چرخش تازه ترامپ؛ تلاش برای حل اختلافات عربستان و قطر

کدخبر: ۲۱۷۸۰۸
اقتصادنیوز: در ماه های اخیر شاهد افزایش تلاش های آمریکا برای حل و فصل بحران قطر و حفظ یکپارچگی شورای همکاری خلیج فارس هستیم. از این رو رئیس جمهوری آمریکا حتی برگزاری نشست آتی کمپ دیوید با اعضای شورای همکاری را نیز منوط به حل و فصل اختلافات اعضای این شورا کرده است.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایرنا، دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا که در روزهای نخست وقوع بحران قطر از سیاست عربستان در قبال قطر حمایت کرد و خواهان تعدیل سیاست قطر شده بود، اکنون سیاست حمایت از یکپارچگی شورای همکاری را در پیش گرفته و خواهان بهبود روابط کشورهای عضو این شورا با یکدیگر است. 

پرسشی که در این میان مطرح می شود این است که هدف دولت ترامپ از تلاش برای حل و فصل اختلافات درونی شورای همکاری خلیج فارس چیست؟ 

شورای همکاری خلیج فارس از آغاز شکل گیری آن در دهه 1980 به عنوان یک سازمان منطقه ای برای مقابله با تهدیدات ناشی از محیط پیرامون و به ویژه با توجه به وقوع جنگ ایران و عراق در همسایگی کشورهای عضو این سازمان، شکل گرفت. 

این شورا از ابتدا قرار بود به یک سازمان منطقه ای موفق برای همکاری های منطقه ای در قلب یکی از کانونی ترین مناطق ژئوپلتیکی جهان باشد. به همین دلیل طرح هایی همچون اتحادیه پولی و اتخاذ سیاست پولی واحد، سیاست خارجی مشترک، سیاست دفاعی مشترک در دستور کار قرار گرفت. در این راستا، آمریکا نیز از شکل گیری چنین شورایی استقبال کرد و به آن به چشم سپری جهت جلوگیری از نفوذ شوروی در خلیج فارس نگاه می کرد. 

پس از سقوط شوروی، آمریکا همچنان سیاست حمایت از شورای همکاری را ادامه داد و بعد اخراج عراق از کویت در سال 1991، نخستین معاهدات دفاعی دوجانبه را با کشورهای عضو این شورا منعقد کرد. از این زمان، شورای همکاری به یکی از ارکان اصلی سیاست خاورمیانه ای آمریکا و با هدف مقابله ایران و عراق (تا پیش از سرنگونی صدام حسین) تبدیل شد و در سال های پس از حمله سال 2003 به عراق، این سیاست با شدت بیشتری ادامه یافت. 

با وجود چنین حمایت هایی از سوی آمریکا، اما شورای همکاری خلیج فارس هرگز موفق نشد به سمت یک اتحادیه منطقه ای حرکت کند. موانع بسیاری بر سر راه اتحاد شورا وجود دارد که برخی از آن ها موانع بنیادین هستند و برخی نیز موانعی است که به تناسب زمان و موضوعات مختلف شکل می گیرند. 

اگر بخواهیم نگاهی دقیق تر داشته باشیم می توان موانع ذیل را بر سر راه حرکت شورای همکاری به سمت یک اتحادیه منطقه ای عنوان کنیم. 

اختلافات مرزی-سرزمینی (شامل اختلافات بحرین و قطر، کویت و عربستان، قطر و عربستان، عربستان و امارات، عمان و امارات)؛ اختلافات سیاسی که مهم ترین آن ها مخالفت با برتری طلبی عربستان از سوی دیگر اعضای شورای همکاری و رقابت های خاندانی به ویژه میان عربستان و قطر است؛ اختلافاتی که بر سر موضوعات سیاست خارجی از جمله نوع تعامل با ایران و نوع برخورد با جریان های سیاسی-مذهبی سنی رخ می دهد؛ و اختلافاتی که بر سر آینده این شورا و نحوه مدیریت موضوعات مشترک از جمله سیاست های اقتصادی و دفاعی وجود دارد. 

این ها مهم ترین اختلافاتی است که در طول زمان همکاری های عمیق تر میان اعضای شورای همکاری را با چالش مواجه کرده است. اما در سال های اخیر و پس از بحران قطر اختلافات درون شورای همکاری به مرحله خطرناکی رسیده است به گونه ای که قطر با تحریم های شدیدی از سوی عربستان، امارات، بحرین و مصر مواجه شده است. بحران قطر تا بدان حد تنش ها میان طرفین را تشدید کرد که حتی عربستان تصمیم به حمله نظامی به این کشور گرفت و اگر مخالفت برخی دولتمردان دستگاه دیپلماسی آمریکا به ویژه رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا نبود شاید تاکنون شاهد حمله نظامی عربستان و متحدانش به قطر بودیم. 

بسیاری بر این اعتقادند که عربستان با چراغ سبز ترامپ سیاست فشار بر قطر را در پیش گرفت و حمایت ابتدایی وی از مواضع عربستان بود که این بحران را به وجود آورد و بر دامنه آن افزود. 

با وجود این، در ماه های اخیر و به ویژه پس از خروج آمریکا از برجام، کاخ سفید در تلاش است کشورهای عضو شورای همکاری را دور یک میز گرد آورد تا تنش های پیش آمده را کنار گذارند. در این راستا دولت ترامپ و تیم سیاست خارجی وی دو هدف عمده را دنبال می کنند که پیگیری آن ها نیازمند یکدست شدن متحدان عرب آمریکا و اتخاذ رویکردی واحد در قبال مسائل پیش رو است. این دو هدف عبارتند از: مقابله با ایران ، حل مساله فلسطین و تحقق بخشیدن به آنچه ترامپ از آن با عنوان 'توافق قرن' یاد می کند. 

دونالد ترامپ از آغاز ریاست جمهوری خود به مرور تلاش کرده است فشارها علیه ایران را افزایش دهد و به طور یکجانبه مساله فلسطین را حل و فصل کند. اما در این راه با موانعی از درون ساختار تصمیم گیری آمریکا مواجه بود. به همین دلیل ترامپ تلاش کرد به مرور تیم تصمیم گیری خود را یکدست کند. 

انتخاب افرادی مانند جان بولتون، مایک پمپئو و جینا هاسپل در سمت های حساس مشاور امنیت ملی، وزارت امور خارجه و ریاست سازمان سیا نمایانگر یکدست سازی تیم تصمیم گیری از سوی ترامپ است. پس از انتخاب این افراد بود که ترامپ از برجام خارج شد و سفارت آمریکا را به بیت المقدس منتقل کرد. 

اما سیاست مقابله با ایران و حل و فصل مساله فلسطین بدون همراهی متحدان عرب آمریکا نتیجه بخش نخواهد بود. به همین دلیل ترامپ در ماه های اخیر با تمرکز بر شورای همکاری خلیج فارس تلاش کرده است اختلافات درونی این شورا را حل و فصل کند. 

آمریکا چند اقدام با هم را پیش برده است. از یک سو تلاش کرده است اقدامات دیپلماتیک را در دستور کار خود قرار دهد که از جمله مهم ترین آن را می توان حمایت از سیاست میانجی گرایانه کویت و فرستادن دو نماینده ویژه برای حل و فصل بحران قطر به منطقه نام برد. از سوی دیگر، سیاست فشار را بر طرف های درگیر برای حل و فصل اختلافات در پیش گرفته است. مهم ترین اقدام در این زمینه را می توان در تلاش کمیته روابط خارجی سنا برای منوط کردن فروش تسلیحات به کشورهای عضو شورای همکاری به حل و فصل اختلافات درونی مشاهده کرد. 

سیاست فشار بر ایران مهم ترین خواسته اسرائیل و عربستان نیز هست و در این زمینه نقش لابی یهودی و عربی برای افزایش فشارها بر ایران را نباید نادیده گرفت. در این خصوص باید از محور محمد بن زاید (ولیعهد امارات)، محمد بن سلمان (ولیعهد عربستان)، جارد کوشنر (داماد و مشاور ترامپ) و بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر اسرائیل) نام برد که نقشی مهم در شکل دهی به سیاست های ضد ایرانی ترامپ دارند. 

به نظر می رسد توافقی دو طرفه شکل گرفته است که در یک سوی آن اسرائیل و آمریکا قرار دارند و در سوی دیگر عربستان و امارات. هدف این محور ایجاد ائتلاف منطقه ای علیه ایران و در مقابل، حل و فصل مساله فلسطین طبق الگوی مورد نظر ترامپ و نتانیاهو و به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی کشورهای عربی است. 

بحران های داخلی در شورای همکاری خلیج فارس و به ویژه بحران قطر مانع بزرگی بر سر راه سیاست دوگانه آمریکا به شمار می آید. در حقیقت، بحران قطر طرح آمریکا را برای اجماع سازی منطقه ای علیه ایران و تلاش برای پیشبرد پروژه صلح فلسطین با شکست مواجه می کند.

 

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید