پیام قطر به بازار

استقلال ملی یا ثبات بازار؟ | تفاوت ایران و قطر در واکنش به تجاوز اسرائیل

سرویس: اخبار اقتصادی کدخبر: ۷۴۴۴۴۶
اقتصادنیوز: در دو سوی بزرگ‌ترین میدان گازی جهان‌ -پارس جنوبی/ گنبد شمالی- دو کشور ایستاده‌اند که هر دو در تابستانی پرآتش طعم تهاجم اسرائیل را چشیدند، اما راهی یکسان نپیمودند.
استقلال ملی یا ثبات بازار؟ | تفاوت ایران و قطر در واکنش به تجاوز اسرائیل

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه شرق، در دو سوی بزرگ‌ترین میدان گازی جهان‌ -پارس جنوبی/ گنبد شمالی- دو کشور ایستاده‌اند که هر دو در تابستانی پرآتش طعم تهاجم اسرائیل را چشیدند، اما راهی یکسان نپیمودند. در جنوب این میدان، قطر کوچک و ثروتمند، ترجیح داد سکوت کرده و همچنان کشتی‌های گاز مایعش را روانه دریا کند و به مشتریانش این اطمینان را بدهد در هر صورتی گازشان را تحویل می‌گیرند.

در شمال اما‌ ایرانِ پرجمعیت و پرتاریخ، با ایده و روحیه استقلال‌طلبی و دفاع در برابر متجاوز، در برابر تجاوز ایستاد، موشک و پهپاد به آسمان فرستاد و هزینه‌ای سنگین بر اقتصاد خود را پذیرفت، اما خاک وطن را خط قرمزی دانست که معامله نمی‌شود.

این دو تصویر نه‌فقط روایت دو کشور، بلکه نماد دو فلسفه متفاوت نسبت به امنیت و دفاع ملی است؛ یکی دفاع را در ثبات بازار جست‌وجو می‌کند و دیگری در ایستادگی بر مرزهای خویش.

قطر؛ ارسال پیام ثبات‌

این دو رویکرد‌ وقتی در کنار نمونه‌های تاریخی و نظریه‌های علوم سیاسی دیده شوند، تفاوت دو منطق را روشن می‌کنند؛ منطق بازار جهانی در برابر منطق استقلال ملی. قطر در تابستان ۲۰۲۵ در میانه دو آتش قرار گرفت. اسرائیل رهبران مقاومت را در خاک دوحه هدف گرفت‌ و ایران نیز در واکنش به حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای‌اش، پایگاه این کشور در خاک قطر را مورد حمله قرار داد. درواقع، قطر هم‌زمان از سوی دو قدرت منطقه‌ای هدف قرار گرفت، اما واکنشش حیرت‌انگیز بود؛ نه سلاح کشید و نه صادرات گازش را حتی یک روز متوقف کرد. بازار جهانی هم همان سکوت را بازتاب داد. نفت برنت و WTI فقط اندکی بالا رفتند و دوباره آرام شدند. صادرات LNG قطر بی‌وقفه ادامه یافت و حتی رکورد تازه‌ای به ثبت رسید. برای معامله‌گران، پیام روشن بود: قطر حمله نمی‌کند، پاسخ نمی‌دهد، عرصه در امان است.

چرا دوحه چنین کرد؟

• بیش از ۷۰ درصد صادرات LNG قطر در قالب قراردادهای بلندمدت با اروپا و آسیاست؛ نقض حتی یک‌روزه، خسارت حقوقی و مالی داشت.

• برند قطر، «تأمین‌کننده قابل اعتماد» است؛ توقف صادرات این تصویر را فرو می‌ریخت.

• امنیت کشور زیر چتر پایگاه آمریکایی العُدید است؛ دوحه نمی‌تواند منافع غرب را به خطر اندازد.

• جمعیت اندک و ارتش کوچک (حدود ۱۵ هزار نفر) اساسا توان برخورد مستقل ندارند. البته روشن نیست اگر قطر کشوری پهناور بود و این میزان صادرات و تعهد به دنیا داشت، باز هم این نوع رفتار و سیاست را پیشه می‌کرد یا نه؟

‌ایران؛ فقط دفاع ملی

چند هفته پیش‌تر، ایران در جنگی 12‌روزه (۱۲ تا ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵) با اسرائیل مسیر دیگری پیمود. اسرائیل تأسیسات هسته‌ای و انرژی را هدف گرفت و تهران با صدها موشک و هزاران پهپاد پاسخ داد.

بهای این ایستادگی سنگین بود: صادرات نفت از ۱٫۷ میلیون بشکه به‌شدت کاهش یافت. در پارس جنوبی، فقط فاز ۱۴ حدود ۱۲ میلیون مترمکعب گاز روزانه از دست داد. بازار نفت ابتدا هراسان شد و برنت از زیر ۷۰ دلار به ۸۱ دلار رسید (افزایشی نزدیک به ۳۰ درصد). اما با اعلام آتش‌بس به‌سرعت فرو‌نشست و حتی به ۶۹٫۴۰ دلار رسید؛ پایین‌تر از پیش از جنگ. پیش از این هم ایران با پذیرفتن تحریم‌های سخت آمریکا، خسارت و عقب‌ماندگی‌های زیادی را بر اقتصاد خود ‌تحمل کرده بود و می‌کند.

اما برای ایران، اصل ماجرا چیز دیگری بود؛ دفاع از خاک وطن. این همان چیزی است که در نظریه‌های رئالیستی «بازدارندگی» نام دارد. نشان‌‌دادن اینکه تجاوز هزینه دارد، حتی اگر اقتصادم آسیب ببیند. در دکترین دفاعی ایران، حاکمیت و استقلال، ارزشی غیرقابل معامله است، نه متغیری اقتصادی.

انرژی؛ سلاح یا سپر؟

تاریخ نشان می‌دهد کشورها در برابر تهدید، راه‌های گوناگونی برگزیده‌اند. گاهی انرژی به سلاح بدل شده است؛ عربستان در ۱۹۷۳ با تحریم نفتی، جهان را به بحران کشاند‌ و روسیه در ۲۰۲۲ گاز را حربه کرد و اروپا را به دردسرهای سختی انداخت. گاهی هم دولت‌های کوچک راه اتحاد با قدرت‌های بزرگ را برگزیده‌اند؛ کویت پس از ۱۹۹۱‌ و دولت–شهرهایی مانند سنگاپور و موناکو‌ با تکیه بر وابستگی و مراعات همسایگان قدرتمند، بقای خود را تضمین کردند. برای آنان اقتصاد و تجارت ابزار دوام بود، نه مقاومت. نمونه بارز مراعات قدرت بزرگ همسایه را فنلاند در طول جنگ سرد اجرا کرد. کشوری که برای دموکراسی داخلی و برقراری نظم سیاسی‌اش، استقلال خود در برابر شوروری را تقریبا خاموش کرد. کشوری که نه انرژی در اختیار داشت و نه قدرت سختِ یک ابرقدرت، اما در روزگار جنگ سرد با «فنلاندیزه‌شدن» راهی میان استقلال رسمی و مراعات شوروی یافت. این تجربه نشان می‌دهد ‌دولت‌های کوچک راهی جز این نوع مراعات‌ها برایشان نیست و جای ماجرا‌جویی ندارند. البته نمونه ویتنام شمالی که در برابر آمریکا ایستاد و‌ تمام زیرساخت‌هایش بمباران شد هم در تاریخ وجود دارد.

از منظر لیبرالی چاره‌ای جز مراعات نیست!

اما از نگاه نظری، این همان Small States Theory و «وابستگی امنیتی» است؛ دولت‌های کوچک نمی‌توانند بر قدرت سخت تکیه کنند و بقا را در اقتصاد و دیپلماسی می‌جویند. لیبرالیسم نهادی توضیح می‌دهد که قطر امنیت خود‌ را در شبکه قراردادها و نهادها جست‌وجو می‌کند، نشان می‌دهد هویت خود را به‌ عنوان «میانجی صلح» و «تأمین‌کننده مطمئن» ساخته است‌ و رئالیسم می‌گوید چاره‌ای جز مراعات قدرت‌های بزرگ ندارد. به زبان ساده، قطر نه جنگید و نه عرضه را قربانی کرد؛ چون بقایش در گرو اعتماد بازار است.

چپ‌ها چه می‌گویند؟

در مقابل، دیدگاه چپ‌ها کاملا متفاوت است. از نظر ایمانوئل والرشتاین در نظریه نظام جهانی، قطر نمونه‌ای از کشوری «پیرامونی» است که کارکرد اصلی‌اش تغذیه هسته سرمایه‌داری با منابع خام است. چنین دولتی نه برای استقلال سیاسی، بلکه برای استمرار نقش خود در زنجیره جهانی تعریف شده است. حمله اسرائیل و حتی پاسخ موشکی ایران به خاک قطر، هیچ‌یک صادرات LNG این کشور را متوقف نکرد؛ زیرا دوحه می‌داند بقایش در گرو اعتماد همان مراکزی است که سوختش را مصرف می‌کنند. به همین دلیل، امنیت ملی برای قطر نه در توان بازدارندگی نظامی، بلکه در تثبیت چهره «تأمین‌کننده قابل اعتماد» معنا می‌شود؛ حتی اگر حاکمیت و خاکش نقض شود. در مقابل، سمیر امین مفهوم «جدایی از نظام جهانی» (Delinking) را به ‌عنوان راهی برای استقلال واقعی پیشنهاد می‌کرد؛ اینکه دولت‌ها گاه ناگزیرند منطق بازار جهانی را کنار بزنند تا منطق بقا و حاکمیت ملی خود را پاس دارند. رفتار ایران در جنگ 12روزه دقیقا در همین چارچوب معنا پیدا می‌کند. سقوط ۹۰‌درصدی صادرات نفت، از دست رفتن میلیون‌ها مترمکعب گاز در پارس جنوبی‌ و تحمل فشار اقتصادی شدید، همه هزینه‌هایی بودند که تهران پذیرفت تا نشان دهد دفاع از خاک و استقلال سیاسی، ارزشی غیرقابل معامله است. به بیان دیگر، قطر با استمرار صادرات در دل زنجیره وابستگی جای خود را تثبیت کرد، اما ایران به بهای سنگینی می‌کوشد از همان زنجیر رهایی یابد و استقلال را در میدان دفاع به نمایش بگذارد.

تاریخ یا بازار؟

امروز برنت در حدود ۸۰ دلار معامله می‌شود؛ 11 درصد پایین‌تر از پارسال. صادرات LNG قطر در ۲۰۲۴ به ۷۷ میلیون تن رسید؛ نزدیک به ۱۹ درصد بازار جهان. این اعداد نشان می‌دهد‌ بازار فقط چشم به لوله‌ها و پایانه‌ها دارد، نه به خاک و خون ملت‌ها. ‌اما برای ما ایرانیان، حقیقت دیگری پابرجاست؛ می‌توان مانند قطر بازار را آرام‌‌ یا مانند ایران از خاک دفاع کرد. بازار شاید سکوت قطر را ستایش کند، اما تاریخ فقط به آرامش بازار کار ندارد، حفظ تمامیت ارضی و خاک از مقولات مورد علاقه او‌ست تا در موردش بسیار بنویسد.

 

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید