افتتاح شعبه لوور در ابوظبی به شرط همکاری نکردن لوور با ایران!
: وصف پیشرفت اقتصادی امارات متحدهعربی را بسیار شنیدهایم. بسیاری از ما ایرانیان یا با سفری به آن دیار تعطیلات گذراندهایم یا آواز دُهل آن را از دوستان و آشنایان شنیدهایم. پوشیده نیست که چگونه این امارات که از اتحاد هفت شیخنشین کوچک و با استقلال از بریتانیا در ۱۳۵۰ خورشیدی تشکیل شده، امروزه تولید ناخالص سرانهاش در حد ثروتمندترین کشورهای اروپای غربی است. دبی، پررفتوآمدترین فرودگاه بینالمللی جهان را داراست و بلندترین آسمانخراشهای دنیا در این شهر بنا شدهاند. برترین خطوط هوایی دنیا در مالکیت آنهاست و در طول قدمت تنها ۴۴ ساله خود، کشوری ساختهاند که امروز به یکی از پرآوازهترین مقصدهای جهانگردی دنیا تبدیل شده است. ولی سردمداران امارات تنها به فکر منافع اقتصادی نبودهاند؛ گسترش ساخت جزیرههای مصنوعی در خلیجفارس که تاکنون ۱۲۰۰ کیلومتر به سواحل این کشور افزوده، نهتنها از دیدگاه محیطزیستی به زیان خلیجفارس است، بلکه ادعاهای سیاسی آتی را در پی داشته و دستکمی از ادعاهای پوچ آنها بر مالکیت سه جزیره ایرانی تنببزرگ، تنبکوچک و ابوموسی نخواهد داشت. دستدرازیهای آنها بر خاک و سنگ شمال خلیجفارس برای ساخت جزیرههای مصنوعی هم داستان دیگری است. در عین تلاش برای توسعه سیاسی و کسب بیشتر سرمایهگذاری و بازارهای جهانی، در آن کشور هر کاری برای میراثسازی میشود. خبر تلاش آنها در ثبت جهانی «بادگیر»، که بخشی از معماری خشتی چندصد ساله یزد است از یادمان نرفته است. اما «موزه لوور ابوظبی» پدیده نوظهوری است که بهزودی آوازه آن به گوش خواهد رسید و بر جاذبههای جهانگردی امارات خواهد افزود. ولی لوور ابوظبی چیست و بنای آن چه اهدافی را به دنبال دارد؟ آیا با وجود یکی از کهنترین تمدنهای دنیا، ایران، با قدمتی چندین هزار ساله و ارتباطی 200ساله با فرانسویها در باستانشناسی و میراثفرهنگی، ابوظبی مکانی برازنده برای تاسیس این موزه است؟ روشنترین پیام و پیامد آن برای ما چیست؟
شعبه لوور چرا در ابوظبی؟
در سال 1386 موزه لوورپاریس اعلام کرد که در قالب تفاهمنامهای 30ساله، «موزهلوورابوظبی» با مساحت ۲۴ هزار مترمربع در منطقه فرهنگی جزیره مصنوعی سعدیات و با هزینه نهایی یکصدمیلیون یورو تا پایان ۱۳۹۵ افتتاح خواهد شد. امارات ۵۲۵ هزار دلار به نام برند «لوور» پرداخت کرد و ۷۴۷ میلیون یورو برای تبادل آثار هنری و برپایی گالریها و نمایشگاههای ویژه در این موزه اختصاص خواهد یافت. سال 1388 نیز محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد امارات و نیکولا سارکوزی،رئیسجمهور وقت فرانسه کلنگ شعبه لوور را به زمین زدند و اجرای آن برعهده معماران فرانسوی گذاشته شد. البته این موزه تنها بخشی از طرح توسعه فرهنگی و گردشگری جزیرهسعدیات است که اعتبار کلی آن ۲۷ میلیارد دلار است. قرار است علاوهبر میزبانی آثار فرهنگی لوور پاریس، آثار هنری و تاریخی از سراسر جهان در آن بهنمایش درآید؛ اقدامی که طرف اماراتی آن را «پلی میان دنیای هنری شرقوغرب و افتخار بر ریشهها و هویت خود» میداند که این ایده خاص را به رخ جهانیان خواهد کشید.
شرط غیرمعقول اماراتیها برای لوور
خبر ساخت این موزه بحثهای جنجالی فراوانی را درباره انگیزههای «لوور» در این معامله میان صاحبنظران هنر فرانسه به راه انداخت. یکی از نکتههای مطرح شده از سوی طرف اماراتی، ممنوعیت هرگونه همکاری مشترک از این قبیل در کشورهای همسایه، از جمله ایران است. با نگاهی بر پیشینه حضور پژوهشگران و باستانشناسان فرانسوی در ایران و نقش و تاثیر آن در باستانشناسی ایران و مقایسه آن با پیشینه ارتباط فرهنگی و میراثی فرانسه با امارات متحده عربی میتوان آشکارا دریافت که امروز همسایه نهچندان مهربان جنوبیمان با زیرکی تمامقد گوی سبقت را در به رخکشیدن تبادلات فرهنگی بینالمللی از ما ربوده است. از سال ۱۲۱۹ تا ۱۲۲۹ خورشیدی دو معمار فرانسوی به نامهای «اوژن فلاندن» و «پاسکال کست» بسیاری از یادگارهای معماری تاریخی ایران را مستندسازی کردند. اما در سال ۱۲۷۴ بود که امتیاز انحصاری هر نوع کاوش باستانشناسی از سوی دولت قاجار بهمدت ۶۰ سال به فرانسویها داده شد. ۲۷ سال بعد مجلسشورای ملی وقت این قرارداد را لغو کرد، ولی در این فاصله فرانسویها در شوش و بسیاری از محوطههای دیگر کاوش و آثار تاریخی وصفناپذیری، البته براساس مفاد قرارداد با قاجارها، از ایران به فرانسه بردند. «مارسل دیولافوآ»، «ژاک دمرگان» و «رمن گیرشمن» نیز ازجمله باستانشناسانی بودند که در اوایل قرن بیستم از جزیره خارک در جنوب تا کوههای تالش در شمال کاوش کردند. «آندره گدار»، طراح موزه ایرانباستان، کتابخانه ملی ایران و پایهگذار دانشکده هنرهای زیبا و مدرسه ایرانشهر، سالها در استخدام دولت ایران مدیریت «ادارهعتیقات» را عهدهدار بود. حاصل کاوش فرانسویها زیر چتر ناآگاهی قاجارها امروزه حدود ۲۵۰۰ قطعه شیء تاریخی در ۹ تالار بزرگترین و پربازدیدکنندهترین موزه دنیا (سالانه هشت میلیون نفر)، لوور پاریس را تشکیل میدهد.
تکرار خطای گذشته ممنوع
هرچند بخشی از حافظه تاریخیمان از حضور فرانسویها چندان خوشایند نیست، ولی نمیتوان ناآگاهی دولتمردان قاجار را هم نادیده گرفت. گذشته را نمیتوان بازگرداند ولی میتوان از آن آموخت. شاید امروز موزه دومی با عنوان «لوور» باید جایی در ایران طراحی میشد. در کنار تلاش برای بازگرداندن اشیای ایرانی لوور پاریس (کاری که مصریها تاحدودی موفق به انجامش شدند)، میشد آثار ایران را دستکم در قالب نمایشگاههای دورهای بار دیگر به ایران آورد. بیگمان امروز سیاست کلی میراثی ما برقراری ارتباطات فرهنگی با دنیا از جمله فرانسه است ولی گستردگی ابعاد و تاثیر این ارتباطات در بازتاب تمدن و فرهنگ غنی ایران چقدر است؟
نیازی نیست که آثار بیشمار تاریخی و باستانی ایران را با امارات مقایسه کنیم. چگونه میتوان میراث فرهنگی ایران با وجود تختجمشید، پاسارگاد، نقشرستم، بیستون، تختسلیمان و دهها هزار محوطه و بنای کهن ایران را با امارات 44 ساله مقایسه کرد که آثار باستانی موجود این دیار هم به نوعی بخشی از پیشینه تاریخ ایران است. در این زمینه کافی است نگاهی به نقشههای تاریخی ایران در دورههای هخامنشی و ساسانی بیندازید، هرچند که بقایای معماری و آثار این دو دوره هم در امارات بهعنوان میراث اماراتی نامیده میشوند. مقامات امارات در جلسهای در دهه50 خورشیدی در واکنش به اظهارنظر «محمدبنراشد آلمکتوم»، نخستوزیر دولت امارات درباره لزوم توسعه فرهنگی و گردشگری پرسیدند که امارات بهجز صحرای برهوت و شنهای داغ چه جاذبهای دارد و او پاسخ داد «جاذبه را باید ساخت». حال مشکل ما نه فقدان جاذبه، بلکه بیتفاوت گذر کردن از کنار جاذبههایمان است.
یادمان نرفته که یک دهه پیش و در پی لابی پشتپرده اماراتیها، نام خلیجفارس در نقشههای موزه لوور پاریس برای مدتی جعل شده بود. جعل این نام در امارات و دیگر کشورهای عربی جای خود، تصور کنید که با تکمیل پروژه لوور ابوظبی، آثار ایران هم روزی از لوور پاریس برای نمایش دورهای به ابوظبی برود. تکلیف زیرنویسها و نقشههای همراه این آثار چیست؟
منبع: روزنامه فرهیختگان