پزشکیان:

اگر طرح دولت خاتمی ادامه پیدا می‌کرد،اوضاع کرونا امروز این گونه نبود

کدخبر: ۴۰۶۹۱۷
اقتصادنیوز: شرق با مسعود پزشکیان نایب رئیس‌پیشین مجلس و نامزد احتمالی ریاست‌جمهوری 1400 گفت‌وگو کرده است.
 اگر طرح دولت خاتمی ادامه پیدا می‌کرد،اوضاع کرونا امروز این گونه نبود

به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفت‌وگو به این شرح است:

*پزشک خانواده با تغییر دولت و پایان دولت آقای خاتمی پیگیری نشد که اگر جدی گرفته می‌شد اوضاع کنونی در موضوع کرونا را قطعا نداشتیم. بی‌عدالتی در ارائه خدمت در کشور و مکانیسم گرفتن خدمت، نادیده‌گرفتن کسانی که باید خدمت بگیرند و کسانی که به‌خاطر نداشتن منابع و آشنا برای دسترسی به درمان جانشان را از دست می‌دهند، غوغا می‌کند. حاکمیت باید اینها را می‌دید. این وظیفه‌ای است که هر پزشکی باید داشته باشد. ایجاد شغل، رسیدگی به افراد بی‌سرپرست و کسانی که فریادرس ندارند، باور و اعتقاد علمی من است، نه اینکه بخواهم شعار دهم. ما به‌عنوان پزشک و دانش‌آموز این سیستم اگر می‌خواهیم درست کار کنیم، باید کسانی را ببینیم که خطر تهدیدشان می‌کند.

*فضا انتخابات خیلی سرد است و با جوی که درست شده و روندی که در طول سال‌های متمادی برای کشورمان ایجاد شده است، متأسفانه به سمت تک‌صدایی می‌رویم که قطعا برای مملکت خطرناک است؛ یعنی اگر کسی کار مرا نقد نکند، روندی را که طی می‌کنم، حلاجی نکند و اگر رقیبی نداشته باشم که برای پیروزی بر او تلاش کنم، کشور را در بن‌بست نوآوری و خلاقیت گیر خواهیم انداخت که برای آینده کشور خیلی خطرناک است. به‌نظرم باید جو به‌شکلی طراحی شود که اجازه دهیم نگاه‌ها و سلایق مختلف حضور داشته باشند و مردم براساس گرایش‌ها و نظراتشان به صحنه بیایند و اجازه دهیم صدای مردم شنیده شود و حضورشان در جامعه معنادار شود. اگر نتوانیم چنین جوی را درست کنیم به نظرم روند کارمان در خطر خواهد بود.

 

*برجام و FATF که در موردش صحبت می‌کنیم و یک‌سویه و یک‌جانبه از رسانه‌های حاکمیتی نقدش می‌کنند و به‌شدت می‌کوبند، فرصت دفاع به طرف مقابل نمی‌دهند. من قبلا هم چند بار گفته‌ام، اسرائیل و عربستان، ترامپ و تندروهای آمریکا به‌شدت با برجام مخالف‌اند، در داخل هم تعدادی مخالف هستند. فرق اینها با‌هم چیست. اینکه بتوانیم فضایی را براساس عزت و حکمت و مصلحت کشور باز کنیم و بتوانیم با قدرت با دنیا صحبت کنیم و از مواضعمان دفاع کنیم و بعد فضایی باز کنیم که بتوانیم در دنیا حضور داشته باشیم، فرق دارد با زمانی که همه فضاها را ببندیم و با همه چالش داشته باشیم.

 

*ساختاری که الان کشور را اداره می‌کنیم، علمی نیست. یعنی بدیهی‌ترین بحث که در تمام روندهای مدیریتی باید باشد، سه اصل است؛ چه کسی مسئول است، چگونه باید عمل کنیم، چگونه باید پاسخ دهیم. مسئول اختیار می‌خواهد. نمی‌توانید مسئول تعیین کنید اما اختیار نداشته باشد. زمانی که وزیر بودم حدود 26 سازمان و ارگان دیگر تصمیم می‌گرفتند که من چه کاری انجام دهم. اختیار نیروی انسانی را هم نداشتم. سازمان امور اداری استخدامی و سازمان برنامه‌وبودجه منابع را برای من تعریف می‌کرد. اختیار سیاست‌گذاری نداشتم. خیلی وقت‌ها از جای دیگر به من می‌گفتند باید این کار را بکنی. ولی درنهایت این منِ وزیر باید جوابگو می‌بودم.

*در جریان زلزله بم، من به‌خاطر شرایط خاصی که داشتیم، گفتم چهار آمبولانس بخرید. بعدا باید به دیوان محاسبات جواب می‌دادم که چرا گفتی آمبولانس بخرید. چه کسی به تو گفته بود. پولش را از کجا آوردید. وزیری که نتواند چهار تا آمبولانس بخرد و چند نفر استخدام کند و مقررات موجود در سیستم را حل کند، چه جوابی باید به این جامعه بدهد؟ مشکلاتی که در زمینه مرغ و مسائل دیگر می‌بینید، زاییده عدم مسئولیت و پاسخ‌گویی در سیستمی است که باید اختیار داشته باشد تا بتواند جواب بدهد. یکی می‌گوید پول ندادند، یکی می‌گوید اجازه ندادند، یکی می‌گوید ترابری باید اجازه دهد، گمرک اجازه دهد، بازرگانی و برنامه‌وبودجه هرکدام یک‌ چیز می‌گویند.

*در انتخابات مجلس یازدهم، 90 نفر از نمایندگان مجلس را ردصلاحیت کردند. در‌حالی‌که صلاحیت 90 نفر از نمایندگان مجلسی که قبلا تأیید‌صلاحیت شده بودند، رد می‌شود، تصور می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد؟ آن‌هم زمانی‌که جواب روشنی هم داده نمی‌شود که به چه دلیلی رد شده‌اند. طبیعتا یک عده هم با دیدن اوضاع نیامدند، چون فکر می‌کردند ممکن است رد شوند، خب اصلا نام نمی‌نویسند که رد نشوند. این وضعیت باعث می‌شود کسانی که توانمند هستند‌، خودشان را در معرض این اتفاق قرار نمی‌دهند که فردا بشنوند تو صلاحیت نداری. این‌گونه یک جریان خاص و سلیقه خاص با املای ننوشته بالا می‌آید. کار ما بعد از انقلاب این بوده که افراد خوب مسئولیت‌ها را می‌پذیرفتند، در حین اجرا با مشکلاتی مواجه می‌شدند و خطاهایی داشتند، ما به‌جای اینکه این افراد را آموزش دهیم و میدان برای کار فراهم کنیم، آنها را بیرون می‌کردیم و یک گروه دیگر می‌آوریم و مدام در این مدت آدم‌های توانمند را سوزاندیم و افراد صفرکیلومتر آوردیم. درصورتی‌که آدم‌های صفرکیلومتر مثل آدم‌های روز اول نبودند. اولی‌ها با اعتقاد و فداکاری می‌آمدند، الان کسی که می‌‌آید محاسبه می‌کند چقدر به نفعش است یا به ضررش و معامله می‌کند. دیگر مدیران اوایل انقلاب را به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم پیدا کنیم. از این طرف هم ساختاری برای مدیریت نداریم. نهایتا این وضعیت است که باعث شده جو انتخابات، کسانی که خودشان را کاندیدا می‌کنند، ریسک نکنند یا اگر ریسک کردند، محدود هستند.

 

*شفافیت یعنی FATF، شفافیت یعنی اینکه چه بلایی سر 700، 800 میلیارد دلاری که دستمان بود، آمد. الان مدام می‌گویند میلیاردها دلار را چهار هزار تومان فروخته‌اند. ما 800 میلیارد دلار را هزار تومان فروختیم. مشخص است سرمایه مملکت را چه کار کردیم؟ الان می‌خواهیم با چین قرارداد 25ساله ببندیم که 400 میلیارد دلار بیاورد آن هم برای خودش است و منفعتش را خودش می‌برد. 800 میلیارد دلار در هشت سال دست این کشور آمد، چه شد؟ چرا شفاف نیست؟ کسانی که هشت‌ هزار میلیارد و 10 هزار میلیارد خوردند و الان می‌گویند دستگیرشان کردیم، خب پول برگشت؟ آدم‌های بیچاره‌ای که پولشان را بانک‌ها خورده بودند، چه بلایی سرشان آمد؟ من نایب‌رئیس که بودم یک راه‌حل پیدا کردیم و بخشی از پول اینها برگشت. چه کسی این پول‌ها را خورد و برد؟ شفافیت این نیست که من چه می‌گویم؟ شفافیت این است که چطور خوردند و بردند. چطور این‌همه منابع دست این مملکت آمد و گم شد. چرا باید پول گم شود؟

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید