تحلیل انریکه مورا درباره حمله نظامی آمریکا/ ترامپ برای همیشه پایههای منع گسترش سلاح هستهای را در رابطه با ایران تغییر داد

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایرنا، اندیشکده «سیاست خارجی» (politicaexterior.com) اسپانیا در یادداشتی به قلم «انریکه مورا» معاون سابق دبیرکل سرویس اقدام خارجی اروپا که مسئولیت هماهنگی مذاکرات وین و ریاست هیات اتحادیه اروپا در این گفتوگوها را بر عهده داشت، تاکید کرد: حمله آمریکا به برنامه هستهای ایران نقطهای بیبازگشت را نشان میدهد. «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا برای همیشه پایههایی را که معماری منع گسترش سلاحهای هستهای در رابطه با ایران بر روی آنها بنا شده بود، تغییر داده است.
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد ایران پیش از حملات اخیر، آژانس را از تدابیر حفاظتی خود نسبت به ذخایر اورانیوم غنیشده مطلع کرده بود.
این دیپلمات اسپانیایی در این مطلب با عنوان «روزی که ایران هستهای متولد شد» (El día que nació un Irán nuclear) تصریح کرد: دونالد ترامپ با تصمیم به خروج ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸، معماری برنامه هستهای را تضعیف کرد. تصمیم ترامپ، تردیدهای دولت «جو بایدن» (رئیسجمهوری سابق آمریکا) و امتناع ایران از پذیرش توافق جدید در تابستان ۲۰۲۲، برجام را غیرقابل جبران کرد. اما حمله ۲۱ ژوئن ۲۰۲۵ (۳۱ خرداد) به تاسیسات هستهای ایران، بسیار فراتر از اینها است. سیاست سنتی «فشار حداکثری» اکنون به تلاش برای نابودی فیزیکی تاسیسات هستهای منجر شده اما آنچه نابود شده است، خود دیپلماسی هستهای است.
به نوشته مورا، «برای درک بزرگی این تغییر، لازم است ماهیت برجام را به یاد بیاوریم. مذاکرات هستهای از زمان آغاز در سال ۲۰۰۵ بر یک بدهبستان ساده استوار بود: ایران موافقت کرد که برنامه هستهای خود را محدود کند و آن را تحت یک نظام راستیآزمایی بینالمللی سختگیرانه قرار دهد؛ در عوض، جامعه بینالمللی تحریمهای اقتصادی که در ابتدا توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد اعمال شده بود را لغو کند».
«این تعادل که سرانجام در سال ۲۰۱۵ با برجام تثبیت شد، کارساز بود. این توافق به ایران اجازه میداد که با توجه به مشخصات فنی توافق، فقط برای اهداف غیرنظامی استفاده شود و این برنامه را تحت نظارت مداوم آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) قرار دهد. در عوض، ایران میتوانست دوباره به تجارت بینالمللی بازگردد».
در ادامه این یادداشت آمده است: بدیهی است که مذاکرهای از این نوع، با درک دقیقی از قابلیتهای هستهای ایران، به اصطلاح خط پایه (baseline) برنامه هستهای، که توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی تعیین شده است، آغاز میشود. به عبارت دیگر، دانستن دقیق اینکه ایران چه داشته، چه میکرده و کجا آن را انجام میداده است. تنها با این دانش میتوان به صورت واقعبینانه مذاکره کرد و این مبنایی برای سنجش هرگونه پیشرفت، انحراف یا عدم پایبندی بود.
مورا تاکید کرد: بمباران آمریکا این امکان را از بین برده است. حتی اگر ایران از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای خارج نشود، اراده سیاسی در تهران برای پذیرش بازرسی از تاسیسات هستهایاش یا آنچه از آنها باقی مانده است، از بین رفته است. آنچه ما به عنوان دیپلماسی هستهای با ایران میشناسیم و بارها توسط دولت دوم ترامپ تا تقریباً روز بمباران به آن استناد میشد، به این دلیل از بین رفته است که پایههایی که بر آن بنا شده بود، از بین رفته است.
این دیپلمات اروپایی با طرح این پرسش که «پس کسانی که هنوز از ایران میخواهند به میز مذاکره بازگردد، درباره چه چیزی صحبت میکنند؟» افزود: همه ما که در مذاکرات هستهای با ایران شرکت داشتیم، از یک واقعیت آگاه بودهایم. حد و حدودهای کمّی میتوانستند تعیین شوند: چند سانتریفیوژ، چه مقدار اورانیوم غنیشده، تا چه درصدی میتوان آن را غنیسازی کرد، و این به کارهایی که ایران در سالهای اخیر انجام داده بود برمیگشت. اما چیزی که قابل برگشت و سنجش کمّی نبود، دانشی بود که دانشمندان و مهندسان هستهای ایران به دست آورده بودند. این حقیقت برای گروهی از ما که از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ (و دوباره در سال ۲۰۲۴ با دولت جدید ایران) مذاکره کردیم، دردناکتر از کسانی بود که بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ مذاکره کردیم؛ و بسیار بیشتر از کسانی که مذاکرات را در سال ۲۰۰۵ آغاز کردند.
مورا خاطرنشان کرد: مهندسان ایرانی پیش از این چرخه کامل سوخت هستهای را به طور کامل فرا گرفتهاند. آنها همچنین موشکها و وسایل پرتاب را با فناوری خود توسعه دادهاند. این دو مورد از سه شرط لازم برای توسعه سلاح هستهای توسط یک کشور است. به گفته سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده، شرط سوم، به اصطلاح تسلیحاتیسازی (weaponization) - توانایی کوچکسازی و اتصال یک وسیله انفجاری به یک کلاهک عملیاتی - هنوز توسعه نیافته است و ترامپ نیازی به دروغ گفتن مانند بوش پسر ندارد. اما بدیهی است که این یک مانع فنی غیرقابل عبور نیست. این موضوع به زمان و اراده سیاسی بستگی دارد.
وی افزود: اینجاست که حمله ۲۱ ژوئن ممکن است تعیینکننده بوده باشد. ایالات متحده پیش از این هرگز به طور مستقیم به خاک ایران حمله نکرده بود. این حمله بیسابقه برای دومین بار به جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که دیپلماسی هستهای برگشتپذیر، شکننده و در برابر تغییرات در دولت واشنگتن آسیبپذیر است. بار سومی وجود نخواهد داشت.
مورا در ادامه آورده است: به سوال قبلی برمیگردم: وقتی برخی افراد - فرانسه، آلمان، انگلیس و دیگران - خواستار «بازگشت به میز مذاکره» میشوند، از چه چیزی صحبت میکنند؟ آنها به آنچه در فردو یا نطنز دفن و نابود شده است، اشاره نمیکنند؛ بلکه به آنچه در ذهن مهندسان ایرانی ذخیره و زنده است، اشاره میکنند.
«توافق فعلی، تعهدی از سوی ایران برای عدم توسعه یک طرح هستهای، حتی برای اهداف غیرنظامی، در ازای لغو تحریمهای اقتصادی خواهد بود. اما آیا واقعبینانه است که انتظار داشته باشیم ایران چنین تعهدی را ارائه دهد؟ و اینکه ایالات متحده با لغو تحریمها به آن پاسخ دهد؟ واشنگتن همیشه در گرفتن مجوز لغو تحریمها از طریق سنا در ازای اقدامات عینی مانند برچیدن سانتریفیوژها یا ارسال اورانیوم غنیشده به خارج از ایران، با مشکلات زیادی روبرو بوده است. منطقی به نظر نمیرسد که فکر کنیم در ازای تعهد ایران، تحریمها لغو خواهد شد».
به گفته این دیپلمات اسپانیایی، «اگر ایران اکنون تصمیم بگیرد که گام سوم، یعنی نظامیسازی قابلیتهای هستهای خود را بردارد و به سمت بمب حرکت کند، این کار را بر اساس منطق استراتژیک آشکاری انجام خواهد داد: هیچکس پایتخت کشوری را که سلاح هستهای دارد بمباران نمیکند. ۲۱ ژوئن ۲۰۲۵، میتواند نه به عنوان روزی که برنامه هستهای ایران پایان یافت، بلکه به عنوان روزی که یک ایران مسلح به سلاح هستهای به طور برگشتناپذیری شکل گرفت، در تاریخ ثبت شود».
ارسال نظر