توئیت رئیس خبرگزاری صداوسیما و پاسخ مردم در ماجرای سحر خدایاری
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین ،«۴۸ ساعت است که هرچه دروغ خواستند گفتند. برای برخی داخلی ها واقعا متاسفم. نمی دانم چگونه اسم خود را مدیر نظام جمهوری اسلامی می گذارند و آتش بیار معرکه بیگانگان می شوند. امشب در #بیست_و_سی همه چیز را درباره #دروغ_دختر_آبی خواهید دید. تشت رسوایی دروغ پردازان خواهد افتاد.»
این پیشمقدمهای بود برای اولین واکنش رسمی رسانه ملی به ماجرای فوت دختر به نام سحر خدایاری. گزارشی که سیدمهرداد سیدمهدی رئیس خبرگزاری صداوسیما وعدهاش را داده بود، در بخش خبری وعده داده شده پخش شد.
گزارش ۹دقیقهای مورد اشاره سیدمهدی که در توئیتر وعده آن را داده بود برایش در توئیتر بازتابهای منفی زیادی داشت.
از روزنامهنگاران تا فعالان اصولگرا تا حتی مجریان سیما به این گزارش اشکالاتی متعدد وارد دانستند.
مجید رفیعی معاون پیشین فرهنگی و اجتماعی شهرداری قم و از روزنامهنگاران اصولگرای نزدیک به تیم قالیباف از ابتدا با طعنه برایش از بزرگی تشت و صدایش گفت. از اینکه باید آیتالکرسی خواند برای چنین گزارشی.
حسن روزیطلب از نویسندگان رجانیوز با طعنه به فاصله اولین واکنش از فوت سحر نوشت: «۴۸ ساعت زود است بگذارید ۷۲ ساعت دیگر سر فرصت.»
اما آنچه سیدمهدی و دوستانش را باید احتمالا بیشتر به فکر فرو ببرد، واکنشهایی است که کاربران عادی به این توئیت داشتند. فارغ از کامنتهای گروهی از معاندان یا خارجنشینان و توهینهایی که این قبیل افراد نوشته بودند، اینکه او و دوستانش سرمایهای ملی که به امانت در دستشان قرار گرفته چطور اداره کردهاند تا اینچنین دیوار بیاعتمادی به کارشان با مردم ساخته شده باشد.
در همه طعنههایی که در بیش از ۲۰۰ کامنتی که برای پست سیدمهدی گذاشته شده، بخش خبری ۲:۳۰ متهم شده به عدم صداقت.
مثالهایی که برای او از عدم اعتماد به این بخش خبری آورده شده از ماجرای مازیار ابراهیمی تا تک تک گزارشگرانی که اسمشان آورده شده و کامنتهایی که محتوای بسیاریشان یک چیز است، گزارشی که قرار است سناریویی جدید و غیرواقعی از یک اتفاق خبری به مردم بدهد، آن هم در همان چندساعت قبل از پخش گزارش، نشان از میزان باور عمومی به محتوای احتمالی گزارش طولانی این بخش خبری دارد.
موج دوم کامنتها اما برای بعد از پخش گزارش است. انتقادهایی از محتوای آنچه به عنوان نخستین گزارش از یک حادثه تلخ با فراگیری ملی و حتی ابعاد بینالمللی پخش شد. گزارشی درون استودیویی که تقریبا هیچ تولید اختصاصی و نویی نداشت که مخاطب ندیده باشد.
در موج دوم نقدها،پرسش از این مدیر رسانه ملی درباره شیوه تنظیم گزارش بود. شکل سئوالات خبرنگار از پدری داغدیده. شیوه سرهم بندی گزارش و مسائلی از این دست.
اینکه چرا باید پدری داغدیده را در شرایطی قرار دهند که جملاتی تلخ درباره فرزند از دست رفتهاش بگوید درحالی که این گفتهها پیشتر مطرح شده بود یا اینکه مثلا پدر سحر بگوید دخترش را طبق وصیت خودش در قم دفن کرده و گروهی بپرسند آیا روی تخت بیمارستان چنین وصیتی کرده؟ درحالی که در کما بوده است.
کامنتهایی چون بگم بگمتان این بود یا تکرار همان نسخه قدیمی سناریونویسی یا تلختر از این، مواردی چون هرچه ۲۰:۳۰ میگوید، برعکسش واقعیت دارد، پیامهایی برای سیدمهدی و همکارانش بودند که باید با درنگ بیشتری آنها را بخوانند.
گزارشی که حتی در گروههای تلگرامی معروف مدیران رسانه ای به چالش کشیده شد و مرتضی فاطمی مجری برنامه «اختیاریه» دربارهاش نوشت: «این بود اولدورم بولدورم تان؟»
شاید حالا زمانی مناسب باشد برای سیدمهدی و مدیران ارشد سیما تا با تامل در گزارشهای اینچنینیشان دنبال این پرسش باشند که چرا پیامشان مخاطب را پس میزند؟
چرا متهم به وارونهسازی میشوند و چرا به آنها میگویند سناریونویس. شاید بد نباشد توئیت اخیر محمدرضا زائری را درباره محتوای گزارش های صداوسیما و ماجرای سحر خدایاری با دقت بخوانند و البته ما رسانهایها همگی بخوانیم. آنجا که او تشریح کرده در باورشان این مدیران فقط خود را حق میدانند اما از مولایمان علی (ع) نقل کرده است: «حق و باطل به قواره این و آن محاسبه نمیشود، حق و باطل ضابطهای مشخص دارد. هرکس با آن معیار سازگار بود حق است و هرکه و هرچه نبود، باطل!»
شاید بهتر است آقای سیدمهدی و همکارانشان دنبال پاسخی برای این پرسش باشند: گزارش ۲۰:۳۰ که احتمالا در پی آرام کردن فضا و اقناع مخاطب و افکار عمومی ملتهب از خبری تلخ، تهیه شده تا چه اندازه توانسته به هدفش در اینباره برسد؟