روایت مغازهداران نارمک از خسارات جنگ ایران و اسرائیل و بی توجهی مسئولان/ آوارِ مغازه بر نانِ سفرهمان نشست

به گزارش اقتصادنیوز، «5 روایت از سرمایههای دفن شده زیر آوار جنگ 12 روزه» تیتر گزارش خبرنگار اقتصادنیوز از کسب و کارهای آسیب دیده در جنگ بود که طی روزهای اخیر منتشر شد. در بخشی از این گزارش می خوانید؛
گروهی از مغازههای آسیبدیده از حمله اسرائیل در تهران در میدان ششم نارمک هستند، پلاک ۳۴ ؛ یک فروشگاه لوازم خانگی، دو دهنه. یکی از دهنهها کاملاً تخریب شده، دومی سقفش ریخته و فقط بخشی از دیوار مانده. یخچالها، آبگرمکنها، بردهای یدکی، قطعات لوازم خانگی؛ همه نابود شدهاند.
اقتصادنیوز: خدا خواست من زنده موندم. همان روز یکی از سبزیفروشهای چرخی اون دست خیابان شهید شد، یکی دیگه از دستفروشها هم مجروح شده بود، بعداً شنیدیم از دنیا رفته است.
حالا تنها چیزی که از انبار قطعات یدکی مغازه مانده چند تکه تیرآهن است. صاحب مغازه میگوید:«نزدیک به یک میلیارد و نیم فقط جنسهای داخل مغازه ارزش داشت. اما گفتند نهایتاً ۲۸۰ میلیون تومان پرداخت میشود. حتی یکپنجم هم نیست.» از طرفی، میگویند برآورد خسارت برای فضاهای تجاری هنوز دقیق نیست. بنیاد مسکن، شهرداری، چند نهاد دیگر آمدهاند، اما هر بار پرونده به دستگاه دیگری منتقل شده. مغازهدار میگوید بین استانهای تهران، البرز و زنجان سرگردان شدهاند:«ما مستأجریم، سرقفلی داریم، خسارت دیدیم ولی بلاتکلیف ماندیم. مالک این روزها برای اجاره به ما هم فشار آورده و هم نیاورده اما برای سرماه بعد یا اجاره میخواهد یا میگوید تخلیه، تعارف که ندارد!»
به گفته مغازهدارها برای آنهایی که حکم مغازهشان تخریب است نه پیشنهاد جایگزین مغازهای داده شده، نه حمایتی برای ادامه کار، نه وامی و نه هیچچیز دیگر. منبع درآمدشان بیش از یک ماه است که قطع شده و هنوز هیچ پاسخ روشنی وجود ندارد. همان تعمیرکاری که هر دو دهنه مغازهاش آسیب جدی دیده و شدت آوار اجازه نمیدهد حتی در مغازه باز شود میگوید:«مسئولان میگویند برآورد مشخصی برای واحدهای تجاری ندارند. اما ما چطوری مخارج خانواده را تأمین کنیم؟ حتی سرمایهای هم باقی نمانده، داخل مغازه من بخش زیادی از وسایل برای مردم بود، خسارت آنها را چه کنم؟ آنها هم از بین رفت.»
اقتصادنیوز: «سید فرید موسوی»، عضو کمیسیون اقتصادی می گوید: حدود ۳۹ هزار پرونده خسارت ملکی ثبت شده است که در آنها خانه و مغازه در کنار یکدیگر دیده میشوند؛ یعنی تفکیکی میان این دو انجام نشده است.
چند سنگفرش آنطرفتر از مغازه تعمیراتی یک دفتر آژانس کرایه خودرو و حمل مسافر بود، آن هم یکشبِ به ویرانه تبدیل شده است. مدیر آژانس آن شب در تبریز بود، رفته بوده به دخترش سر بزند، میگوید:«کامپیوتر، کیس، هاردهای ۲۰ ساله اطلاعات مجموعهام، 22 خط تلفن فعال، تلویزیون، کولر، یخچال، همهچی رفت. حتی برای برقکشیِ تجهیزات سال گذشته سه میلیون خرج کرده بودم. میبینی؟ همه دود شد، زیرپایمان فقط خرده شیشه است.»
بیش از یکماه است که هیچ فعالیتی ندارند. ۲۵ نفر، از راننده تا پشتیبانی، بیکار شدهاند. مستأجر بودند و اجاره را مرتب پرداخت میکردند، اما حالا: «مالک گفته تخلیه کن. حتی اگه با من همکاری کند، من دیگر چیزی برای ادامه ندارم. نه مغازهای، نه سرمایهای، نه تجهیزاتی، نه مدارکی. همه زیر آوار رفت.»
اینجا، در مغازههایی که پس از حملهی اسرائیل به ایران نیمهویران ماندهاند، چیزی فرسایندهتر از آوار و شیشههای شکسته هست؛ بلاتکلیفی اقتصادی.
برای واحدهای تجاری نه سقفی موقت تعیین شده، نه نقشه راهی برای بازسازی پیش رویشان است. مغازهدارها هر صبح میآیند پای ویرانهای که زمانی کسبوکارشان بود، و هر شب، با دستان خالی، ذهنی پُر از قسط و چک و بدهی، به خانهای میروند که نمیدانند چگونه باید نانآورش باشند.
ارسال نظر