در خانه الهه حسین نژاد چه می گذرد؟

کدخبر: ۷۲۳۵۸۳
اقتصادنیوز: ساعت ۱۱ صبح جمعه شانزدهم خرداد، یکی از کوچه‌های منتهی به چهارراه‌ قائم اسلامشهر، مقابل خانه «الهه حسین‌نژاد» غرق سکوت است. نه صدای گریه می‌آید نه ناله‌های عزاداری.
در خانه الهه حسین نژاد چه می گذرد؟

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه شرق نوشت:  آدم‌ها با رخت سیاه از در بزرگ خانه می‌روند و می‌آیند. گوشه‌کنار کوچه، زنانی از محله، دور هم جمع شده‌اند، صدای پچ‌پچ‌شان به سختی می‌آید. خبر پیداشدن پیکر بی‌جان دختر جوان، صبح پنجشنبه به خانواده حسین‌نژاد رسید؛ پیکری که بعد از ۱۱ روز در بیابان‌های اطراف فرودگاه امام خمینی پیدا شد. این پایان امید برای پیداکردن دختر ۲۴ ساله‌‌ای بود که ۱۱ روز همه به دنبالش بودند.

الهه در یک سالن زیبایی در سعادت‌آباد، ناخن‌کار بود که چهارم خرداد، به درخواست خانواده، برای نگهداری از برادر معلولش زودتر از همیشه محل کارش را ترک کرد. او که در ساعت ۱۹:۴۰ به خانواده اعلام کرده بود ۲۰ دقیقه دیگر به خانه می‌رسد، توسط خودرویی خارج از خط تاکسیرانی ربوده شد و هرگز به خانه بازنگشت. 
صبح پنجشنبه چهاردهم خرداد، خبر رسید که جسد الهه پیدا شده است. خبر ناپدیدشدنش از چهارم خرداد در رسانه‌ها منتشر شده بود و در نهایت صبح پانزدهم خرداد، دادستان تهران اعلام کرد که او توسط مسافرکشی که برای دزدیدن گوشی همراهش چند ضربه چاقو به او زده بود، کشته شده است.
 

داغ جوانی بر پیکر خانه

جلوی در خانه، چند مرد سیاه‌پوش ایستاده‌اند. یکی با زانوهای خمیده گوشه دیواری را گرفته و بلند گریه می‌کند، جوانی به سمتش می‌رود و صحنه‌های عزاداری در هم گم می‌شوند. چشم‌های سرخ آنها، داغی که بر جانشان نشسته را نمایان می‌کند. چند جوان با بی‌حوصلگی به دیوارهای ساختمان داربست می‌زنند تا بنرهای ترحیم را روی آن بچسبانند. صدای قرآن یا نوای غم‌انگیزی که سوگ این خانواده را نشان دهد به گوش نمی‌رسد. کوچه در سکوت فرو رفته و چند گروه زن جوان و میانسال دور هم جمع شده‌اند که از همسایه و هم‌محلی‌های خانواده حسین‌نژاد هستند.

آنها از الهه می‌گویند که دختر سربه‌زیر و آرامی بود. چند نفرشان توضیح می‌دهند که روز قبل چند بنر به ساختمان زده بودند و بعد آنها را برداشتند. پیرزن چادر رنگی را از جلوی صورتش کنار می‌زند و پشت هم تکرار می‌کند: «واقعا دختر زیبایی بود. حیف از او، لعنت بر باعث و بانی این اتفاق». زن دیگر که کمی جوان‌تر است، توضیح می‌دهد: «ما از فامیل‌هایشان شنیدیم چون جسد این دختر چند روز در بیابان مانده بوده، در پزشکی قانونی خیلی کار دارد و هنوز جسد را تحویل نداده‌اند، چیزی که به ما گفتند گویا تا شنبه طول می‌کشد».

به ما گفتند مصاحبه نکنیم

مردهای جلو در خانه، بی‌حوصله گوشه‌ای ایستاده‌اند، بیشترشان از اقوام نزدیک هستند. یکی از آنها توضیح می‌دهد که: «از پلیس آگاهی به ما گفته‌‌اند فعلا مصاحبه‌ای نکنیم. گفتند فعلا هیچ کاری نکنیم». آنها حتی اجازه نمی‌دهند، خبرنگار «شرق» وارد خانه شود و با عذرخواهی، مانع از ورودش به این خانه می‌شوند. 

مرد میانسال یکی از اقوام نزدیک الهه است، سرش را پایین انداخته و عرض کوچه را بالا و پایین می‌کند. خیسی چشمانش را پاک می‌کند و تماس‌های پشت هم تلفن همراهش را پاسخ می‌دهد. او در پاسخ به اینکه تاریخ مراسم چه زمان است؟ تنها یک جمله می‌گوید: «نمی‌توانم بگویم». بعد با صدای آرامی ادامه می‌دهد: «این قاتل خیلی نامردی کرد، باید این بساط از کشور جمع شود. حداقل به ما زنگ می‌زد و می‌گفت: الهه را کجا انداخته است. این بچه خیلی بی‌آزار بود. راننده گفته گوشی را بده وقتی بچه ما مقاومت کرده، اول چاقو را به قلبش زده، وقتی الهه جیغ زده، دوباره ضربه دیگری به او می‌زند و الهه را می‌کشد».

با لرزه‌ای در صدایش درباره تحویل جسد می‌گوید: «جسد اول باید کالبدشکافی شود و بعد آن را تحویل می‌گیریم ولی نباید به کسی بگوییم چه زمانی این اتفاق می‌افتد. ما تاریخی نمی‌گوییم که مسئله‌ای پیش نیاید و این چیزها دیگر دست ما نیست، از دست ما خارج است». بین حرف‌هایش از خواهر و برادر الهه می‌گوید که در بهت این ماجرا مانده‌اند، گریه شانه‌هایش را به لرزه درمی‌آورد و می‌گوید: «برادر معلولش این چند روز فقط الهه را صدا کرده. اسم الهه از زبانش نیفتاد. چه بگویم؟ همه بی‌تابیم، این حق ما نبود، بچه ما را کشتند».

عزاداری در سکوت

گروه دیگری از همسایه‌ها کنار دیوار در نزدیکی خانه الهه ایستاده‌اند، آنها منتظرند تا با هم برای همدردی با خانواده عزادار، وارد خانه‌شان شوند. زن میانسال از حال مادر الهه می‌گوید که «خیلی بی‌تابی می‌کند، الهه یک برادر معلول و خواهری بزرگ‌تر از خودش داشت، همه می‌گویند برادرش مدام بی‌تابی او را می‌کند». 

زن دیگر توضیح می‌دهد: «الهه در مدرسه هم‌کلاس دختر من بود. دختر خوب و آرامی بود، حدود ۲۴ سال بیشتر نداشت. دقیقا هم‌سن دختر من. خدا به خانواده‌اش صبر دهد. این بچه فقط سر کار می‌رفت و برمی‌گشت».

یکی از هم‌محله‌ای‌ها که این خانواده را می‌شناسد، کمی دو‌رتر از شلوغی اطراف خانه ایستاده و می‌گوید: «از همسایه‌ها شنیدم که این بچه سرکار بوده، مادرش تماس می‌گیرد که برای مراقبت از برادر معلولش زودتر برگردد. بعد هم خانواده تماس می‌گیرد کجایی؟ که می‌گوید: ۲۰ دقیقه دیگر می‌رسم. از میدان آزادی تاکسی آزاد سوار شده بود، ظاهرا عجله داشت. دختر زیبایی بود، کمک‌خرج خانواده بود. عجیب است که آن‌قدر بی‌سروصدا برایش مراسم گرفته‌اند. اصلا نخواستند شلوغ شود».

مردم چه می‌گویند؟

از زمانی که خبر ناپدیدشدن «الهه» منتشر شد، بسیاری از مردم در فضای مجازی شروع به پیگیری این ماجرا کردند. موج ایجادشده به رسانه‌ها هم رسید و پلیس آگاهی تهران هم اعلام کرده بود تیمی تخصصی و مشترک را برای یافتن سرنخ‌های پرونده گم‌شدن «الهه حسین‌نژاد» در پایتخت تشکیل داده و تحقیقات میدانی و دیجیتال را به‌صورت ویژه آغاز کرده است. هرچند همان زمان هم بسیاری به این موضوع اشاره کردند که ردیابی گوشی همراه الهه، به زمان چندانی برای پیگیری نیاز ندارد و چند روز بررسی این پرونده توسط بسیاری از مردم زیر سؤال رفته بود. 

پس از آن‌هم با انتشار خبر قتل این دختر جوان، واکنش‌های عموم مردم جنس جدید به خود گرفت و بیشتر مردم از گستردگی ناامنی و موج ناامیدی اجتماعی سخن می‌گفتند. در آخرین اخبار رسمی پلیس آمده است که قاتل نه راننده تاکسی رسمی بود و نه عضو تاکسی‌های اینترنتی، بلکه یکی از هزاران مسافرکش عبوری و بی‌هویت بود که بدون هیچ‌گونه نظارت، مجوز یا ثبت‌نام، در معابر شلوغ تهران پرسه می‌زنند. با این حال بخشی از انتقادهای اجتماعی، به افزایش ناامنی، به دلیل فشارهای اقتصادی مربوطه است که منجر به این میزان سرقت و زورگیری در جامعه شده است.

خبر پیداشدن پیکر بی‌جان الهه با واکنش‌های فراوانی همراه بود. یکی از آنها زهرا بهروز آذر، معاون رئیس‌جمهوری در امور زنان و خانواده است. او در یادداشتی نوشت: «این رخداد تلخ زنگ خطری جدی درخصوص تغییر جرایم به سمت خشونت‌آمیز شدن است. این جنایت صرفا یک فاجعه فردی نیست و نباید تنها در قالب یک قتل بررسی شود؛ چراکه ما با پدیده‌ای پیچیده و چندلایه مواجه هستیم که از اختلالات روانی، بحران‌های فرهنگی و اقتصادی، ضعف در زیرساخت‌های پیشگیرانه، و خلأهای حمایتی و قانونی نشئت می‌گیرد. بر خود واجب می‌دانیم با بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های علمی، این پدیده را همه‌جانبه بررسی کنیم. بی‌شک تنها از طریق طراحی و اجرای راهکارهای عملی، اصلاح سازوکارهای ناهماهنگ و تقویت نظام‌های پیشگیری و حمایت اجتماعی می‌توانیم امیدوار باشیم که دیگر شاهد تکرار چنین فجایعی در جامعه نباشیم». او در ادامه به آغاز تدوین دستورالعمل «شهر امن و دوستدار خانواده» برای ارتقای امنیت از طریق اصلاح زیرساخت‌های شهری و روستایی هم اشاره کرد و نوشت: «اکنون این مسیر را با بالاترین اولویت دنبال خواهیم کرد. این پروژه فقط یک دستورالعمل نیست، بلکه تعهدی برای حفظ جان و امنیت شهروندان است».

 

ارسال نظر

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید