علی مشکینی:

ولی‌امر باید متصدی مالکیت بشود

کدخبر: ۳۸۸۱۸۴
اقتصادنیوز: روزنامه اطلاعات در پنجم بهمن 1360 متن سخنرانی علی مشکینی در نمازجمعه قم در ارتباط با مالکیت را پوشش داد.

 به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت: آیت‌الله مشکینی در خطبه‌های نماز جمعه قم سخنان مهمی درباره مساله مالکیت در اسلام و مکاتب کاپیتالیستی و کمونیستی ایراد کردند و ضمن آن پیرامون مالکیت زمین به‌طور مبسوط بحث کردند، از آنجا که این روزها لایحه اراضی مزروعی در مجلس شورای اسلامی جهت بحث و بررسی آماه می‌گردد، لازم دانستیم که سخنان ایشان را به‌طور مفصل در این زمینه نقل کنیم.

مشکینی اعلام کرد:مطلبی که باید توجه داشت یکی از شئون ولایت فقیه تصرف او در اموال بود. اینجا مقتضی است چند جمله‌ای با کمال اختصار مربوط به ملک و مال و مالکیت در اسلام و از دیدگاه قرآن به حضورتان عرضه شود شاید در میان اجتماعمان افرادی باشند که توجه به مالکیت اسلام در مقابل مکتب‌های مختلف دنیا نداشته باشند این جمله بسیار قابل‌توجه است.

1- مالکیت از دیدگاه سرمایه‌داری است، سرمایه‌داران غرب، سرمایه‌داران دنیا یعنی کاپیتالیست‌ها چنین می‌گویند: مالکیت یعنی انسان از هر راهی و هر چیزی به او برسد از آن اوست و می‌تواند انسان آنقدر ثروت جمع کند و متراکم شود.

جمع کنید خزینه‌دار شوید و کلیدهای خزینه شما را اگر بارهای شتر برندارد مانعی ندارد مالکیت ممضی است این مکتبی است، مکتب غرب است از راه ربا تحصیل کردید نوش جانتان. از راه تقلب، از راه شراب فروشی، تشکیل کازینو، قمارخانه، مالیات بر فاحشه‌خانه‌ها، تشکیل فاحشه‌خانه، تقلب، سوء‌استفاده از زمین‌های موات را فروختن، زمین‌های موات را از دولت متری یک ریال و دو ریال خریدن و سپس به 4 هزار تومان فروختن و از این رقم درآمدها هرچه پیدا کنید همه از آن شماست همه ملک شماست. بی‌بندوباری و بی‌قید و بی‌شرط آنچه که بتوانید ثروت جمع کنید، مالک هستید و سرمایه‌داری غرب شما را مالک می‌داند و بر همه اینها سند محضری به دست مبارک آقا می‌دهد.

و انسان مالک است و ملکش حدی و حصری ندارد و اگر از دنیا سیر نشدید بسم‌الله مینی بوسی کرایه کنید و بروید کره مریخ را زراعت کنید مال شماست، کره مشتری هم مال شماست و همه از آن شماست. آقای آناسیس آنقدر ثروت جمع کرد و آنقدر ثروت داشت که می‌گفت قایق‌های من، کشتی‌های دریائی من، کاخ‌های مجلل عظیم شرعی من آنقدر زیاد است که من حسابش را نمی‌توانم ولی باید روی هر کشتی یک هلی‌کوپتر داشته باشم چرا؟ برای اینکه من در وسط دریا سوار قایق هستم، سوار هلی‌کوپتر هستم، کار دارم یک وقتی می‌خواهم توی خانه در شهر باشم بیایم با قایق لب دریا پیاده شوم، سوار ماشین بنز شوم تا آنجا بروم یک ساعت طول می‌کشد می‌خواهم همین جا داخل کشتی سوار هلی‌کوپتر شوم بپرم و در پشت بام خانه خود و یا در حیاط خانه خود فرود بیایم.

مالکیت است و اسلام هم و آنهایی که می‌گویند مالکیت حد و حصری ندارد یک چنین مالکیت را اجازه می‌دهند. این یک طرز مالکیت است. مکتب کاپیتالیستی و سرمایه‌داری بی حد و حصر برای انسان مالکیت را اجازه می‌دهد این یک رقم مالکیت است و یک مکتب است، اما در مقابل اینها مکتب دیگری داریم بنام مکتب سوسیالیستی، بنام کمونیستی و آنها ضد این مطلب را می‌گویند. می‌گویند این زمین پهناور بزرگ و آنچه که در این زمین، انسان درآمد پیدا کند هیچ یک را انسان مالک نیست تو چه کاره هستی که مالک باشی، مالک زمین باشی تو، مالک چیزهایی که به‌دست می‌آید از زمین باشی، معدن داشته باشی، جنگل پیدا کنی، درخت از جنگل ببری یک وجب زمین داشته باشی، تو چه کاره هستی هرچه پیدا کردی باید در خزانه دولت واریز کنی تو ملکیت نداری. در چین بکلی مالکیت را در یک مدتی الغاء کردند و هر کس از روی زمین علفی هم بچیند - علف صحرائی - مالک نیست باید ببرد و تحویل دولت بدهد بعد دیدند با یک چنین الغای مالکیت. درآمد چین یک عالم پائین آمد زیرا که هیچکس کاری نمی‌کند چرا من جمع کنم، چرا زحمت بکشم مالکیت بکلی الغاء. زمین همه مال دولت و آنچه که روی زمین استفاده می‌کند همه مال دولت و همه در خزانه دولت.

یک چنین مالکینی هم بنام سوسیالیستی یا مالکیت کمونیستی. البته اینها با هم اجمالاً فرق دارند. پس یک مالکیت بی قید و بندی داریم از هر جا جمع کند مالک، سرمایه‌داران آمریکا می‌گویند، حتی پدرش را هم مالک است. یکی از دوستان ما از علماء بزرگ نقل می‌کند می‌گوید در آمریکا، در اروپا وقتی که یک انسان پیر شد و مریض شد، می‌برند در یک بیمارستانی یک تخت خوابی برای او اجاره می‌کنند و می‌گذارند آنجا و منتظر مرگش هستند تا کی بمیرد؟ این می‌گوید ما یک وقتی رفتیم توی داخل سرداب آنها را ببینیم، با یکی از آنها سخن گفتیم یک آدم فهمیده‌ای به نظرمان رسید. ما این را دعوتش کردیم به اسلام، مسلمانش کردیم مسلمان شد و گفت من اسلام آوردم اما موقتا اینجا هستم تا بمیرم پس از مدتی به عیادتش رفتیم دیدیم مرده است. گفتیم مسلمان است به برادران دستور دادیم بیایند این آقا را بردارند و در قبرستان مسلمین دفنش کنند. برداشتیم ببریم ناگهان دیدیم فرزندش آمد. آقا این را کجا می‌برید خوب این مسلمان است مرده است، می‌خواهیم ببریم دفنش کنیم. گفت اشتباه کردید من این را فروختم به تشریح این را فروختم که ببرند در علم تشریح بدنش را پاره پاره کنند تشریح یاد بگیرند. این پدر من است فروختم. من مالکش هستم از هر راهی درآمد برایشان جایز و از هر راهی بخواهند مالکیت برایشان ممضی است. یک مالکیت بی قید و شرطی آن رقم مالکیت است و یک مالکیت سرتا پا محدود این مالکیت است که باید هر چه داشته باشد مال دولت باشد این در تا مکتب است. بحث در این جا زیاد است و هریک از اینها خصوصیاتی دارد، انشعاباتی دارد، نخواستم به جزئیات وارد شوم به نحو کلی عرضه می‌دارم که شما توجه داشته باشید اسلام در برابر مالکیت شرقی و مالکیت غربی - مالکیتی منحرف - چه مالکیتی را امضاء کرده است.

طرف راست رفتن گمراهی و طرف چپ رفتن گمراهی، اما اسلام! این را توجه داشته باشید. این زمین پهناور الهی که می‌بینید ای بشر خداوند می‌گوید این زمین را برای شما آفریدم. می‌گوید ای بشر همه این زمین را من برای شما آفریدم. این جمله را گرچه صالح پیغمبر می‌گوید و بر امتش می‌گوید، اما قرآن مطلبی را که نقل کند بعنوان امضاء نقل می‌کند والا باید بگوید درست نیست قرآن می‌گوید شما انسان‌ها را از زمین آفریدیم و از شما می‌طلبیم که این زمین را آباد کنید و همه این زمین مال شماست و آنچه که در این زمین است، همه مال شماست. همه را برای شما آفریدم، اسلام هم اینجوری می‌گوید اما مطلب روشن نشده، اسلام همه زمین و مافیها را برای ما قرارداده چگونه قرارداده یک مثالی دوستانه خدمت شما عرضه بدارم، شما یک دستمال پر پرتقال خریدید و به خانه آوردید، خیار خریدید آوردید، سیب خریدید آوردید ماشاء‌الله ۱۰ الی ۲۰ تابچه، پسرها و دخترهای خرد و درشت دارید، همه اینها دیدند شما دستمال پر از پرتقال آوردید می‌گوید آقاجان این را برای کی آوردید. یک دفعه می‌گوید همه اینها مال شماست این پرتقال‌ها را برای شما خریدم، همه اینها مال شماست اما معنای اینکه این پرتقال‌ها مال شما است. یعنی چه. یعنی پرتقال‌ها را بریزم آنجا هر کسی حمله کند. یکی دو تا بردارد، یکی سه تا بردارد. یکی نتواند چیزی بردارد یکی به سر آن دیگری بزند یکی به دستش نرسد گریه کند یکی حاضر نباشد حمله کند عقب بنشیند هیچ به او نرسد. آیا این جوری باید قسمت کنند با راه دارد می‌گوید - پرتقال‌ها مال شماست اما من ولی شما هستم، من پدر شما هستم باید درست قسمت کنم این پرتقال‌ها میان شما به آن آقا، به آن آقازاده کوچولو یک دانه می‌دهد به آن دیگری دو تا می‌دهد، به آن دیگری صلاح باشد سه تا می‌دهد هر یکی به اندازه نیازش به اندازه لزومش.

چنین می‌گوید همه زمین از آن شماست همه آنچه که در زمین است مال شماست اما هرج و مرج غلط است. نظم باید بر جامعه حاکم باشد اینجاست که مساله ولی امر روشن می‌شود، اینجاست که مساله فقیه روشن می‌شود. اینجاست که ولایت و حاکمیت پیامبران و امامان و جانشینان آنها روشن می‌شود. باید معلوم شود حال به شما عرض کنم پس بنابر این دو چیز در اسلام مالکیت‌آور است؛ یکی اصل زمین و یکی آنچه که از زمین استفاده می‌شود. اسلام میان این دو تا فرق گذاشته اسلام خود زمین را یک حکم برایش بیان کرده و آنچه که از زمین درمی‌آید یک حکم دیگری برایش بیان کرده، اما اصل زمین در جایی که پیغمبر و امام در حضور مردم باشد و ظاهر باشد و کار دست پیغمبر و امام باشد، تمام زمین از آن دولت اسلامی است و بس و هیچ انسانی بر طبق آنچه که اسلام اصیل می‌گوید در زمان وجود پیغمبر گرامی و امام هیچ انسانی یک وجب زمین را مالک نخواهد شد و نیست. این جمله را توجه داشته باشید، این اسلام اصیل است آنچه که من از روایات باب استفاده کرده‌ام، وقتی که پیغمبر و امام حاضر شد، هیچ کسی از زمین هیچ ندارد جز آنکه امام اجازه بدهد. شما بحث ظهور امام را ملاحظه کنید زمین‌های مفتوح الائمه را ببینید. زمین‌هایی خراجیه را ببینید، که امام می‌فرماید: تا وقتی که پیغمبر گرامی و امام در میان مردم نیست و حضرت ولی‌عصر غیبت دارد زمین را اجاره دادیم مردم احیاء کنند؛ اما وقتی که حضرت تشریف آورد می‌دانید چه می‌کند هر کس غیر مسلم است. زمین‌اش از أن أمام است وقتی که ظهور کرد. اما مسلمان‌هایی که زمین را متصرف شدند خانه شما، باغ شما، مزرعه شما، زمین شما آنچه در دست شماست، اگر بخواهد در دست شما قرار می‌دهد از شما مالیات می‌گیرد خانه شما در نزد امام مالیات دارد این مال زمینی است در صورتی که خود امام وجود داشته باشد من آن زمان را می‌گویم اشتباه نکنید، اما این یک مطلبی دیگری است. الان کار در این مطلب دارد وقتی که امام ظهور کند یک حکم دارد حال که امام در پشت پرده غیبت است و حال الان ما ظهور امام را نداریم و چشم ما به جمال شریف آن حضرت نورانی نیست، حکم زمین حکم دیگری دارد یعنی امام اجازه داده هر کسی از زمین پهناور الهی رفته جایی را احیاء کرده مال خودش است، ملک خودش است، اما شرط دارد. این هم یک شرطی دارد هر کس زمینی را رفته احیاء کرده در زمان غیبت امام ملک خودش است و هر کسی که مالک است قدرت تصرف در اموال دارد اینجاست که مساله ولایت فقیه گاهی عملی می‌شود. یک آقانی قدرت پیدا کرده ۱۰۰ هکتار و ۲۰۰ هکتار زمین را برای خودش احیاء کرده اما در همسایه او یک روستایی است یک چند نفری هستند. نفری نیم هکتار زمین دارند که زندگیشان اداره نمی‌شود اینجاست که ما برای فقیه یک ولایتی قائل شدیم گفتیم آقای فقیه از شما خواهش می‌کنیم از این ۲۰۰ هکتار این آقا یک چند هکتار به قیمت عادلانه بخر و به این آقایی که نیم‌هکتار دارد و یک هکتار دارد به او بده تا زندگی او نیز اداره شود. و این مساله اسم شریفش شد بند «ج» بند جیمی که به داخل بند افتاده! بنابراین مساله مساله‌ی دیگری است. این بند جیم ما که بند جین شده است و معلوم نیست به این زودی از مجلس شورای اسلامی نجات پیدا کند. و اگر توانست از آن مجلس خلاص شود از آن در بهشت و کانال بهشت بتواند رد بشود، ذبح شرعی نشود. آن وقت مطلب مطلب درستی خواهد بود. به هر حال در زمان غیبت امام کسانی که زمین احیاء کردند مال خودشان است، ملک خودشان است. اما اجحاف تو کار نباشد، ظلم تو کار نباشد مساله ظلم، مساله‌ی دیگری است. فعلا بحث ما در مالکیت است، نه در بند جیم است. ما می‌خواهیم بگوییم مساله مالکیت در زمان غیبت امام، این زمین در اختیار کسانی است که زمین را احیاء کنند ولی همین احیاء دارای شرایطی است که فعلا نمی‌خواهم متعرض شرایط آن بشوم والا مساله به جای باریک‌تری می‌کشد یا احیاء‌کننده‌ها چگونه بوده‌اند و آیا مساله احیای زمین به طرزی که اسلام گفته است، انجام گرفته است یا نه؟ پس مساله زمین را تا حدی روشن کردیم.

این مال مساله زمین که نه. در باب مساله زمین سرمایه‌داری مطلق و نه در باب مساله زمین کمونیستی و سوسیالیستی، زمین‌هایی را که آباد کردی نوش جان شما زمین‌ها مال شماست و اما آنچه از زمین استفاده شده، زمین حیازتش، احیاست اما غیر زمین یک حیازت دیگری دارد، از دریا ماهی گرفتن اینجا دیگر آن مسائل نیست. گرچه ما معتقدیم اما شما از روی زمین هر چه که استفاده کنید، اسلام می‌گوید مال شماست، نه کمونیستی است که مال شما نباشد و نه کاپیتالیستی است که از هر راه غیر مشروعی هم باشد، مال شما باشد. تا اینجا اجمالا از مالکیت و زمین و اینکه ملکی که اسلام می‌گوید چه درخصوص زمین و چه در آنچه که از زمین استفاده می‌شود، راهی است متوسط بین دو جاده منحرف باطل یعنی کمونیستی و کاپیتالیستی اسلام میان اینها یک راهی دارد و مساله بسیار تفصیل دارد. اما این نکته را دوستان توجه داشته باشند اگر شما اسلام را مراعات کنید اگر به این اسلام شما رفتار کنید، تقارب طبقات حاصل می‌شود. تعبیر غلط آنها طبقه متساوی درست می‌شود. اصلا تساوی طبقات غلط است و گاهی ظلم است آیا می‌شود طبقات مردم مساوی باشند تساوی در چی است؟ تساوی همه طبقات به یک معنا، تساوی طبقات درست است و صحیح است و آن این است که تمام مردم در مقابل قانون مساوی هستند.

 
اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید