واکنش فلاحت پیشه به تغییرات اخیر در شورای عالی امنیت ملی/ دیرهنگام و پرهزینه بود، ولی کارگشا

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، حشمت الله فلاحتپیشه عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، در رابطه با ارزیابی خود از تاثیر افراطیون در تصمیم گیری های کلان کشور گفت: تندرویهای بیشتر افراطیون، در روزهای اخیر، با هدف فرار از پاسخگویی است. با وجود اینکه کشور با چالشهای مختلفی مواجه شد و بارها به سمت جنگ پیش رفت، اما همواره در دورههای مختلف، کشور به گونهای عمل کرده است که از ورود به جنگ با همسایگان و آمریکا و اسرائیل جلوگیری کند.
اهم اظهارات فلاحت پیشه را در ادامه می خوانید؛
* روند امور بهطور مشخص از زمانی که جریانی افراطی در حوزههای مختلف تصمیمگیری حضور پیدا کرد، به گونهای پیش رفت که امثال بنده بارها پیشبینی کردیم که این روند کشور را به پرتگاه جنگ خواهد کشاند.
* اتفاقا برخی از افرادی که اکنون علیه مذاکره موضعگیری میکنند، از جمله محورهایی بودند که فرمان کشاندن کشور به این سمت را در دست داشتند و این کار را از طریق کشتن فرصتهای دیپلماسی انجام دادند.
* بهطور مشخص، روند سراشیبی کشور به سمت تحریمهای ویرانکننده و سپس جنگ، درست از سالی آغاز شد که سال آغاز چشمانداز ۲۰ ساله توسعه ایران بود. در سال آغاز چشمانداز ۲۰ ساله که امروز بیستمین سال آن است، ایران عملاً به بسیاری از احکام توسعهای خود نرسید.
* از سالها ابتدایی برنامه توسعه یک جریان ضد توسعه در کشور شکل گرفت که هم ایدئولوژی داشت و هم سیاستمدارانی که در کانونهای قدرت نفوذ کرده بودند. این جریان ضدتوسعه رسانههای افراطی و توهینکننده و تهمتزننده داشتند که از سال آغاز چشمانداز شروع به فعالیت کردند و در سال پایانی چشمانداز به نتیجه خود رسیدند که آن کشاندن ایران به دام جنگ بود.
* من معتقدم این امر به هیچ وجه یک اتفاق تاریخی نیست، بلکه حاصل یک برنامهریزی است که از شروع بزرگترین برنامه توسعه ایران بعد از انقلاب، اینها علیه توسعه سیاست جنگ را در پیش گرفتند و در نهایت در سال پایانی چشمانداز، که باید گزارش عملکرد آن ارائه میشد، با شکست چشمانداز، کشور را وارد جنگ کردند.
* اینها جریان خطرناکی هستند که آینده نشان خواهد داد که این جریان به شدت ضد منافع ملی بوده است. در همان سال، سلسله قطعنامههایی علیه ایران صادر شد که برخی از افرادی که اکنون علیه مذاکره صحبت میکنند، تمام این قطعنامهها به عنوان کارنامههای آنها محسوب میشود. در شرایطی که بنده به عنوان یک نماینده سابق، اکنون در لیست تحریم برخی کشورهای خارجی قرار دارم، آن افراد هنوز در هیچ لیست تحریمی قرار ندارند، با اینکه مسئولیت تمام تحریمها علیه ایران را بر عهده داشتند.
* نقطه اوج خیانت آنها علیه منافع ملی در سال آخر دولت روحانی و در سال اول دولت مرحوم رئیسی بود. یعنی در دو مرحلهای که کشور میتوانست عملاً برجام را احیا کند و علاوه بر کاهش تأثیر تحریمها، مانع از ورود به جنگ شود، در دوره روحانی، با عملکرد جناحی و در دوره دوم با خدمت به روسیه، مانع احیای برجام شدند.
* این موارد را برای ثبت در تاریخ میگویم چون هنوز این افراطیون صاحب تریبون و برخی مناصب هستند، این فریادهایی که افراطیون میزنند، با هدف پرهیز از پاسخگویی است. اما من معتقدم روزی در ایران افراطیون محاکمه خواهند شد و برای کشتن فرصتها و کشاندن ایران به جنگ مورد محاکمه قرار خواهند گرفت.
* مرحله بعدی اقدامات تندروها از صبح ۷ اکتبر شکل گرفت. ۷ اکتبری که هیچ ربطی به ایران نداشت، همچنین جنگ اوکراین عملاً به ایران ربط داده شد. من نقش افراطیون در کشاندن ایران به این انحراف تاریخی را کاملاً مشهود میدانم. پس از آن، عملاً چیزی تحت عنوان میز مذاکره کنار گذاشته شد و بهطور کاملاً مشهود، گام به گام ایران به سمت جنگ پیش رفت. در نهایت، ما شاهد حمله اسرائیل و آمریکا به ایران بودیم.
* برخی تغییرات و تحولات در کشور، نشاندهنده شروع دیرهنگام و پرهزینه واقعگرایی در ایران است. اگر اندک امیدی برای رهایی از این فتنه وجود دارد، اکنون به خاطر این تغییرات واقعگرایانه است و نتیجه اینکه برخی از افراطیون به تدریج از منافع سیاسی دور میشوند.
* آنها نگران مرحله بعد هستند که با رو شدن اسناد و تحلیل اسناد مربوط به سوختن فرصتها مشخص میشود که افراطیون فقط در راستای منافع ضدملی خود عمل کردهاند. به نظر من برخی از این جو سازیها را میتوان به عنوان تلاش برای فرار از پاسخگویی تفسیر کرد.
*(در پاسخ به این سوال که با توجه به پایان جنگ و پیروزی ایران فرصت مناسبی برای مذاکره با آمریکا مهیا شده است یا خیر): واقعیت میدان این است که ایران و آمریکا در موضوع دیپلماسی مواضع نزدیکتری دارند، حتی نسبت به آمریکا و اسرائیل هم این مواضع نزدیکتر است. نتانیاهو ترسی از جنگ ندارد ولی ترامپ و آمریکا نیازمند امنیت منطقه هستند. به نظر من، در این شرایط امکان مذاکره وجود دارد.
* من معتقدم جنگ یعنی رفوزهگی سیاستمداران. همیشه گفتهام جنگ یعنی رفوزگی سیاستمداران و این مردم و سربازان ایران بودند که پای ایران ایستادند و در طول جنگ مشخص شد که افراطیون چگونه کشور را به دام انزوا کشاندهاند. امیدوارم که بار دیگر سیاستمداران رفوزه نشوند. آمریکاییها به رغم ادعای استغنا و بینیازی به مذاکره، نیازمند این مذاکره هستند و میتوان پیشبینی کرد که به زودی امکان احیای مذاکرات وجود دارد.
* دیپلماتها در منجلابی گام برمیداشتند که افراطیون پیش روی کشور گذاشتند ولی با این وجود سعی کردند جنگ را از کشور دور کنند. من باز هم معتقدم که امکان این کار وجود داشت، ولی متأسفانه به نظر من سیاستمداران ایرانی در روزهای آخر مذاکره فریب اسرائیل و اروپا را خوردند.
* اصلاً دلیلی نداشت ایران با اروپا مذاکره کند. به جای مذاکرات وین، باید دور مسقط را تحت هر شرایط ادامه می دادند. من معتقدم نباید در دام افتاد و به نظر من آقای لاریجانی برای مذاکره آمده است.
* من معتقدم که تغییرات در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی همچون بسیاری از تصمیمات در ایران، دیرهنگام و پرهزینه بود، ولی میتواند کارگشا باشد. چون به هر حال آقای لاریجانی کسی است که بیش از اینکه اسمش با جنگ همراه باشد، با مذاکره همراه است.
* این اقدام به نظر من هم پیام داخلی داشت و هم پیام خارجی. پیام داخلی این است که عصر افراطیون در حال افول است و پیام به خارج این است که ایران به دنبال مذاکره است. لذا من معتقدم که شروع کارهای لاریجانی میتواند مذاکرات غیررسمی عراقچی و ویتکاف را به شرایط مذاکراتی تازه بین ایران و آمریکا تبدیل کند.
ارسال نظر