افراط در کمین مانیفست انقلاب

کدخبر: ۴۷۳۴۳۷
انقلاب اسلامی مردم ایران در شرایطی، چهل‌و‌سومین سال از حیات خود را پشت سر می‌گذارد که ضرورت تشریح گفتمان حقیقی انقلاب برای نسل‌های جدید کشور به یک ضرورت غیر قابل انکار بدل شده است.

با توجه به اینکه قرائت‌های رسمی در خصوص تاریخ انقلاب، اغلب با رویکردهای سیاسی، جناحی و گروهی صورت می‌گیرد، لازم است جوانان و نسل‌های جدید کشور متوجه محتوا و زیربنای فکری عمیقی شوند که انقلاب بر بلندای آن شکل گرفت و بالیدن آغاز کرد. برای گفت‌وگو در خصوص یک چنین گفتمانی چه زمانی بهتر از ایام دهه فجر و چه موقعیتی مطلوب‌تر از روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی. به نظرم قبل از هر صحبتی باید به ریشه‌های نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) پرداخته تا مشخص شود نهضتی که توانست در یکی از حساس‌ترین برهه‌های جهانی، یکی از قوی‌ترین ساختارهای حاکمیتی مورد حمایت غرب را کنار زند، واجد چه ویژگی‌های راهبردی، فکری و عقیدتی بود. در نگاه نخست این روحیه اسلام‌خواهی، عدالت‌جویی، آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی مردم ایران بود که بستر لازم برای حرکت انقلاب را فراهم ساخت. در کنار این گزاره‌ها، موارد دیگری نیز همچون «مبارزه با خودکامگی»، «تمامیت‌خواهی»، «مردم‌گریزی» و «استعمارزدگی» رژیم پهلوی نیز مطالبات اصلی مردم از این حرکت را شکل می‌دادند. مردم خواستار تشکیل حکومتی بودند که در آن به کرامت انسانی توجه شود، زمینه بهبود شاخص‌های اقتصادی و رفاهی فراهم شود، آزادی‌های مشروع اقشار مختلف ارج نهاده شود و نهایتا در عین ایجاد مناسبات ارتباطی گسترده با جهان به استقلال ملی توجه کند. هرچند اقشار مختلفی مانند دانشجویان، اساتید، بازاریان، مردم عادی، کسبه و... در انقلاب حضور داشتند، اما مردم به روحانیون اعتماد کردند تا راهبری فکری این حرکت را به دست بگیرند و نظارت‌های عالیه را برای به سامان رساندن این حرکت صورت دهند. بعد از فرازوفرودهای فراوان که از سال‌های ابتدایی دهه 40خورشیدی (و قبل از آن در نهضت مشروطه) آغاز شده بود، نهایتا تلاش‌های مردم در 22بهمن‌ماه سال 57 به ثمر نشست و زمینه ایجاد یک نظام عادلانه در حوزه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... فراهم شد. برای ارزیابی درست ماهیت انقلاب اسلامی باید اهداف‌های اصلی انقلاب را شناخت و چگونگی تحقق (یا عدم تحقق) آنها را در سال‌های بعد بررسی کرد. نخستین هدف، افزایش ظرفیت‌های فکری، تخصصی، آموزشی و هویتی جامعه ایرانی در همه زمینه‌ها بود. امام ملت و یاران نزدیکش به درستی درک کرده بودند که برای ایجاد یک جامعه پویا، خلاق و پیشرو، ابتدا باید ظرفیت‌های فکری و شخصیتی آحاد جامعه را ارتقا داد. آنها دریافته بودند، رشد جامعه در گروی رشد فکری افراد جامعه است و تا زمانی که زمینه ارتقای فکری مردم فراهم نشود، دستیابی به اهداف عالیه انقلاب ممکن نیست. دومین هدف بنیادینی که در روزهای ابتدایی انقلاب مطرح شد، مقابله با استبداد در شوون و ابعاد مختلف بود. در واقع مردم از انقلاب خود، شرایطی را مطالبه می‌کردند که در آن به «آزادی بیان و قلم»، «آزادی‌های سیاسی و حزبی»، «گردش آزاد اطلاعات»، «فعالیت‌های مدنی و آزادی‌های اجتماعات» و... توجه ویژه‌ای شود. نماد برجسته این نوع آزادی‌های سیاسی در امر انتخابات متبلور شد که براساس رهنمودهای رهبر کبیر انقلاب بلافاصله پس از پیروزی انقلاب در دستور کار قرار گرفت. بر این اساس، انقلاب اسلامی یکی از معدود انقلاب‌هایی است که در ماه‌های ابتدایی بعد از تشکیل آن هم رفراندوم‌های عمومی و هم انتخابات پی در پی انجام شد. از این طریق، استعدادهای فراوانی در انقلاب شکوفا شدند و مردم احساس کردند که تعیین سرنوشت خویش را در دست گرفته‌اند. بازخوانی انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی با حضور افراد، جریانات و گروه‌های مختلف نشان‌دهنده، افکاری است که در آن برهه زمانی در بطن جامعه و تصمیم‌سازان انقلاب وجود داشت. در کنار این موارد، مباحث زیادی در خصوص بروکراسی فاسد و سنگین گذشته مطرح بود و مردم از مدیران انقلاب، خواستار ساختار اداری پویایی بودند که در آن به مناسبات مبتنی فساد، رانت، ویژه‌خواری، اختلاس، انتصاب فامیل و نزدیکان و... پایان داده شود. مساله مهم بعدی در سال‌های ابتدایی انقلاب، ضرورت مقابله با فقر بود. بنابراین یکی از وعده‌های روشن در ماه‌های نخستین انقلاب، ایجاد یک سیستم اقتصادی جدید بود که در آن نیروی کار مورد سوءاستفاده قرار نگیرد، ارزش هر کاری تعیین شود و زحمتکشان جامعه شامل کارگران، حقوق‌بگیران و... برای بهره‌مندی از ضرورت‌های زندگی مانند مسکن، خوراک، آموزش، پوشاک و... مشکلی نداشته باشند. در نظام آموزشی این بحث مطرح بود که از نظام‌های وارداتی، فاصله گرفته شود و زمینه ارتقای سطح آموزشی، معنوی و عقیدتی مردم فراهم شود. در حوزه نظامی نیز این بحث مطرح بود که نیروهای مسلح ایران به جای وابستگی به استکبار از مردم و مرزهای کشور صیانت کنند. توسعه مناسبات ارتباطی با کشورهای اسلامی، یکی دیگر از اهدافی بود (در کنار سایر اهداف) که در ایام انقلاب به عنوان مانیفست انقلاب مطرح شدند. اما باید دید در طول بیش از 43 سال گذشته کدام‌یک از این گزاره‌ها و گزاره‌هایی اینچنینی، محقق و کدام موارد، جای کار بیشتری دارند. ضمن اینکه باید مشخص شود، کدام حوزه‌ها، مورد غفلت قرار گرفته‌اند. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی اظهارنظر جالبی دارند که به نظرم بخشی از ابهامات موضوع را مشخص می‌کند. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی می‌فرمودند در زمان مبارزه این تصور میان انقلابیون وجود داشت که از طریق مبارزه با دشمن بیرونی که رژیم شاه و حامیان غربی‌اش بود می‌توانیم کشور را به سمت اهداف مورد نظر هدایت کنیم. اما بعد از پیروزی انقلاب و به دست گرفتن، سکان هدایت کشور مشخص شد، عنصر سومی نیز نقش‌آفرین است که می‌تواند همه زحمات مجموعه انقلابیون را به باد دهد. به زعم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، هرچند در ایام قبل از انقلاب نیز نشانه‌هایی از تحرکات مخرب این عناصر هویدا شده بود، اما در سال‌های پس از پیروزی انقلاب دامنه فعالیت‌های تخریبی این گروه‌ها بیشتر نیز شد. آیت‌الله این گروه سوم را «افراط‌گران» می‌نامید و مقابله با این گروه را حتی دشوارتر از مقابله با استبداد و استعمار می‌دانست. چرا که میدان مقابله با دشمن بیرونی کاملا مشخص است، اما افراط که دشمنی درونی محسوب می‌شود، ظاهرا با انقلاب همراهی دارد، اما در واقع فعالیت‌هایی انجام می‌دهد که به کشور آسیب می‌زند. به اعتقاد آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی مهم‌ترین عامل سرخوردگی مردم از اهداف عالیه انقلاب در دهه‌های بعدی انقلاب، رویکردهای افراطی است و اشاره می‌کردند که اگر بتوان افکار عمومی ایرانیان را متوجه اهمیت اعتدال، میانه‌روی و اسلام رحمانی کرد، مردم در تمام صحنه‌های مهم از ماهیت انقلاب صیانت خواهند کرد. در یادداشت‌های بعدی تلاش خواهم کرد، ابعاد و زوایای تازه‌ای از آسیب‌های افراط و تندروی را با مخاطبان در میان بگذارم. تا بعد چه پیش آید... .

منبع: اعتماد

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید