خطر فرسودگی استادیومها را جدی بگیرید!/ ورزشگاهها به جای محل شادی به نقاط خطر و اعتراض تبدیل شدند

به گزارش اقتصادنیوز روزنامه ایران نوشت: ورزشگاههای ایران این روزها بیش از هر زمان دیگری با مشکلات زیرساختی دست و پنجه نرم میکنند. کمبود امکانات، فرسودگی سازهها و عدم نگهداری استاندارد، فوتبال کشور را در شرایطی شبیه «اتاق بدون اکسیژن» قرار داده است.
نمونه تازه این وضعیت، ورزشگاه تختی تهران است؛ جایی که میرشاد ماجدی، رئیس هیأت فوتبال تهران در هفتم شهریور مدعی شد «آماده میزبانی است!» اما کمتر از سه هفته بعد، چمن رنگپریده و پرچاله ورزشگاه، همگان را شگفتزده کرد!
در سوی دیگر کشور، ورزشگاه پارس شیراز نیز حوادث تلخی را تجربه کرد؛ سقف ورزشگاه فرو ریخت و یک تماشاگر آسیب دید. این اتفاقات یادآور ورزشگاه متقی ساری و فاجعه دهه ۸۰ است، زمانی که سقوط سکوی ورزشگاه جان دو نفر را گرفت و باعث قطع نخاع دو نفر دیگر شد. کارشناسان تأکید دارند علت این رخدادها، استفاده از مصالح غیراستاندارد، نگهداری نامناسب و نظارت ضعیف است، مشکلاتی که امروز هم هنوز پابرجا هستند.
ورود کمیته اخلاق فوتبال به ماجرا، شامل باطل کردن گواهی امنیتی ورزشگاه شیراز و احضار مدیران و پیمانکاران مرتبط، اقدام مثبتی بود اما روز گذشته اعلام شد که پارس دوباره به لیگ بازگشته است!
این اقدامات به تنهایی نمیتواند جای خالی زیرساختهای حیاتی کشور را پر کند. حتی ورزشگاه تختی که مورد تأیید قرار گرفته، با چمن فرسوده و امکانات ناکافی، گواهی بر ناکارآمدی کارگروه استانداردسازی ورزشگاههاست.
این شرایط نه تنها برای بازیکنان و مربیان چالشساز است، بلکه اجرای دستورات تاکتیکی و ارائه فوتبال باکیفیت را نیز دشوار کرده است. هواداران هم از مشکلاتی همچون دشواری ورود، سرویسهای بهداشتی ناکافی و کمبود امکانات رفاهی رنج میبرند، تا جایی که حتی توان اعتراضشان کاهش یافته است.
تکرار این وقایع نشان میدهد که مدیریت فعلی فوتبال ایران در بخش زیرساخت، عاجز و ناکارآمد است. ورزشگاهها به جای اینکه محل ترویج شادی و نشاط ورزشی باشند، به نقاط خطر و اعتراض تبدیل شدهاند. این وضعیت هشدار جدی برای فدراسیون فوتبال است تا با نظارت جدی، بازسازی و استانداردسازی ورزشگاهها را در اولویت قرار دهد و نسل آینده فوتبال ایران را از این بحران نجات دهد.
در نهایت، سؤال اصلی هنوز بیپاسخ مانده است؛ آیا فوتبال ایران میتواند بدون اصلاح زیرساختها و ایجاد بسترهای جدید در این حوزه، از این «خفگی» رهایی یابد یا همچنان در اتاقی بدون اکسیژن گرفتار خواهد ماند؟
ارسال نظر