حبس دموکراسی در زندان نهادگرایی

مرگ بر نهادگرایان!

کدخبر: ۴۱۷۶۰۴
اقتصادنیوز؛ سارادا پری، نویسنده ارشد سخنرانی‌های باراک اوباما در یادداشتی صریح با تأکید بر اینکه نهادگرایی، مانع پیشبرد ایده‌های مترقی است، از برخی دموکرات‌های میانه‌رو به دلیل همراهی با جمهوری‌خواهان در راستای «اجتناب از ایجاد تغییر در قواعد و پدیده‌هایی که ناقض دموکراسی و حتی مانع دستیابی حزب به اهداف دموکراتیک هستند»، انتقاد کرد.
 مرگ بر نهادگرایان!

به گزارش اقتصادنیوز؛ قانون‌گذاران حزب دموکرات، به‌رغم داشتن اکثریت هر دو مجلس نمایندگان و سنای آمریکا، در مسیر پیشبرد طرح تشکیل کمیته دوحزبی برای تحقیق مستقل درباره حوادث ۶ ژانویه (حمله حامیان ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا) شکست خوردند؛ و همانطور که قابل حدس است، این از بکارگیری قانون فیلیباستر توسط سناتورهای جمهوری‌خواه حاصل شد.

نشریه آمریکایی آتلانتیک در مقاله‌ای با عنوان «مرگ بر نهادگرایان» به قلم سارادا پری، نویسنده، استراتژیست ارتباطات عمومی و نویسنده ارشد سخنرانی‌های باراک اوباما، رئیس جمهور چهل‌وچهارم آمریکا به انتقاد صریح از رویکرد نهادگرایان (اغلب شامل سنتریست‌های حزب دموکرات و برخی محافظه‌کاران میانه‌رو) بالأخص در زمینه همراهی با تداوم قوانینی مانند فیلیباستر که به زعم وی ناقض دموکراسی و مانع بالقوه پیشبرد اهداف مترقی هستند، پرداخته است.

SaradaPeri
سارادا پری و باراک اوباما

وی در این یادداشت، نوشته است:   برخی از سنت ها ارزش دفاع دارند، اما تا جایی‌که یک هدف قابل دفاع را پیش ببرند.

یک موجود عجیب و غریب در واشنگتن زندگی می کند که «نهادگرا» نامیده می‌شود. این برچسب -که گاهی نسبت داده شده و گاهی اتخاذ می‌شود- برای طیف متنوعی از شخصیت‌ها، از قاضی ارشد جان رابرتز گرفته تا سناتور دیان فینشتاین و البته رئیس جمهور جو بایدن بکار رفته است. نهادگرایان تمایل دارند که عضوی باسابقه و موجودی کهنه‌کار از یک نهاد دولتی معین باشند. آنها از شهرت خود به عنوان مدافع سنت‌ها و هنجارهای مقدس که ظاهرا کشور را از گزند آفات دور نگه داشته‌اند، لذت می‌برند.

بسیاری از نهادگرایان به سادگی یک انزجار رفلکتیو نسبت به تغییر دارند و قواعد و قراردادهای پایدار را که در صورت تحکیم، یک اعتبار موروثی را نیز برای آن‌ها فراهم می‌کند، ترجیح می‌دهند. اما شاید تا حدی به دلیل اینکه آنها اکثراً پیرمردهای سفیدپوست هستند، در میان رسانه ها و عموم مردم از احترام قابل توجهی برخوردار می‌شوند، انگیزه‌های آن‌ها خالصانه تلقی می‌شود، و محافظه کاری آنها احتیاطی معقول و حتی یک سنگر لازم در برابر سیاست‌های رادیکال‌تر یا  هرج و مرج خوانده می‌شود.

هسته‌های درونی حکومت در واشنگتن ممکن است بر خلاف هرگونه منطق، حتی نوعی اشرافیت را به تعهد جدی خود برای بهبود وضع موجود نسبت دهند و این استدلال نهادگرایی را قبول می‌کنند که «به لطف رویه‌های هزارتویی که به جادوی پدران بنیان‌گذار متبرک شده اند، دادگاه عالی و کنگره در پشت صحنه کار می‌کنند».

اما این نهادها فقط تا آنجا ارزشمند هستند که برخی از اصول ضروری را پیش ببرند، یا دست‌کم خود مانع پیشبرد آن‌ها نباشند: به عنوان مثال دموکراسی و حاکمیت قانون. دموکراسی نباید به عنوان ابزاری برای ممانعت از «تحقق اراده اکثریت و حفظ حقوق اقلیت» بکار گرفته شود، و یا حاکمیت قانون نمی‌تواند زمینه‌ساز «بی‌عدالتی و هرج‌ومرج» باشد. 

تلاش محافظه‌کاران برای محافظت از چارچوب‌های نهادی در برابر اصلاحات و تغییر، حتی در شرایطی که مغایر با هدف اساسی خودشان عمل می‌کنند، سلبیت سیستماتیک ایجاد می‌کند و باعث ایجاد بدبینی در رای دهندگانی می شود که باور دارند تغییر -حتی تغییرات کوچکی که به آن‌ها رأی می‌دهند- عملاً غیرممکن است. نهادگرایی به خودی خود محافظی در برابر خورندگی نیست، بلکه به نوبه خود، خورنده است.

ادامه وجود فیلیباستر یک نمونه بارز است. نهادگرایان سنا که خود این توصیف را برای خود برگزیده‌اند، چنان از آن دفاع می‌کنند، گویی که فیلیباستر یک آئین مقدس است و نه محصول یک ویرایش نسنجیده بند قانونی که توسط هارون بور صورت گرفت. نتیجه اشتیاق آنها چیزی بین نمایش فاجعه و مضحکه را خلق کرده است.

ممکن است تصور شود که رهبر اقلیت میچ مک‌کانل که همیشه در لیست نهادگرایان مشهور است، پس از حمله به ساختمان کنگره توسط شورشیان خشن در 6 ژانویه، به دنبال عدالت بود. اما در عوض او حزب خود را هدایت کرد  تا طرح تشکیل کمیسیون دو حزبی مستقل  برای بررسی این حادثه مرگبار را با فیلیباستر از دستور خارج کند.

مک کانل

در پاسخ، سناتور جو مانچین، یک نهادگرای دیگر از حزب دموکرات، گفت: «این بسیار ناامیدکننده و آزاردهنده است. من می‌دانم که او یک نهادگرا است. دوست دارم فکر کنم او این نهاد را دوست دارد». و با این حال یک روز قبل از رای گیری، مانچین بار دیگر مخالفت خود را با از بین بردن فیلیباستر اعلام می‌کند، حتی زمانی که قرار است جمهوری‌خواهان از فیلیباستر استفاده کنند تا مانع تشکیل کمیته تحقیق در مورد افرادی که با شورش در کپیتول هیل سعی در لغو انتخابات دموکراتیک و آسیب به قانون‌گذاران را داشتند، بشوند؛ زیرا در این ساختار ذهنی گیج کننده نهادگرایانی مثل جو مانچین، حذف فیلیباستر «نابودی دولت است و من برای آن آماده نیستم». نهادگرایان چنان غرق در نهادگرایی هستند که نمی‌توانند از نهاد خود محافظت کنند.

جو مانچین

دو حزبی بودن که مردم با نیکی از آن یاد می‌کنند، یادگار دوره‌ای است که احزاب از نظر ایدئولوژیک کمتر دسته‌بندی شده بودند، وقتی جمهوری‌خواهان محافظه‌کار و مترقی‌های جدا شده از حزب دموکرات هنوز در برخی موضوعات همسو بودند. امروز ، قطبش میان دو حزب به حدی شدید است که حتی یک جمهوری خواه میانه‌رو دو حزبی نیز انگیزه سیاسی برای حمایت از اقدامات پیشنهادی دموکرات‌ها را ندارد.

دو جانبه گرایی برای انجام کارها به عنوان یک لفظ باقی مانده است، در حالی که در واقع هیچ کاری برای اقدام دو حزبی در کار نیست. میانه روهایی مانند سناتور سوزان کالینز با دموکرات‌ها و کاخ سفید وارد مذاکرات نمایشی می شوند، زیرا به خوبی می دانند که همکاری با طرف دیگر گزینه اصلی آن‌ها نیست. برای جبران دور شدن از میز مذاکره ، آنها بر سر مسیرهای کوتاه و گام‌های کوچک اشتباه به تفاهم می‌رسند.

AP21035066899361

این موضوع جدید نیست. من در بحث های قانون مراقبت مقرون به صرفه کارمند یک سناتور دموکرات بودم. بارها به ما گفتند که اگر فقط منتظر بمانیم و تسلیم شویم، و سپس باز منتظر بمانیم، و سپس امتیاز بیشتری هم واگذار کنیم، سرانجام ممکن است چند جمهوری خواه بیایند و از این لایحه حمایت می کنند. که البته ریشه در ایده های اشتباه آنها داشت و حتی یک نفرشان هم این کار را نکرد.

هنگامی که دموکرات ها از دوحزبی بودن به عنوان نوعی وظیفه اخلاقی یاد می‌کنند، آنها برای خود معیار غیرممکن تعیین می کنند و بدخواهی جمهوری‌خواهان در همکاری و رفتار مستبدانهآن‌ها وقتی در اکثریت هستند را می‌پوشانند. بدیهی است که برخی از سنت‌های نهادی ارزش دفاع دارند، اما به شرطی که یک هدف قابل دفاع را پیش ببرند.

آیلین کمارک ، متخصص نوآوری و اصلاحات دولت در موسسه بروکینگز ، خاطرنشان می کند که دموکرات ها قطعاً دوباره خود را در اقلیت خواهند دید و به هر قدرتی که بتوانند جمع کنند نیاز دارند. کامارک به من گفت: "قوانینی مانند فیلیباستر در گذشته به دموکراسی خدمت کرده اند ، و شما نباید آنها را به راحتی تغییر دهید." وی گفت: "مک کانل از نهادگرایی برای ترجیحات سیاسی خود استفاده می کند و جمهوری خواهان کنگره از مذاکره با دموکرات ها امتناع می ورزند. اگر این وضعیت طبیعی جدید است ، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که فقط برای انجام کارها قانون فیلیباستر در سنا را تغییر دهید.

از نظر من این منطقی است: از روش‌های قدیمی محافظت کنید اگر و فقط اگر راه‌های قدیمی منجر به نتایج مطلوبی می‌شوند - نه به خاطر خود آنها.

با این حال همه ماجرا را اینگونه نمی بینند. سناتور کیرستن سینما، یک دموکرات میانه‌رو از آریزونا ، که از فیلیباستر پشتیبانی می کند ، گفت ، «واقعیت این است که وقتی شما سیستمی دارید که به طور موثر کار نمی کند ... راه حل آن اصلاح رفتار شما است، نه حذف یا تغییر قوانین، بلکه تغییر رفتار».

کیرستن سینما

این باعث تمسخر مفهوم خودگردانی دولت می‌شود. نهادها برای شهروندان کار می‌کنند - نه برعکس.

کارشناسان مداوماً هشدار می‌دهند جمهوری خواهان از طریق حملات سیستماتیک به حقوق رأی ، دموکراسی ما را به خطر می اندازند به طوری که دموکرات ها باید برای جلوگیری از آنها خود دست به کار شوند. در برخی موارد، افرادی مانند سینما باید انتخاب خود را بکنند؛ شما نمی‌توانید مدعی شوید در راستای دموکراسی عمل می‌کنید و در عین حال در خدمت نهادها و قواعدی باشید که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند در خدمت دموکراسی عمل کنند. شما نمی توانید در هر دو موضع باشید.

کیرستن سینما

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید