اوباما مشاور ممدانی می شود؟/ 2 علت برای پیروزی زهران ممدانی در نیویورک
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از هفت صبح، امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا در تحلیل شخصیت زهران ممدانی اظهارکرد: «پیروزی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک دو علت اصلی دارد. نخست آنکه او توانست برنامههایی جذاب و واقعگرایانه ارائه کند؛ برنامههایی که با نیازها و دغدغههای عمومی رأیدهندگان همخوان بود.» وی افزود: «مجموعه طرحهایی که ممدانی مطرح کرد، همانند بسیاری از نامزدهای دیگر، بر محور مشکلات واقعی شهر متمرکز بود، اما تفاوتش در شناخت دقیق از جامعه نیویورک و توانایی ارتباطگیری مؤثر با اقشار گوناگون بود.» کارشناس مسائل آمریکا تصریح کرد: «از سوی دیگر، نیویورک به مدیری با دیدگاه و رویکردی همچون ممدانی نیاز داشت. بخشی از این نیاز ناشی از وضعیت بحرانی و پیچیده شهری است که در آن، شکوه و ثروت در کنار فقر، گرسنگی و بیکاری قرار گرفته است. نیویورک شهری گرانقیمت برای طبقات متوسط و فرودست است؛ شهری چندنژادی و چندفرهنگی با گرایشهای لیبرال که در آن، مطالبات عدالتخواهانه و اجتماعی روزبهروز پررنگتر میشود.» ابوالفتح خاطرنشان کرد: «در چنین فضایی، کسی شانس پیروزی دارد که برنامههایش بر اساس همین واقعیتها طراحی شده باشد. ممدانی هرچند مسلمان، شیعه و حتی دارای دیدگاههایی انتقادی نسبت به سیاستهای اسرائیل است، اما هوشمندانه میدانست مردم شهر چه انتظاری دارند و بر همان اساس کمپین خود را پیش برد.» وی یادآور شد: «ممدانی به خوبی میان باورهای شخصی و نیازهای عمومی توازن برقرار کرد و نشان داد که میتواند مدیری عملگرا و درعینحال عدالتمحور باشد.»
ممدانی و موج نارضایتی اجتماعی در آمریکا
کارشناس مسائل آمریکا اظهارکرد: «زهران ممدانی در واقع سوار بر موجی از نارضایتی اجتماعی شد؛ همانطور که در گذشته دونالد ترامپ از دل خشم و ناامیدی طبقات مختلف ظهور کرد. هرچند ممدانی و ترامپ از نظر ایدئولوژیک ۱۸۰ درجه با یکدیگر تفاوت دارند، اما هر دو محصول فضایی هستند که در آن، رأیدهندگان از سیاستمداران سنتی ناامید شدهاند و به شعارهای رادیکال و تغییرطلبانه دل بستهاند. از سال ۲۰۱۶ تا امروز، این موج در آمریکا ادامه داشته و ممدانی نیز از دل همان تحولات اجتماعی و طبقاتی سر برآورد.» ابوالفتح افزود: «پیروزی ممدانی میتواند به معنای قدرتگیری جریان چپ حزب دموکرات باشد؛ جریانی که به «پراگرسیوها» یا ترقیخواهان مشهور است. احتمال دارد در آینده، رهبری حزب از میانهروها به تدریج به سوی چپگرایان متمایل شود؛ همانطور که در حزب جمهوریخواه با ظهور ترامپ، کفه قدرت به سمت جناح راست افراطی متمایل شد.»
رابطه ممدانی با حزب دموکرات و اوباما
وی اضافه کرد: «ممدانی با وجود تفکرات سوسیالیستی و حمایت علنی از فلسطین، برای چهرههای شاخص حزب دموکرات چندان خوشایند نبود. بسیاری از رهبران حزب در ابتدا از او فاصله گرفتند، اما زمانی که نشانههای پیروزیاش آشکار شد، از او حمایت کردند.»
کارشناس مسائل آمریکا تصریح کرد: «گفته میشود باراک اوباما نیز در اظهارنظری غیررسمی اعلام کرده که حاضر است در مقام مشاور با ممدانی همکاری کند. این نشان میدهد که حتی در سطوح بالای حزب، ممدانی بهعنوان چهرهای نوظهور، اما مؤثر پذیرفته شده است.»
ابوالفتح اظهارکرد: «البته به دلیل محدودیتهای ساختاری، ممدانی در حال حاضر نمیتواند به مقامی فراتر از شهرداری نیویورک بیندیشد، اما اندیشه و شیوه کمپین او میتواند الگوی جدیدی برای دموکراتها باشد. ممدانی توانست در مدت کوتاهی از فردی با کمتر از یک درصد شانس رأی، به چهرهای مردمی و محبوب تبدیل شود. او ارتباطی قوی با جوانان، زنان، اقلیتها و مسلمانان برقرار کرد و درعینحال توانست بخش قابلتوجهی از جامعه یهودی را نیز با خود همراه سازد.»
وی یادآور شد: «جمهوریخواهان تلاش زیادی کردند تا ممدانی را حامی تروریسم و نزدیک به حماس معرفی کنند و رأی یهودیان را از او بگیرند، اما برخلاف انتظار، بسیاری از یهودیان نیویورک به او رأی دادند. همین نشاندهنده توانایی ممدانی در اقناع و جلب اعتماد گروههای گوناگون است.»
تأثیر ممدانی بر آینده سیاست آمریکا
کارشناس مسائل آمریکا تصریح کرد: «ممدانی در کمپین خود بر عدالت اجتماعی، کاهش فاصله طبقاتی و تسهیل زندگی برای طبقه متوسط تأکید داشت. او وعدههایی مانند کنترل قیمت مسکن، فریز اجارهها و توسعه برنامههای رفاهی ارائه داد؛ موضوعاتی که این روزها در سراسر آمریکا به دغدغه مشترک شهروندان تبدیل شده است.» وی افزود: «حتی برخی سیاستمداران جمهوریخواه نیز به تازگی به لزوم ارائه برنامههای مشابه اذعان کردهاند، زیرا در شرایط تورمی و رکود اقتصادی، شعارهای عدالتمحور دیگر صرفا متعلق به چپها نیست.» کارشناس مسائل آمریکا با بیان اینکه به این ترتیب، تجربه ممدانی میتواند الگویی تازه برای سیاستمداران آینده باشد، گفت: «فردی از اقلیتهای مذهبی و قومی که با شعار عدالت، شفافیت و مشارکت اجتماعی توانست در قلب نظام سرمایهداری، یعنی نیویورک به پیروزی
برسد.»
ارسال نظر