انتقاد روزنامه اصولگرا از اظهارات سخنگوی دولت درباره زنگهزور/ خوشخیالی ممنوع!

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه فرهیختگان، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت در نشست خبری روز گذشته خود اشارهای به آنچه که کریدور زنگزور خوانده میشود، داشت. او ادعا کرد در «برخی رسانهها» این موضوع «بیش از حد پیچیده و بحرانی» جلوه داده شده است. مهاجرانی در توضیح بیشتر، جملاتی گفت که به نظر ارتباطی با آنچه منتقدان میگویند نداشت. او گفت رسانهها نوشتهاند که کل مرز شمالی ما از دست رفت یا چیزهایی از این جنس!
سخنگوی دولت برای ملموستر شدن آنچه که در ذهن داشت، نقشهای نیز همراه خود به نشست آورده بود. او با نمایش مرز ایران و ارمنستان، مدعی شد که کل «تکه مورد بحث» در شمال ایران «محدود و قابل کنترل» است و نباید «بزرگنمایی» شود. از ظاهر این اظهارنظر سخنگو چنین برمیآید که او به دنبال تزریق آرامبخش به افکار عمومی نگران از تغییرات ژئوپلیتیکی در شمال غرب ایران است اما اگر این سخنان را در کنار هشدارهای مقامات ردهبالای نظام درباره خط قرمز بودن هرگونه تغییرات ژئوپلیتیک در اطراف مرزهای ایران بگذاریم، ما با یک خوشبینی بیمورد مواجه هستیم؛ خوشبینیای که تبعات آن میتواند تا قرنها دامن موجودیتی به نام ایران را بگیرد.
«تکه»ای که سخنگوی دولت درباره آن سخن گفته طبق پیشبینیها میتواند تا سال 2027 سالانه بین 50 تا 100 میلیارد دلار ارزش تجاری برای شرکای آن ایجاد کند. این مسیر 43 کیلومتری در جنوب ارمنستان میتواند علاوه بر تغییر مسیرهای تجارت و انرژی، تغییرات اساسی در قفقاز جنوبی ایجاد کند. با ایجاد کریدور در این «تکه»، ایران عملاً از مسیر یک کریدور کنار گذاشته خواهد شد.
پرونده کریدور زنگزور ابعاد بسیار پیچیده و عمیقی دارد. از ابتدای طرح ایجاد کریدور، ایران به صراحت در برابر آن ایستاد و حتی سخن از «زور نظامی» برای جلوگیری از تحقق این کریدور به میان آمد. جمعبندی تهران این بود که کریدور امنیت منطقه را تهدید میکند. اما چگونه کریدوری که تا پیش از این، یک تهدید ژئوپلیتیکی برای ایران بوده، به یکباره موضوع ساده و پیشپا افتادهای میشود که سخنگوی دولت برای تقلیل آن به موضوعی بسیار ناچیز، از کلمه «تکه» برای آن استفاده میکند. اگرچه مشخص است هدف پشتپرده این سادهسازی چیست اما نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد. اتفاقاً زمانی که افکار عمومی با این روایت سطحی و تهی از استدلال واقعی روبهرو میشود، نهتنها آرام نمیگیرد، بلکه اعتمادش را نسبت به مواضع رسمی هم از دست میدهد.
فاطمه مهاجرانی در سخنان عجیبش در توجیه این کریدور اشاره کرده قرار نیست کل مرزهای شمالی از دست برود! سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که چه کسی گفته زنگزور قرار است کل مرزهای شمالی ایران را از بین ببرد؟ آیا واقعاً این ادعا از سوی کسی مطرح شده است یا اینکه این نگرانیها ناشی از بزرگنمایی و برداشتهای نادرست رسانهای و سیاسی است؟ مشخص است که ایده پشت ایجاد این کریدور، پیچیدهتر از آن است که خانم مهاجرانی بتواند درباره آن سخن بگوید و اظهارنظر کند. در سالهای گذشته کارشناسان خبره با بررسی تمام جوانب، به این جمعبندی رسیدهاند که این کریدور اثرات سوء و چالشهای امنیتی و سیاسی جدی برای ایران دارد اما سخنگوی دولت سعی میکند موضع را بیارزش و ساده تلقی کند.
سادهسازی علیه مرجعیت سخنگو
اگرچه رویکرد سخنگو در جهت آرامکردن فضا و کاهش نگرانیهای عمومی است، اما یک مشکل اساسی دارد: «نادیده گرفتن ابعاد واقعی و پیچیدگیهای ژئوپلیتیک موضوع.» سادهسازی یک موضوع پیچیده، بهویژه در شرایطی که امنیت ملی و منافع راهبردی کشور در میان است، هیچ عایدی جز «تولید تهدید» برای کشور ندارد. از سوی دیگر تقلیل مسئله به یک «تکه کوچک روی نقشه» و تکیه صرف بر نکات مثبت، ممکن است به بدبینان و مخالفان فرصت حمله و سوءاستفاده بدهد و از مقام سخنگویی دولت مرجعیتزدایی کند.
واقعبینی را جایگزین خوشبینی مطلق کنید
در سالهای گذشته «فرهیختگان» با توجه به اهمیت موضوع و البته سیر تغییرات اساسی اجرای این مسیر ترانزینی، با کارشناسان این گفتوگو کرده و به بررسی ابعاد ژئوپلیتیک احداث این مسیر پرداخته است. نظرات کارشناسان در دو دسته قابل طبقهبندی بود. دسته اول معتقدند این کریدور نهتنها منافعی برای ایران ندارد که تهدیدات سیاسی، نظامی و ژئوپلیتیکی نیز برای تهران به دنبال دارد. بنابراین آنها میگویند باید به هر نحوی شده، مانع از اجرای این طرح شد. دسته دوم اما کمی خوشبینترند. با این حال آنها نیز به تهدیدها اشاره میکنند ولی معتقدند این کریدور فرصتهایی را نیز برای ایران به همراه دارد. آنها میگویند ایران باید با بازیگری فعال منطقهای، بازی را به نفع خود بچیند. درمجموع کارشناسان هشدارهای مهمی درباره تهدیدات این پروژه میدهند.
1. یکی از نگرانیهای اصلی، اجاره این کریدور به یک شرکت آمریکایی-ارمنی است که میتواند به معنای گسترش نفوذ آمریکا و متحدان غربیاش(ناتو) در منطقه باشد.
2. کریدور میتواند به معنای کاهش کنترل ایران بر تحولات منطقهای و تضعیف تأثیر بر تسلط امنیتی در قفقاز جنوبی باشد.
3. در صورت سوءمدیریت و فقدان کنشگری حساب شده، این کریدور ممکن است به عاملی برای افزایش درگیریهای قومی، نظامی یا سیاسی تبدیل شود.
4. بسیاری معتقدند ایجاد این کریدور میتواند به انسداد مسیر ترانزیت ایران با اروپا منجر شود.
5. زنگزور در صورت دخالتهای طرف آمریکایی میتواند با هدف محدودسازی نفوذ ایران و کاهش جایگاه روسیه در منطقه تعریف شود که احتمالاً به تشدید بحرانهای ژئوپلیتیکی منجر میشود.
همچنین کارشناسان معتقدند ایران میتواند از طریق این رهیافت در دستیابی به چند هدف مؤثر واقع شود.
1. توافق و پذیرش این کریدور میتواند باعث کاهش درگیریهای نظامی مستقیم در مرزهای آذربایجان و ارمنستان شود و از این جهت نگرانی از بابت آرامش مرزهای شمالی کمتر شود.
2. با افزایش تعاملات منطقهای و بهبود مسیرهای ترانزیتی، در صورت عدم مداخله کشورهای خارجی و مانعتراشیهای ممکنالوقوع از یکسو و بهرهبرداری همهجانبه از فرصت بهدست آمده از سوی دیگر، کریدور میتواند به رونق مبادلات تجاری ایران کمک کند.
علیه دولت
سادهسازی مسائل حساس و پرچالش مثل کریدور زنگزور، باعث آسیب اعتماد عمومی به مسئولان و گزارههای رسمی میشود. سوال افکار عمومی این است که چگونه این کریدور چند سال تهدید بزرگی برای ایران بود اما به یکباره تبدیل به مسئلهای ساده و غیرنگرانکننده شده است؟ فرهنگ سیاسی ما تأکید دارد که در مواجهه با تهدیدات، باید با صداقت و شجاعت واقعیتها را بیان کرد نه اینکه با سادهانگاری و خوشبینی مطلق، خطرات را صرفاً از مقابل دیده رفع و رجوع کرد. در شرایطی که تحولات منطقهای و بینالمللی سرعت گرفتهاند، فرافکنی و سادهسازی وضعیت میتواند هزینههای سنگینی بر کشور تحمیل کند.
ارسال نظر