درباره عقل!!!

کدخبر: ۴۰۴۳۳۷
«أول ما خلق الله العقل قال له : أقبل فأقبل . ثم قال له : أدبر فأدبر . ثم قال : وعزتی وجلالی ما خلقت خلقا أکرم علی منک : بک آخذ وبک أعطی ; وبک أثیب وبک أعاقب و یأتی بعد هذا من یقول انا لا استطیع»

اول  خداوند عقل را آفرید، به او گفت بپذیر و بپذیر (فراگیر ، بیاموز و تحمل و مدرا کن). سپس اورا گفت تدبیر کن و تدبیر کن. سپس اورا گفت به عزت و شکوهم که مخلوقی با کرامت تر از تو خلق نکردم. با تو می دهم و باتو می ستانم، با تو تنبیه می کنم و باتو پاداش می دهم. از این پس آیا کسی یافت شود که بگوید نمی توانم؟ 

از این حدیث روایت های مختلفی وجود دارد. از زمینه تاریخی آن بی اطلاع هستم اما گزاره شگفت انگیز و تکان دهنده ای است. 

دلیل ذکر این مقدمه این که اخیراً بنا به موقعیت و شرایط و حوادث افرادی اظهار نظر هایی می کنند بس شگفت انگیز و باور نکردنی و پرسش بر انگیز که این مطالب چگونه از ذهن این فرد تراوش کرده است و آن عقل خداد دادی چه شد.

دکارت

می توان دریافت که خداوند یک ظرفیت و قدرت در وجود انسان خلق کرده که اندیشه را درست راه ببرد. همه حیوانات ظرفیت فکر کردن دارند برای همین هم تصمیم می گیرند و تا حدی برنامه ریزی می کنند. اما ظرفیت بالاتری وجود دارد، که منحصر به انسان است،  و آن ظرفیت نظارت بر این اندیشیدن و درست راه بردن آن است. دکارت که شروع کننده عصر خرد محسوب می شود به این ظرفیت فکری انسان، یعنی ظرفیت درست راه بردن فرایند اندیشیدن، ‘عقل’ یا ‘خِرَد’ نام نهاده است. 

کانت

حدود یک قرن بعد از آن کانت، بزرگترین فیلسوف تاریخ، در کتاب “ نقد خرد ناب” به چگونگی درست راه بردن عقل با عمق بیشتری می پردازد. او می گوید ذهن انسان مثل مجسمه سازی است که دائم مجسمه هایی می سازد، خِرد با چکش نقادی به جان این اندیشه های فراوان می افتد، بسیاری را کلاً تخریب می کند و به دور می ریزد و برخی که شایسته تر هستند را با پتک نقادی تنظیم و تصحیح می کند و به عنوان ماحصل عقل تحویل می دهد. ذهن هر انسان بی محابا به تولید گزاره هایی مشغول است چه در خواب و چه در بیداری اکثر این گزاره ها بی ارزش و پوچ هستند. نقادی به عنوان ابزار اصلی عقلانیت است که این گزاره ها را سرند کرده بیشتر آن را به دور می ریزد و اندکی را تنظیم، چکش کاری و تحویل می دهد. 

یکم این که نقادی فردی و نقادی خویشتن اولین مرحله  عقلانیت است. 

دوم این که مهمترین مرحله، فراگرد نقادی جمعی است. خِرد از جمله یک ویژگی جمعی است. هرگاه در اجتماع زندگی کنیم با دیگران به گفتمان بپردازیم اندیشه و نظر خود را برای دیگران مطرح کنیم و اندیشه دیگران را بپذیریم و با مدارا بر اساس باز خورد از اندیشه دیگران بیاموزیم و اندیشه خود را تکامل بخشیم آنگاه عقلانیت را به کار بسته ایم. 

سوم، ایده آزادی اندیشه و آزادی گفتمان و آزادی قلم بدون ترس و واهمه و امکان گفتمان وسیع در جوامع پیشرفته به دلائل لوکس بودن قبول نشده، بلکه فایده شگرفی دارد و آن هم توسعه عقلانیت جمعی و فردی است. و آنگاه است که جامعه عقل گرا دیگر نمی گوید ‘نمی توانم’.

جامعه محدود و نخبه سان 

تافته های جدا بافته در هر جامعه ای یافت می شوند، خود را از تماس فکری با دیگران، از گفتمان بی پروا و از نقادی دیگران به دور نگه می دارند و بی نیاز می پندارند. با این کار فرصت تکامل اندیشه و به کار بردن فرایند عقلانیت را از خود صلب می کنند. در این صورت است، گه گاه که اظهار نظر می کنند از آن دست گزاره های ذهن که دور ریختنی است، و چکش نقد و تصحیح نخورده، تحویل می دهند و موجب حیرت دیگران می شوند. 

با وجود این آیا هنوز کسانی هستند که عقل را انکار کنند؟

متاسفانه بسیارند و خود و دیگران را از آنچه در نقل قول بالای این مطلب آمد محروم می کنند:

اول  خداوند عقل را آفرید، به او گفت بپذیر و بپذیر (فراگیر، بیاموز  و تحمل و مدرا کن). سپس اورا گفت تدبیر کن و تدبیر کن. سپس اورا گفت به عزت و شکوهم که مخلوقی باکرامت تر از تو خلق نکردم. با تو می دهم و باتو می ستانم، با تو تنبیه می کنم و باتو پاداش می دهم. از این پس آیا کسی یافت شود که بگوید نمی توانم؟ 

منبع: کانال تلگرامی نویسنده

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید