دلیل چرخش موضع عربستان در قبال سوریه

کدخبر: ۴۰۳۴۰۲
برخی ها اعتقاد دارند که این تغییر رویکرد در ریاض در یک چارچوب عقلانی و در قالب پروسه اصلاح رویه ها صورت گرفته و بسیاری نیز معتقدند، این چرخش موضع ناشی از ناکامی ریاض در اجرای اهداف سیاست خارجی اش در طول این سالها در منطقه بوده است.
دلیل چرخش موضع عربستان در قبال سوریه

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایرنا، وزیر خارجه عربستان اخیرا از چرخش مواضع سیاسی کشورش در قبال سوریه و اذعان به نظام قانونی این کشور پس از سالها تلاش برای براندازی آن و حمایت از روند سیاسی این کشور سخن گفت؛ آیا ریاض واقعا به این جمع بندی رسیده که سیاست های منطقه ای آن طی این سال ها جواب نداده است؟

برخی ها اعتقاد دارند که این تغییر رویکرد در ریاض در یک چارچوب عقلانی و در قالب پروسه اصلاح رویه ها صورت گرفته و بسیاری نیز معتقدند، این چرخش موضع ناشی از ناکامی ریاض در اجرای اهداف سیاست خارجی اش در طول این سالها در منطقه بوده است.

بی شک پایداری محور مقاومت در عراق و سوریه و بویژه مقاومت یمنی ها با دستان خالی در برابر تجاوز عربستان، نقش بی بدیلی در تغییر رویکرد ریاض داشته است و البته می توان تغییرات اخیر در کاخ سفید را نیز به آن اضافه کرد.

به هرحال هرچه هست، اکنون این سوال پیش روست که آیا سعودی ها در ارزیابی و برآورد سیاست های یک دهه گذشته خود به این جمع بندی رسیده اند و آیا سیاست های خود را اصلاح خواهند کرد؟

 «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه سعودی به تازگی در گفت وگو با شبکه «سی.ان.ان عربی» آمریکا با تشریح آخرین مواضع کشورش در قبال تحولات سوریه گفت که برنامه ای تحت نظارت سازمان ملل متحد برای پیوستن مخالفان به دولت بشار اسد وجود دارد و ما به حمایت از این روند و برنامه ادامه می دهیم.

وی افزود: امیدواریم دولت بشار اسد گام های مناسبی را برای حل سیاسی سوریه بردارد و این تنها راه برای پیشرفت در سوریه است. ما به ثبات در سوریه نیاز داریم و تحقق آن به یک راه حل میانه از طرف دولت سوریه نیاز دارد.

بن فرحان گفت: موضوع مهم این است که پرونده را به طور اساسی حل کنیم و آن ایجاد راه حل سیاسی در سوریه است زیرا بدون آن نمی توانیم پیشرفتی داشته باشیم و عربستان بر پیشبرد روند سیاسی به سوی جلو و حمایت از تلاش های نماینده ویژه سازمان ملل درسوریه متمرکز است.

این اظهارات بن فرحان درحالی مطرح می شود که رژیم سعودی از زمان آغاز بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ میلادی همواره به دنبال براندازی نظام مشروع و قانونی این کشور به ریاست «بشار اسد» بوده و در این راه، علنا از گروههای مسلح تروریستی و تکفیری علیه نظام و مردم سوریه حمایت همه جانبه کرده است.

سعودیها در طول سالهای بحران سوریه در چارچوب مقابله با محور مقاومت در منطقه و اهداف ژئوپلوتیک خود، حمایت سیاسی و مالی و تسلیحاتی از گروههای تروریستی مخالف نظام سوریه را در دستور کار قرار دادند و با حمایت برخی هم پیمانان منطقه ای و بین المللی خود بویژه آمریکا چندین گروه تروریستی به نام های مختلف در این سالها را شکل داده و سازماندهی کردند که برخی از آنها هنوز به فعالیت مخرب خود در بخش هایی از خاک سوریه ادامه می دهند.

مقامات سعودی در سطح سیاسی نیز در تلاش برای ضربه زدن به نظام سوریه و مانع تراشی در مسیر طرح های مختلف برای حل و فصل بحران این کشور برآمدند و به تقویت راهکار نظامی برای رسیدن به اهداف ژئوپلوتیک خود در منطقه دست زدند و نکته جالب توجه این بود که با توجه به اینکه منافع رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی در سوریه با یکدیگر همپوشانی یافت، صهیونیستها نیز به نوعی حمایت از این گروههای تروریستی را در دستور کار قرار دادند و علاوه بر پشتیبانی های مالی و تسلیحاتی به درمان عناصر تروریست در فلسطین اشغالی اقدام کردند.

در مقابل نیز دولت سوریه با حمایت هم پیمانانش بویژه ایران، حزب الله و در مرحله بعدی روسیه در طول سالهای بعد از بحران برای مقابله با گروههای تروریستی و تکفیریِ مورد حمایت سعودیها، رژیم صهیونیستی، آمریکا و هم پیمانان منطقه ای آنها وارد عمل شد و توانست پیروزیهای چشمگیر و بزرگی کسب کرده و مناطق راهبردی را از لوث تروریست ها پاک کرده و آزاد کند.

در پی پیروزیهای محور مقاومت و هم پیمانانش بود که اوضاع سوریه به نفع این محور آرام گرفت و ثبات نظام سوریه روز به روز تقویت شد و همزمان نیز مذاکرات صلح سوریه در چارچوب فرآیند آستانه آغاز شد و ادامه یافت و در مقابل، عربستان و رژیم صهیونیستی و هم پیمانان منطقه ای و غربی آنها در استفاده از راهکار نظامی برای سرنگون کردن نظام مشروع و قانونی سوریه ناکام ماندند.

به عقیده تحلیلگران منطقه، همین شکست در راهکار نظامی در سوریه باعث شد تا ریاض اندک اندک به این باور برسد که قادر به سرنگون کردن دولت سوریه نیست و گروههای مسلح طرفدارش نمی توانند در سوریه کاری از پیش ببرند و دیر یا زود باید در مواضع خود علیه نظام و مردم این کشور بازنگری کند. هرچند زمان زیادی طول کشید که مقامات سعودی این شکست و ناکامی را پذیرفته و تغییر رویکرد خود در قبال نظام سوریه و تحولات این کشور را به زبان بیاورند اما نباید سهم عوامل و تحولات منطقه و بین المللی دیگر که این روند را تسهیل بخشید، از یاد برد.

ناکامی رژیم سعودی در تجاوزگری خود علیه یمن از جمله عوامل دیگری است که باعث شد تا عربستان بدنبال تغییر سیاست خارجی شکست خورده خود در منطقه باشد.

رژیم سعودی که از قدرت گیری جنبش انصار الله یمن در همسایگی خود نگران شده بود، دست به ماجراجویی حساب نشده ای زد و خود را در باتلاق این کشور گرفتار کرد. آل سعود فکر می کرد که به راحتی و در زمانی اندک می تواند جنبش مردمی یمن به رهبری انصار الله را در هم شکسته و بار دیگر یمن را به حیات خلوت خود تبدیل کند اما دیری نپایید که به نادرستی محاسبات خود پی برد اما این زمانی بود که در باتلاق این کشور گیر کرده بود. ریاض نه تنها با وجود شش سال جنگ تمام عیار علیه ملت یمن که به قربانی شدن هزاران شهروند یمنی، انهدام گسترده ساختار زیربنایی، آوارگی و گرسنگی میلیون ها نفر و جان باختن صدها هزار نفر دیگر بر اثر شیوع بیماریهای واگیردار در این کشور منجر شد، نتوانست راه به جایی ببرد بلکه روز به روز بر قدرت ارتش و کمیته های مردمی یمن افزوده شد و آنها عمق سعودی و تاسیسات حیاتی اقتصادی و نظامی اش را بارها با حملات موشکی و پهپادی هدف قرار دادند که این مبارزه همچنان ادامه دارد.

در این میان، کاهش قیمت های نفت و بحران مالی ناشی از این جنگ نیز عرصه را بیش از پیش بر آل سعود تنگ کرد.

اما سومین عامل تاثیرگذار را می توان تغییر در ریاست جمهوری آمریکا و به تبع آن تغییر روش های پیشبرد سیاست خارجی این کشور از سوی «جو بایدن» و تغییر در آرایش بازیگران منطقه ای دانست. رفتن «دونالد ترامپ» از کاخ سفید که از حامیان مهم سیاسی و نظامی برای ریاض محسوب می شد و شکست فشار حداکثری علیه ایران و پایداری محور مقاومت در طول این سالها و تاکید بایدن بر لزوم پایان جنگ علیه یمن و طرح دوباره پرونده «جمال خاشقچی» روزنامه نگار منتقد رژیم سعودی از سوی واشنگتن که به دستور «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی به طرز فجیعی در کنسولگری عربستان در شهر استانبول ترکیه کشته شد، ریاض را بر آن داشت تا بدنبال ایجاد تغییراتی در سیاست خارجی شکست خورده خود باشد.

این وضعیت باعث شد عربستان در پایان عمر دولت ترامپ بدنبال اصلاح روابط خود با قطر برآید و اخیرا مجبور به ارایه طرحی هرچند نامقبول برای حل و فصل بحران یمن بعد از سالها اصرار بر راهکار نظامی برآید و اکنون نیز به شکست سیاست خود در براندازی نظام سوریه اذعان کند و برای رسیدن به اهدافش در پرونده سوریه از طریق راهکار سیاسی به جای نظامی وارد عمل شود و در این راه از برنامه سازمان ملل متحد برای پیوستن مخالفان به دولت بشار اسد و ثبات سوریه حمایت کند؛ هرچند که به خوبی می داند که دولت سوریه وهم پیمانانش در فرایند سیاسی دست برتر را باتوجه به پیروزیهای چشمگیر نظامی دارند و مخالفان در موضعی بسیار ضعیف قرار دارند.

با توجه به تغییرات در سیاست خارجی عربستان در قبال پرونده های منطقه ای از جمله قطر، یمن، سوریه و تاحدی ترکیه انتظار می رود که این کشور در آینده نیز مجبور به اصلاح سیاست های شکست خورده خارجی و محاسبات اشتباه چند ساله در قبال سایر پرونده های منطقه شود و بیش از پیش به این درک برسد که تنها راه ثبات منطقه در همکاری با کشورهای منطقه است و نه دنبال کردن راهکارهای یکجانبه و ماجراجویی های نظامی.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید