فاطمه(س) نماد ایستادگی در برابر یک انحراف

کدخبر: ۳۸۵۹۵۱
​در ریشه یابی دلایل انحراف در تاریخ خلافت اسلامی ، محققان مختلف به نکات گوناگونی اشاره کرده اند.

به موازات این ریشه یابی های تاریخی ، پژوهشگران به ذکر تاریخچه مقاومت ها در قبال این انحرافات هم پرداخته اند. به نظر می رسد در هیچ یک از این دو حوزه نمی توان بحثی دقیق و جامع داشت مگر آنکه وجود بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(ع) را در این عرصه محل توجه قرار دارد. به بیان دیگر، می توان ادعا کرد که از نخستین حلقه‌های زنجیره معترضان به وقوع انحراف در سنت خلافت اسلامی، حضرت زهرا بوده است. بی مناسبت نمی دانم که برای تقریر این نکته ابتدا به ذکر خاطره ای بپردازم.

مرحوم دکتر حمید عنایت از استادانی بود که در درس شرح منظومه استاد مطهری شرکت می‌کرد. این درس در واقع یک درس فلسفه تطبیقی بود، یعنی ضمن بیان مطالب کتاب حاج ملاهادی سبزواری به‌نظرات فیلسوفان مغرب زمین نیز اشاره می‌شد و حضار نیز اظهار نظر می‌کردند. آقای عنایت مترجم کتاب فلسفه هگل بود.

در یکی از این جلسات استاد مطهری به آقای عنایت می‌گوید فلان مطلب در این کتاب باید اینگونه باشد و اشتباه ترجمه شده است. این در حالی است که آیت‌الله مطهری به زبان انگلیسی مسلط نبودند و از روی قرائن به این نظر رسیده بودند. در جلسه بعد آقای عنایت با اعجاب اذعان کرد که مطلب به همان صورتی است که استاد مطهری می‌گویند. غرض اینکه با شرکت آقای عنایت در این درس، ارتباط و دوستی میان این دو بزرگوار افزون شد به طوری که مرحوم عنایت در ابتدای کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» که در آن به موضوع خلافت و حکومت و اندیشه‌های سیاسی از زمان پیغمبر اسلام(ص) تا دوره معاصر پرداخته است چنین می‌گوید: «اگر دوستی اینجانب با مرحوم مرتضی مطهری استاد فلسفه اسلامی دانشگاه تهران نبود، اندیشه اصلی این کتاب به‌خاطرم خطور نمی‌کرد. مطهری متفکری اصیل و خلاق، مسلمانی به تمام معنی و انساندوست بود».

 

 در این کتاب، دکتر حمید عنایت نگاه شیعه و اهل سنت و نیز خوارج به مسأله خلافت و سیر آن تا دوره معاصر را تشریح می‌کند. ریشه اختلاف دیدگاه شیعه و سنی را در مسأله امامت و خلافت، قائل بودن و نبودن به عصمت برای امام و خلیفه معرفی می‌کند.

 به بیان استاد مطهری، امامت از نظر اهل سنت مساوی است با زعامت سیاسی و رهبری اجتماع و در نتیجه امام و خلیفه بعد ‌از پیامبر اسلام(ص) می‌تواند توسط مردم انتخاب شود. اما از نظر شیعه امامت علاوه بر زعامت سیاسی شامل مرجعیت بیان دین و ولایت معنوی نیز می‌شود. مرجعیت بیان دین مستلزم عصمت است و عصمت امری است پنهان، بنابراین امام و خلیفه بعد از رسول خدا(ص) باید از ناحیه خداوند تعیین و معرفی شود.  باری، مرحوم عنایت پس از بیان حوادث بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) در خصوص تعیین خلیفه و جانشین او، به سیر در حوادث تاریخی بعدی می‌پردازد تا آنجا که حکومت شیعی صفویه و حکومت سنی عثمانی را نیز مورد تحلیل قرار می‌دهد و بیان می‌دارد که چگونه در دوره جدید، توسط مصطفی کمال (پاشا آتاتورک)، خلافت عثمانی جای خود را به یک حکومت لائیک در ترکیه داد.

 اما اختلافاتی که امروز میان مسلمانان درباره مسأله حکومت و خلافت وجود دارد، ریشه در همان حوادث صدر اسلام دارد. شیعه معتقد است که خداوند جانشین رسول خدا را تعیین کرد و توسط پیامبر(ص) در آخرین حج ایشان در مکانی به‌نام غدیر خم اعلام شد. اهل سنت این اتفاق تاریخی را تأیید می‌کنند اما برداشت دیگری از سخن رسول خدا در آنجا دارند.

 این موضوع مورد توجه محققان اسلامی بوده است که چگونه شد که دستور پیغمبر اسلام(ص) درباره امامت علی علیه‌السلام بعد از خود، پس از رحلت رسول اکرم(ص) به فاصله دو ماه و نیم از واقعه غدیر خم توسط مسلمانان اجرا نشد. برخی گفته‌اند به این دلیل بود که بسیاری از مسلمانان مرتد شدند. برخی دیگر گفته‌اند افراد زیادی از قبایل مختلف در غزوات توسط علی علیه‌السلام کشته شده بودند و این قبایل زیر بار خلافت علی(ع) نمی‌رفتند. برخی دیگر علت را در انعطاف‌ناپذیری علی علیه‌السلام در اجرای احکام الهی دانسته‌اند و عده دیگر گفته‌اند علت این امر این بود که عرب خوش نداشت که وقتی نبوت در بنی هاشم بوده، امامت و خلافت نیز در بنی هاشم باشد بلکه باید در بنی امیه باشد. اما به‌گفته استاد مطهری هیچ کدام از اینها دلیل سرپیچی مسلمانان از دستور پیغمبر اکرم(ص) درباره امامت علی علیه‌السلام نبود بلکه مسأله این بود که عده‌ای منافق زیرک که پس‌از فتح مکه در ظاهر اسلام آورده بودند اکثریت مؤمن را فریب دادند.

 امام علی علیه‌السلام در خطبه شقشقیه از ضایع شدن حق خود در موضوع امامت و خلافت سخن می‌گوید و البته رفتار ایشان در این موضوع که به‌خاطر حفظ اساس اسلام و حفظ وحدت اسلامی قیام نکرد و حتی در مواردی با خلفا نیز همکاری می‌کرد و به آنها مشاوره می‌داد، باید برای همه ما خصوصاً شیعیان درس باشد و از اختلاف افکنی و ایجاد تفرقه و شق عصای مسلمین بپرهیزیم.

حضرت زهرا سلام‌الله علیها در مقابل انحراف مسأله خلافت از مسیری که رسول خدا تعیین کرده بود ساکت ننشست. ایشان نزد مهاجرین و انصار می‌رفت و حادثه غدیر و سخن پیامبر(ص) در این خصوص را به آنها یادآوری می‌کرد. حتی در مسجد مدینه خطبه‌ای در این موضوع ایراد کرد و مردم را به اجرای دستور رسول خدا ترغیب کرد. بسیاری از محققان تاریخ اسلام علت اصلی رحلت زودهنگام دختر پیامبر اسلام را گذشته از رنجی که ایشان در موضوع فدک تحمل کرد، غم و اندوهی می‌دانند که از اجرا نشدن دستور رسول اکرم(ص) در خصوص امامت و خلافت بر قلب ایشان سنگینی می‌کرد.

 

فاطمه(س) نماد ایستادگی در برابر یک انحراف

 

علی‌مطهری

استاد دانشگاه

در ریشه یابی دلایل انحراف در تاریخ خلافت اسلامی ، محققان مختلف به نکات گوناگونی اشاره کرده اند. به موازات این ریشه یابی های تاریخی ، پژوهشگران به ذکر تاریخچه مقاومت ها در قبال این انحرافات هم پرداخته اند. به نظر می رسد در هیچ یک از این دو حوزه نمی توان بحثی دقیق و جامع داشت مگر آنکه وجود بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(ع) را در این عرصه محل توجه قرار دارد. به بیان دیگر، می توان ادعا کرد که از نخستین حلقه‌های زنجیره معترضان به وقوع انحراف در سنت خلافت اسلامی، حضرت زهرا بوده است. بی مناسبت نمی دانم که برای تقریر این نکته ابتدا به ذکر خاطره ای بپردازم.

مرحوم دکتر حمید عنایت از استادانی بود که در درس شرح منظومه استاد مطهری شرکت می‌کرد. این درس در واقع یک درس فلسفه تطبیقی بود، یعنی ضمن بیان مطالب کتاب حاج ملاهادی سبزواری به‌نظرات فیلسوفان مغرب زمین نیز اشاره می‌شد و حضار نیز اظهار نظر می‌کردند. آقای عنایت مترجم کتاب فلسفه هگل بود.

در یکی از این جلسات استاد مطهری به آقای عنایت می‌گوید فلان مطلب در این کتاب باید اینگونه باشد و اشتباه ترجمه شده است. این در حالی است که آیت‌الله مطهری به زبان انگلیسی مسلط نبودند و از روی قرائن به این نظر رسیده بودند. در جلسه بعد آقای عنایت با اعجاب اذعان کرد که مطلب به همان صورتی است که استاد مطهری می‌گویند. غرض اینکه با شرکت آقای عنایت در این درس، ارتباط و دوستی میان این دو بزرگوار افزون شد به طوری که مرحوم عنایت در ابتدای کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» که در آن به موضوع خلافت و حکومت و اندیشه‌های سیاسی از زمان پیغمبر اسلام(ص) تا دوره معاصر پرداخته است چنین می‌گوید: «اگر دوستی اینجانب با مرحوم مرتضی مطهری استاد فلسفه اسلامی دانشگاه تهران نبود، اندیشه اصلی این کتاب به‌خاطرم خطور نمی‌کرد. مطهری متفکری اصیل و خلاق، مسلمانی به تمام معنی و انساندوست بود».

 

 در این کتاب، دکتر حمید عنایت نگاه شیعه و اهل سنت و نیز خوارج به مسأله خلافت و سیر آن تا دوره معاصر را تشریح می‌کند. ریشه اختلاف دیدگاه شیعه و سنی را در مسأله امامت و خلافت، قائل بودن و نبودن به عصمت برای امام و خلیفه معرفی می‌کند.

 به بیان استاد مطهری، امامت از نظر اهل سنت مساوی است با زعامت سیاسی و رهبری اجتماع و در نتیجه امام و خلیفه بعد ‌از پیامبر اسلام(ص) می‌تواند توسط مردم انتخاب شود. اما از نظر شیعه امامت علاوه بر زعامت سیاسی شامل مرجعیت بیان دین و ولایت معنوی نیز می‌شود. مرجعیت بیان دین مستلزم عصمت است و عصمت امری است پنهان، بنابراین امام و خلیفه بعد از رسول خدا(ص) باید از ناحیه خداوند تعیین و معرفی شود.  باری، مرحوم عنایت پس از بیان حوادث بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) در خصوص تعیین خلیفه و جانشین او، به سیر در حوادث تاریخی بعدی می‌پردازد تا آنجا که حکومت شیعی صفویه و حکومت سنی عثمانی را نیز مورد تحلیل قرار می‌دهد و بیان می‌دارد که چگونه در دوره جدید، توسط مصطفی کمال (پاشا آتاتورک)، خلافت عثمانی جای خود را به یک حکومت لائیک در ترکیه داد.

 اما اختلافاتی که امروز میان مسلمانان درباره مسأله حکومت و خلافت وجود دارد، ریشه در همان حوادث صدر اسلام دارد. شیعه معتقد است که خداوند جانشین رسول خدا را تعیین کرد و توسط پیامبر(ص) در آخرین حج ایشان در مکانی به‌نام غدیر خم اعلام شد. اهل سنت این اتفاق تاریخی را تأیید می‌کنند اما برداشت دیگری از سخن رسول خدا در آنجا دارند.

 این موضوع مورد توجه محققان اسلامی بوده است که چگونه شد که دستور پیغمبر اسلام(ص) درباره امامت علی علیه‌السلام بعد از خود، پس از رحلت رسول اکرم(ص) به فاصله دو ماه و نیم از واقعه غدیر خم توسط مسلمانان اجرا نشد. برخی گفته‌اند به این دلیل بود که بسیاری از مسلمانان مرتد شدند. برخی دیگر گفته‌اند افراد زیادی از قبایل مختلف در غزوات توسط علی علیه‌السلام کشته شده بودند و این قبایل زیر بار خلافت علی(ع) نمی‌رفتند. برخی دیگر علت را در انعطاف‌ناپذیری علی علیه‌السلام در اجرای احکام الهی دانسته‌اند و عده دیگر گفته‌اند علت این امر این بود که عرب خوش نداشت که وقتی نبوت در بنی هاشم بوده، امامت و خلافت نیز در بنی هاشم باشد بلکه باید در بنی امیه باشد. اما به‌گفته استاد مطهری هیچ کدام از اینها دلیل سرپیچی مسلمانان از دستور پیغمبر اکرم(ص) درباره امامت علی علیه‌السلام نبود بلکه مسأله این بود که عده‌ای منافق زیرک که پس‌از فتح مکه در ظاهر اسلام آورده بودند اکثریت مؤمن را فریب دادند.

 امام علی علیه‌السلام در خطبه شقشقیه از ضایع شدن حق خود در موضوع امامت و خلافت سخن می‌گوید و البته رفتار ایشان در این موضوع که به‌خاطر حفظ اساس اسلام و حفظ وحدت اسلامی قیام نکرد و حتی در مواردی با خلفا نیز همکاری می‌کرد و به آنها مشاوره می‌داد، باید برای همه ما خصوصاً شیعیان درس باشد و از اختلاف افکنی و ایجاد تفرقه و شق عصای مسلمین بپرهیزیم.

حضرت زهرا سلام‌الله علیها در مقابل انحراف مسأله خلافت از مسیری که رسول خدا تعیین کرده بود ساکت ننشست. ایشان نزد مهاجرین و انصار می‌رفت و حادثه غدیر و سخن پیامبر(ص) در این خصوص را به آنها یادآوری می‌کرد. حتی در مسجد مدینه خطبه‌ای در این موضوع ایراد کرد و مردم را به اجرای دستور رسول خدا ترغیب کرد. بسیاری از محققان تاریخ اسلام علت اصلی رحلت زودهنگام دختر پیامبر اسلام را گذشته از رنجی که ایشان در موضوع فدک تحمل کرد، غم و اندوهی می‌دانند که از اجرا نشدن دستور رسول اکرم(ص) در خصوص امامت و خلافت بر قلب ایشان سنگینی می‌کرد.

منبع: ایران

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید