چه کسانی پشت صحنه کمیاب شدن کالاها هستند؟ | بغزیان: اولین آسیب تحریمها به مردم کف خیابان می رسد

به گزارش اقتصادنیوز، خانوار ایرانی طی سال های اخیر گرفتار بحران تورم از یک سو و بحران تحریم ها از سوی دیگر بوده است. بازگشت تحریم های شورای امنیت می تواند به هر دو چالش دامن بزند.
آلبرت بغزیان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتگو با اقتصادنیوز میگوید: «دولت تاکنون برنامهای که منجر به کاهش قیمت مواد غذایی یا هزینههای مردم شود، نداشته است. نظارت بر قیمتها هم مشاهده نمیشود یا دستکم، ملموس نیست.»
اقتصادنیوز: طبقه متوسط بهدلیل امنیت اقتصادی و سطح بالای تحصیلات، ظرفیت مطالبهگری مدنی و مسئولیتپذیری سیاسی دارند، اما تحریمها این امنیت را از آنها گرفته است.
این استاد دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی معتقد است: «وقتی اقتصاد در معرض فشار قرار بگیرد، اولین کسانی که آسیب میبینند، مردم کف خیابان و طبقه متوسط هستند، نه مالکان خانههای نیاوران و بوکان.»
گفتگوی اقتصادنیوز را با آلبرت بغزیان در ادامه میخوانید.
*****
*آقای بغزیان، اثر تحریمهای بینالمللی بر طبقه متوسط را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این تحریمها میتواند زمینهساز شکنندگی بیشتر قشر متوسط شود؟
اقدام بینالمللی در قالب مکانیسم ماشه و تحریم، کل اقتصاد کشور را نشانه میگیرد. بنابراین وقتی آن چتری که مانع از آسیب به اقتصاد کشور است از بین برود، طبیعی است که فشارها بیشتر شود. البته ما در بعضی موارد توانستهایم تحریمها را دور بزنیم، اما این به این معنا نیست که تحریم تأثیر نخواهد داشت. این تحریمها، کل اقتصاد را در بر میگیرد و وقتی اقتصاد در معرض فشار قرار بگیرد، اولین کسانی که آسیب میبینند، مردم کف خیابان و طبقه متوسط هستند.
سود صاحبان سرمایه و کاسبان تحریم از گرانیهای ناشی از تحریم
در واقع ثروتمندان، موجرها و صاحبان سرمایه درآمد دارند و معمولاً با تغییر شرایط اقتصادی، میتوانند درآمد خود را افزایش دهند. تا امروز اجارهبها، قیمت مسکن و خودرو کاهش نیافته است. بنابراین، کسانی که مالک دارایی هستند، کمتر متضرر میشوند. اما کارمندان، کارگران، مستاجران و روزمزدها بیشترین فشار را تحمل میکنند. به عبارت دیگر، کسانی که دارایی ندارند یا درآمد ثابت دارند، بیشترین آسیب را میبینند.
در مقابل، کسانی که داراییهایی مانند ملک یا زمین دارند، حتی ممکن است در این شرایط سود ببرند. تحریم که نگفته است به مردم پنیر نفروشید یا پنیر را گران کنید، اما وقتی قیمت تمام شده محصولات، با تحریم بالا میرود، قیمت محصول هم در ویترینها و فروشگاهها گران میشود.
بنابراین نیازی نیست زیاد تحلیل کنیم و تحریم را به سفره وصل کنیم، چون خود به خود، درآمد ارزی کشور کم میشود، انتقال پول و ارز به کشور سختتر میشود، کاسبان تحریم هم کمبود بیشتری ایجاد کرده و مواردی مانند دارو و لوازم یدکی را نایاب میکنند.
دولتها از کنترل قیمتها عاجز است
* با توجه به این شرایط، چشمانداز معیشت مردم در 2 سال آینده را چگونه میبینید؟ دولت چه برنامه کوتاهمدت یا بلندمدتی را باید دنبال کند؟
من تاکنون برنامهای از دولت که منجر به کاهش قیمت مواد غذایی یا هزینههای مردم شود، ندیدهام. نظارت بر قیمتها هم مشاهده نمیشود یا دستکم ملموس نیست. احساس نمیشود دولت به دنبال کاهش یا نظارت و مدیریت قیمتها باشد. حتی در موضوع ارز، از یک سو وزیر اقتصاد بر تک نرخیشدن ارز تاکید دارد و از سوی دیگر، رئیس بانک مرکزی تأکید میکند چنین اقدامی تورمزا خواهد بود. این اختلافنظرها خود نشاندهنده نبود برنامه مشخص است و به نظر میرسد این موارد حکایت از افزایش قیمت دارد.
از طرفی، کاهش ارزش پول ملی باعث افزایش قیمت کالاهای وارداتی شده و این مسئله مستقیماً بر معیشت مردم تأثیر میگذارد. تنها اقدامی که از سوی دولت مطرح شده، بحث کالابرگ است؛ یعنی به جای پرداخت نقدی، کالا در اختیار مردم قرار گیرد.
باید سبد معیشت تعریف شود زیرا...
البته این سیاست باید سالها پیش اجرا میشد. این اقدام نشان میدهد، همه دولتها و نه فقط دولت فعلی، در سالهای گذشته از کاهش یا مدیریت قیمتها عاجز بودهاند و حالا آمدهاند یارانه یک عده را که مستحق نیستند حذف کنند. در کنار مالکان بزرگ در نیاوران، بوکان و لواسان، منِ بغزیان هم در دهک دهم قرار گرفتهام. پس من هم نباید یارانه دریافت کنم. حالا چه میشود؟ باید سبد معیشت تعریف شود چون دولت دیگر روی قیمت کنترلی ندارد.
در واقع به جای آنکه دولت قیمتها را کنترل کند، تصمیم گرفته سبدی از کالا را تعریف کند تا ارزش آن برای مردم حفظ شود. این تنها برنامهای است که میتواند در کوتاه مدت فشار را تا حدی کاهش دهد.
با مذاکره گره مسائل را باز کنیم
* از نظر شما چقدر نیاز به تغییر راهبردهای اساسی اقتصادی سیاسی و دیپلماسی برای مدیریت کردن این شرایط وجود دارد؟
به نظر من کشورهای اروپایی تمایلی به فعال شدن مکانیسم ماشه و تحریم نداشتند، زیرا از کنار تجارت با ایران منتفع میشوند؛ همینطور چین و روسیه. اما چون این موضوع، جنبه بینالمللی و الزامآور دارد، ناچار به تبعیت هستند. آمریکا هم به فلج کردن اقتصاد کشور کمر بسته است. با این حال، تحریمها به معنای پایان مسیر نیست. راهحل اصلی، استفاده از دیپلماسی سیاسی و اقتصادی است.
تاکنون دیپلماسی اقتصادی ما پاسخ کافی نداده یا اثرگذاری محدودی داشته، اما مانع اصلی، سیاسی است. باید از طریق مذاکره و توافقی که منافع هر 2 طرف را تأمین کند، گره این مسئله را باز کرد. کشور نمیتواند برای همیشه در شرایط تحریم باقی بماند.
تحریم ها بنیان های اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد
*برخی کارشناسان معتقدند تحریمها فقط پیامدهای اقتصادی ندارند و میتوانند تبعات اجتماعی نیز به همراه داشته باشند. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
اصل موضوع همین است. وقتی فردی را با فقر و گرسنگی میبینید باید بترسید که نیاید گوشیتان را بدزدد. بنابراین فقر وارد میشود و ایمان خارج. مثل روز روشن است، پیامدهای اجتماعی نیز به وجود میآید. وقتی مردم نتوانند نیازهای اولیه خود را تأمین کنند، احساس بیعدالتی و فشار روانی افزایش مییابد. در چنین شرایطی، ممکن است انگیزه برای رفتارهای ناهنجار مانند سرقت، بزهکاری، یا حتی گرایش به مصرف مواد مخدر بالا برود.
برخی افراد برای فراموشی مشکلات خود به سمت مصرف مواد میروند، عدهای دیگر برای جبران کمبود درآمد، به رفتارهای خلاف قانون روی میآورند. این وضعیت، در کنار کاهش تغذیه مناسب و ضعف بهداشتی، سلامت عمومی جامعه را نیز تهدید میکند. بنابراین، تحریمها تنها معیشت را هدف میگیرد، بلکه بنیانهای اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار میدهند.
ارسال نظر