بازگشت به سیاست دو ستون در خلیج فارس؟

چرخش 360 درجه‌ای عربستان در غرب آسیا؛ چرا بن سلمان از تنش با ایران عبور کرد؟

کدخبر: ۷۲۲۹۵۴
اقتصادنیوز: عربستان و ایران پس از سال‌ها تنش، به دلیل متغیرهای مختلفی چون تغییر معادلات خاورمیانه، رشد نفوذ ترکیه و تغییر محاسبات ژئوپلیتیکی، به سمت همکاری دیپلماتیک حرکت کرده‌اند. چشم‌انداز ۲۰۳۰ و تلاش محمد بن سلمان برای مدرنیزه کردن عربستان، این روند را تسریع کرده است. این تغییرات می‌تواند به بازتعریف امنیت منطقه‌ای در خلیج فارس منجر شود، مشروط بر واکنش ایالات متحده.
چرخش 360 درجه‌ای عربستان در غرب آسیا؛ چرا بن سلمان از تنش با ایران عبور کرد؟

به گزارش اقتصادنیوز، آرش رئیسی نژاد، استاد دانشگاه و پزوهشگر روابط بین الملل با انتشار یادداشتی در استیمسون مدعی شد: سفر اخیر وزیر امور خارجه ایران، عباس عراقچی، به عربستان سعودی و دیدار با همتای سعودی‌اش، گام مهم دیگری در مسیر تنش‌زدایی دو ساله میان تهران و ریاض به شمار می‌رود. این سفر تنها چندی پس از دیدار شاهزاده خالد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان، از تهران انجام شد؛ سفری که او را به عالی‌رتبه‌ترین عضو خاندان سلطنتی سعودی تبدیل کرد که در دهه‌های اخیر وارد جمهوری اسلامی شده است.

شاهزاده خالد با رهبری و مسعود پزشکیان دیدار کرد و بر تعهد عربستان به تقویت همکاری‌های امنیتی، اقتصادی و فرهنگی با رقیب تاریخی خود تأکید نمود. زمان‌بندی این دیدار، درست پیش از ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا، نشان‌دهنده علاقه‌مندی راهبردی ریاض به پیشبرد ثبات منطقه‌ای از مسیر دیپلماسی است.

چرخش جدید در خاورمیانه

رئیسی نژاد در ادامه نوشت: تنش‌زدایی میان ایران و عربستان زمانی آغاز شد که راهبرد «عقب‌نشینی» محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، برای مهار نفوذ منطقه‌ای ایران در دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ نتیجه معکوس داد. در مقطعی، ولیعهد سعودی آشکارا تهدید کرده بود که «منتظر نخواهیم ماند تا نبرد به داخل خاک عربستان برسد. بلکه تلاش خواهیم کرد تا نبرد در خاک ایران شکل گیرد.»

با این حال، عربستان نتوانست حوثی‌هارا در یمن را شکست دهد و حمایت ریاض از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای دوران اوباما، به حمله پهپادی سال ۲۰۱۹ به تأسیسات آرامکو انجامید که آسیب‌پذیری‌های عربستان را آشکار ساخت. در آن زمان، عدم تمایل واشنگتن به مداخله نظامی موجب شد ریاض رویکرد تقابلی خود را مورد بازبینی قرار دهد. در ادامه، میانجی‌گری عراق و چین زمینه‌ساز ازسرگیری روابط دیپلماتیک پس از سال‌ها خصومت شد.

احیای روابط ایران و عربستان، معادلات منطقه‌ای را دگرگون کرده است. مقامات ایرانی به صراحت خواهان توسعه روابط اقتصادی و امنیتی با عربستان شده‌اند و محمد بن سلمان از مشارکت ایران در چارچوب جدید اقتصادی خاورمیانه استقبال کرده است. در چرخشی چشمگیر نسبت به دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، ریاض حتی نشانه‌هایی از تمایل به تسهیل یک توافق هسته‌ای جدید میان ایران و ایالات متحده بروز داده است.

4

چرایی نزدیکی تهران و ریاض

اما چه عواملی موجب این تغییر ریشه‌ای در محاسبات ژئوپلیتیکی و منافع ملی عربستان شده‌اند؟ نخستین عامل، تغییر معادلات منطقه است. حملات اسرائیل به حماس و حزب الله و در نهایت سقوط دولت بشار اسد موجب شده تا هم ایران و هم محور مقاومت توان بازدارندگی شان را بازتعریف کنند.

به ادعای این استاد دانشگاه، در چنین شرایطی ایران برای امنیت ملی و نفوذ منطقه‌ای عربستان تهدیدی جدی محسوب نمی شود و تعامل با آن برای ریاض کم‌خطرتر شده است. دومین عامل، مانور اسرائیل به عنوان یک نیروی هژمونیک بالقوه در منطقه است. اگرچه عربستان در برخی موارد از اقدامات اسرائیل علیه متحدان ایران استقبال کرده، اما موفقیت‌های نظامی اسرائیل باعث نگرانی مقامات سعودی نیز شده است. از نظر پادشاهی، اکنون ایران بیش از آنکه تهدید باشد، به مثابه یک عامل موازنه‌دهنده در برابر اسرائیل تلقی می‌شود. این محاسبه جدید راهبردی، عربستان را به مخالفت پنهان با اقدام نظامی بیشتر علیه ایران سوق داده است؛ چرا که حفظ تعادل چندقطبی در خاورمیانه را حیاتی می‌بیند.

سومین عامل، افزایش نفوذ ترکیه در منطقه شامات به رهبری رجب طیب اردوغان است. پس از سقوط دولت اسد در سوریه، ترکیه از احمد شرع، تروریست سابق و رئیس‌جمهور موقت حمایت کرده است. از منظر ریاض، عثمانی گرایی امروز ترکیه بر پایه زیرساخت اقتصادی، ایدئولوژی و جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای اش شکل گرفته تهدیدی است جدی.

از تنش تا همکاری محتاطانه

به ادعای رئیسی نژاد، چهارمین عامل اساسی، ابتکار «چشم‌انداز ۲۰۳۰» عربستان است؛ طرحی بلندمدت برای تبدیل این کشور به یک گره کلیدی در زنجیره تأمین جهانی و پیشگام توسعه منطقه‌ای. با جمعیتی جوان، عربستان به دنبال ثبات منطقه‌ای برای تقویت تعامل اقتصادی و قدرت نرم است. گذار از درگیری به دیپلماسی و تجارت، پیش‌شرط تحقق این چشم‌انداز است.

پنجمین و شاید بلندپروازانه‌ترین عامل، راهبرد محمد بن سلمان برای بازتعریف چهره عربستان است؛ از صادرکننده بنیادگرایی وهابی به الگویی برای توسعه و اعتدال. ریاض با پروژه‌های عظیم و سرمایه‌گذاری‌های کلان در زیرساخت‌ها می‌کوشد خود را به‌عنوان نیرویی مدرن‌ساز در خاورمیانه معرفی کند.

در این میان، ایران برای احیای اقتصاد خود به سرمایه‌گذاری خارجی و رفع تحریم‌های فلج‌کننده آمریکا نیاز دارد. مجموع این عوامل، رابطه‌ای که زمانی خصمانه بود را به مرحله‌ای از همکاری محتاطانه سوق داده است. این تحول می‌تواند زمینه‌ساز معماری جدیدی برای امنیت در خلیج فارس شود؛ تفسیری نو از سیاست «دو ستون» آمریکا که با تکیه بر ایران و عربستان به‌عنوان دو محور ثبات منطقه‌ای طراحی شده بود.

جالب آن‌که سیاست اصلی آمریکا در آغاز برای مقابله با نفوذ شوروی و رژیم‌های پان‌عربی تدوین شد، اما در دوران نیکسون و فورد، به‌تدریج به سیاست «تک‌ستونی» متمرکز بر ایرانِ در دوران پیش از انقلاب تبدیل شد.

تعامل در حال شکل‌گیری میان این دو رقیب تاریخی، نشانه‌ای از بازآرایی گسترده‌تری در ائتلاف‌ها، توازن قدرت و هویت‌های راهبردی در سراسر خاورمیانه است. اینکه این تعادل جدید تا چه اندازه پایدار خواهد ماند، نه تنها به کشورهای حاشیه خلیج فارس، بلکه به نحوه واکنش ایالات متحده نیز وابسته است. اگر آمریکا به روند کناره‌گیری خود ادامه دهد یا اولویت‌های در حال تحول منطقه را نادیده بگیرد، ممکن است تنها نظاره‌گر شکل‌گیری نظمی جدید باشد؛ نظمی که در آن، پکن و نه واشنگتن، مهمان اصلی میز دیپلماسی خواهد بود.

ارسال نظر

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید