه های اسلامی که گروه های مختلف را به همدلی و همدیگر پذیری دعوت می کند استفاده کنیم.

به اعتقاد وی در عرفان و تصوف اسلامی که قدمتی بیش از هزار سال دارد ، ارزش هایی نهفته است که گروه های مختلف را به نداشتن تعصب علیه همدیگر دعوت می کند و وحدت و همدلی را برای داشتن اراده باهم زیستن فرا می خواند.

وی گفت که بطور مثال می توان از آیات قرآن کریم استفاده کرد آن جا که می فرماید:« من شما را از یک مرد و زن آفریدم و بعد شعبه شعبه، شاخه شاخه ساختیم و حکمت آن این نیست که شما روبروی همدیگر بایستید و تعصب و دشمنی بوجود بیاورید، بلکه این کار برای بهتر شناختن همدیگر است» با همین رویکرد است که شما نباید علیه یگدیگر به دلیل تفاوت های رنگ، جسم، قوم، دین مذهب و شیوه های زندگی یکدیگر تعصب منفی داشته باشید و بهترین انسان ها با تقوا ترین آنهاست .

این استاد جامعه شناسی می گوید: شرقی ها داشته های زیادی در حوزه فرهنگی، تاریخی و اجتماعی خود دارند که متأسفانه همه آن را به طاق نسیان سپرده و علت آن، پایین بودن سطح دانش و ناآگاهی است و موضوع دیگر آن است که شرقی ها بیش از حد دچار از خود بیگانگی و از خودباختگی شده اند.

فطرت افزود که کشورهای توسعه نیافته در شرق فکر می کنند، هر چیزی که موجب پیشرفت و تفکر می شود فقط بستر و زادگاه آن غرب است و باید آن را از غرب گرفت و ما چیزی در فرهنگ شرقی خود به عنوان عامل پیشرفت نداریم که این از خود بیگانگی باعث شده تا ظرفیت های بالقوه و بالفعل را که در داخل جامعه خود و در تاریخ گذشته خود دارند ، متوجه آن نباشند.

به گفته وی مشکل دیگر جامعه افغانستان و کشورهای مشابه آن عدم آگاهی از تاریخ خود است و ما دانش تحلیلی و انتقادی نسبت به گذشته تاریخی خود نداریم و اگر هم داریم در سطح بسیار پایین یا از زوایه نگاه عربی هاست و در افغانستان امروز انبوهی از افراد با ابن سینا و مولانا جلال الدین بلخی و دیگر دانشمندان و بزرگ این حوزه تمدنی بیگانه اند .

وی پیشنهاد کرد که مردم افغانستان و کشورهای منطقه باید دانش تحلیلی و انتقادی خود را تقویت کنند و آن را به آگاهی عمومی مبدل سازند و میراث هایی که وحدت و همدلی را تقویت می کنند باید به آن بپردازیم.

این استاد دانشگاه کابل گفت که در دانشگاه های افغانستان و منطقه باید بخش غرب شناسی به دروس اضافه شود و غرب را بصورت علمی و همه جانبه بررسی کنیم که از چه بخش هایی پیشرفت و توسعه مفید غرب استفاده کنیم و از چه بخش ها آن که به فرهنگ و داشته های خود ما آسیب می زند خودداری کنیم.

فطرت گفت که ما باید از بخش های مفید فرهنگ و توسعه غرب استفاده کنیم و با فرهنگ و داشته های بومی خود که همخوانی دارد به منظور تحقق اهداف ملت خود درآمیزیم .

او اضافه کرد: در غرب تفکر و اندیشه های مختلف وجود دارد که می تواند برای ما مفید باشد اما شرکت ها، دستگاه ها، سازمان ها و بخش هایی نیز وجود دارند که هدف شان بهره برداری مادی، سیاسی و اطلاعاتی است ، این سازمان ها در تلاش ایجاد مانع برای رسیدن به خودکفایی امثال ما هستند.

این جامعه شناس تاکید دارد که این سازمان های غربی از کل مردم و تمدن های غرب نمایندگی نمی کنند، تمدن غرب کلیت یک پارچه و غیر قابل تجزیه ای نیست و ما در تمدن غرب علوم، فلسفه، ادبیات، هنر، الهیات و ارزش هایی داریم که برای پیشرفت و توسعه بشر مفید بوده و هست .

فطرت در پاسخ به ارتباط خشونت و وادادگی های رفتاری و اخلاقی امروز در جامعه افغانستان می گوید که یکی از نیازهای طبیعی انسان امنیت است و این که انسان مورد شکنجه و تهدید قرار نگیرد و یا با خطر مواجه نشود، و به هر اندازه که میزان خشونت و وقوع حوادث دلخراش در جامعه کمتر باشد، به همان اندازه از لحاظ روانی، اجتماعی، فکری و فرهنگی زندگی افراد از سلامت برخوردار و مسیر رشد و توسعه را می پیماید.

به باور او در چنین شرایط امن انگیزه انسان ها رشد کرده و قابلیت تفکر در آن نیز بالا می رود و باعث همدلی و همدیگر پذیری می شود و آینده نگری در افراد پا گرفته و امید در زندگی افزایش می یابد و نبود این عنصر حیاتی امنیت ساختار اجتماع را ویران می کند .

وی تاکید دارد که به هراندازه که میزان ناامنی، خشونت و حوادث تلخ تروریستی در جامعه رو به افزایش باشد به همان اندازه سلامت جسمی و روانی افراد بصورت مرگباری خدشه دار شده و پیامدهای آن برای زندگی و افراد خطرناک است.

او پیامدهایی مانند حملات تروریستی و خشونت های اجتماعی و خانوادگی را متاثر از تکرار همین خشونت ها می داند و تضعیف امید به زندگی و کاهش اعتماد و اطمینان عمومی را نتیجه طبیعی چنین فضایی می داند.

به گفته این استاد دانشگاه، بدبینی و سوء ظن در جامعه پرتنش و نامید میان افراد با گذشت هر روز بیشتر می شود و فاصله بین مردم و دولت افزایش یافته و همین باعث ریزش و تضعیف ساختارهای حاکمیت می شود و چنین جامعه ای گرفتار بحران افسردگی و دل مردگی می شود.

فطرت می گوید در شرایط ناامن ، بیشترین تمرکز فکری افراد صرف حفاظت از خود و خویشانشان می شود و توجه افراد از ضرورت های زندگی اجتماعی و پرداختن به اندیشه ساخت جامعه، پیشرفت باز می ماند.

در جواب به ارتباط عادی شدن مرگ درافغانستان و اثر آن بر رفتارهای اجتماعی این جامعه شناس می گوید که عادی شدن مرگ در جامعه کم ارزش شدن خود انسان را در ذهن القاء می کند و این باعث می شود که افراد متوجه ارزش زندگی خود نشوند و استفاده از خشونت کردن و خشونت پذیرفتن برای تحمیل اراده یکی بر دیگر عادی و امری ساده و روزمره می شود .

وی افزود: اگر مرگ عادی تلقی شود ، انسان ها برای یکدیگر و زندگی برای شان بی ارزش می شود و افراد قدر یکدیگر را نمی فهمند و به آسانی جان هم را می گیرند.

بریالی فطرت ادامه می هد که عادی شدن مرگ پریشانی روانی، دل مردگی و یأس در دل انسان ایجاد می کند که این به نوبه خود امید به زندگی را از انسان ها می گیرد .

او معتقد است که مشکلات موجود در افغانستان به حدی زیاد است که اگر نتوان آن را بصورت یکپارچه و منسجم حل کرد ، روزی همه اقوام موجود را نابود خواهد کرد.

او سخن خود را به سمت ارایه راهکارهای عملی برای برون رفت از وضعیت موجود سوق می دهد و می گوید : خداوند به انسان ها توانایی ویژه ای عطا کرده است که در بدترین شرایط می تواند بر راه درست تمرکز کند و فکر کند و برای مسائلی که درگیر است راه حل صحیح پیدا کند و با اعتماد به نفس و ظرفیت بشری که دارد و با آن توانایی شناخت خویش راه نجات را پیدا کند و طی نماید.

فطرت باور دارد که باید توانایی فردی و جمعی را برای رهایی از این معضلات مرگبار تقویت کرد و ظرفیت های مانده استفاده کرد.

اما او متذکر می شود که دست هایی پشت پرده همیشه مانع حرکت مردم به این سو حداقل در سطح اجتماع می شوند که نباید اجازه داد این دست های کثیف اسباب رهایی و آرمان های جامعه را نابود کنند .

او گفت که باید تلاش شود کسی نتواند منافع جامعه را برای بهبود وضعیت به خاطر منافع فردی از بین ببرد و هیچ نیروی بیرونی نباید بتواند جلو وحدت و پیشرفت را بگیرد.

وی تأکید کرد که ما نباید ابزار دست افراد پشت پرده قرار گیریم که در تلاش برده ساختن ملت ها هستند و نیت سوء خود را بر ما تحمیل می کند.

به گفته وی در حال حاضر از فقر، بیکاری، بی سوادی، بحران و ناامنی در راستای اهداف همین بد خواهان استفاده می شود تا از ساختن افغانستان یک پارچه جلوگیری شود و مردم باید علیه این تصمیم با اراده آهنین و قوی برای نجات خود ایستادگی کنند.

فطرت افزود : جامعه گرفتار در فقر، بیکاری، ناامنی و آشوب است و در این وضع می توان افراد زیادی را در برابر کمترین دست مزد برای اهداف شوم خود استخدام کرد و در چنین جامعه ای گروه های تروریستی، مافیایی و تخریبکاران آنها استفاده بهینه می کنند و جامعه را بسویی هدایت می کنند که برای منافع آنها مفید باشد.

وی می گوید فقر و بی سوادی باعث شده عوامل بیرونی که برای رسیدن به اهداف خود در این کشور از این وضع بهره می برند علاقه ای به بهبود مردم و ایجاد نظم و اقتدار نشان ندهند و از این افراد فقیر ابزاری بسازند تا امکان سواستفاده های بیشتری فراهم شود.

فطرت در جمع بندی خود می گوید مردم افغانستان توانایی و ظرفیت آن را دارند که جامعه خود را با وحدت و همدلی از چنین وضعیتی نجات دهند و می توانند با اعتماد به نفس، کشور خویش را بر مسیر توسعه و پیشرفت قرار دهند و از نعمت امنیت بهره مند شوند به شرط آن که دست به دست هم دهند ، تساهل و مدارا نسبت به یکدیگر داشته باشند و با ایمان به خداوند حول محور داشته هایشان در تمام حوزه های فرهنگی ریال سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی با پشت کار به پیش روند.

او تاکید دارد که باید مردم افغانستان سرنوشت خود را با داشته های خود حل کنند و باید یقین کنند که نباید به امید ناجی بیرونی باشند زیرا تجربه تاریخی نشان می دهد که بیگانه ای هرگز برای نجات مردم افغانستان نخواهد آمد.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید