ایران و عربستان؛ از رقابت تا واقعگرایی | زمان دفن کینههای قدیمی فرا رسیده است؟
به گزارش اقتصادنیوز، خاورمیانه کنونی با تغییرات سریع و مهمی که در ماههای اخیر با آن مواجه شده است، بیش از هر زمانی اهمیت روابط میان ایران و عربستان را پررنگ کرده است. امروز، ایران و عربستان سعودی به طور جدی نیاز دارند تا کینههای قدیمی را کنار بگذارند. آنها نباید فرصت نزدیکی و مصالحهای را که با میانجیگری چین حاصل شده از دست بدهند؛ فرصتی که نهتنها جهان را شگفتزده کرد، بلکه بنیان ژئوپلیتیک منطقه را نیز دگرگون ساخت.
ژئوپلیتیکی که سالها بر این گمان بود که بدون حضور اسرائیل، شیعه و سنی همزیستی مسالمتآمیز در منطقه نخواهند داشت و با یکدیگر درگیر خواهند شد.
اقتصادنیوز: محمد بنسلمان میداند که شریک مشتاقی چون دونالد ترامپ در آمریکا، انتظار او را میکشد. ترامپ در هر دو دوره ریاستجمهوری خود، نخستین سفر خارجیاش را به مقصد عربستان انجام داد
میدل ایست مانیتور در گزارشی نوشت: این آشتی موجی از امید را در سراسر منطقه و میان صلحطلبان جهان ایجاد کرده است. فارغ از نیت واقعی پکن، چین توانست این دو رقیب دیرینه را پس از دههها دشمنی آشکار و پنهان، پای میز گفتوگو و رسیدن به تفاهم درباره اختلافاتشان بنشاند.
فرصتی برای بازسازی اعتماد و ثبات
این روند، به هر دو کشور فرصتی خاص را برای درنگ کردن در رابطه با دیگری و بازسازی اعتماد از دسترفته داده است تا با گفتوگو، زمینههایی مشترک برای همکاری بر سر مسائلی چون صلح، ثبات، حل اختلافات سیاسی و تنوع اقتصادی پس از عصر نفت بیابند.
تهران و ریاض هر دو از کشورهای مهم مسلمان در منطقه محسوب میشوند، اما این دو امروزه با چالشهای مشترکی مواجهاند و بهای ادامه تقابل میان دو کشور، بیش از همیشه است. ایران و عربستان ریشهها تاریخی و فرهنگی عمیقی دارند که میتواند به منبعی از قدرت مشترک بدل شود. حتی اگر فقط بر سر اصل صلح توافق کنند، همین یک گام میتواند زمینهساز شکوفایی، ثبات و رفاه نهتنها برای ملتهایشان، بلکه برای جهان اسلام و جامعه جهانی باشد.
از رقابت تا همافزایی اقتصادی
ایران و عربستان هردو منابع عظیمی از ثروتهای سرزمینی را دارند. ایران کشوری بزرگ و پهناور است و عربستان جاهطلبانهترین طرحهای تنوع اقتصادی جهان را دنبال میکند. این دو کشور میتوانند بهجای انتقال منابع خود به خارج، با همکاری در زمینه تجارت، سرمایهگذاری، فناوری و صنعت، یک اکوسیستم اقتصادی مشترک و سودمند ایجاد کنند.
چنین الگویی میتواند بهسادگی به دیگر کشورها، از جمله اعضای شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی هم گسترش یابد. بنیان این مدل باید بر همکاری متقابل بهجای رقابت و منفعت مشترک بهجای انزوا استوار باشد.
زمان بازنگری در الگوهای قدیمی فرا رسیده است
اگر ایران و عربستان این فرصت را برای ترمیم اختلافات از دست بدهند، شاید دیگر هرگز چنین امکانی پیش نیاید.
اقتصاد جهانی انرژی دگرگون شده است. آمریکا از واردکننده به صادرکننده خالص نفت و گاز تبدیل شده و به رقیبی مستقیم برای تولیدکنندگان بزرگی چون عربستان، امارات و ایران بدل شده است. از سوی دیگر، تحریمهای غرب علیه روسیه باعث شده مسکو صادرات خود را به آسیا هدایت کند و رقابت در بازار انرژی شرق شدت یابد.
در این شرایط، تداوم خصومت تنها موجب بیثباتی منطقه می شود. حضور بیشتر ناوگانهای نظامی خارجی در خلیج فارس خطر درگیری میان قدرتهای بزرگ را افزایش میدهد.
درسی از اروپا
اروپا قرنها گرفتار جنگهای مذهبی میان کاتولیکها، پروتستانها و کالوینیستها بود؛ جنگهایی که به فجایعی چون آدمخواری انجامید. اما سرانجام، پس از درک این واقعیت که هیچ طرفی پیروز نخواهد شد، در سال ۱۶۴۸ معاهده صلح وستفالی به امضا رسید. این توافق، پایهگذار اصل حاکمیت ملی و همزیستی مسالمتآمیز در میان مسیحیان شد.
خاورمیانه امروز نیز به همین خرد نیاز دارد. ایران، عربستان و دیگر کشورهای منطقه باید نهادی مشترک برای حل اختلافات سیاسی، مذهبی و ایدئولوژیک تشکیل دهند و برای همیشه به تنشهای فرقهای پایان دهند.
گامهای برای بازسازی اعتماد
اکنون لحظهای تعیینکننده در تاریخ فرارسیده است. خاورمیانه در حالی با چالشهای بیسابقه مواجه است که بر روی انبوهی از منابع اقتصادی و مالی عظیم قرار دارد. این دوگانگی را تنها از راه اعتماد، همکاری و تعهد اخلاقی میتوان از میان برد.
راهکارهای متفاوتی برای رسیدن به این اهداف وجود دارند.
در حالت ایدهآل، تهران و ریاض باید در سه سطح تعامل داشته باشند؛ تعامل دوجانبه، تعامل منطقهای و تعامل فرامنطقهای.
تعامل دوجانبه به معنای گفتوگوهای مستقیم دربارهی منافع مشترک و اختلافات با پیام آشکار آشتی است، همانند توافق پکن.
تعامل منطقهای یعنی تدوین سیاستی واحد برای تعامل با متحدان و رقبا و تشکیل یک کمیته نماینده برای بازسازی زیرساختها، مسکن و اشتغال در مناطق آسیبدیده از جنگ.
تعامل فرامنطقهای به معنای روشنسازی سیاستها در قبال قدرتهای جهانی و ایجاد شبکهای مشترک برای امنیت و تبادل اطلاعات است، مشابه الگوی غربی.Five Eyes .
پنج چشم یک ائتلاف اطلاعاتی و جاسوسی بین پنج کشور انگلیسیزبان است که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت و تا امروز یکی از نیرومندترین شبکههای تبادل اطلاعات و جاسوسی در جهان به شمار میآید. اعضای این ائتلاف عبارتاند ازآمر یکا، بریتانیا، کانادا، استرالیا و نیوزلند.
مهار جنگها و گسترش فناوری
با توجه به نقش فزاینده پهپادها، باید نظارت و هماهنگی میان نهادهای نظامی و اطلاعاتی افزایش یابد تا سوءاستفاده از این ابزارها کاهش یابد.
کشورها همچنین برای تامین امنیت داده و ارتباطات خود سیاستهای مشترکی را درباره شرکتهای مخابراتی تدوین کنند تا از افشای اطلاعات کاربران جلوگیری شود، مسئلهای که در جنگ غزه نیز مشاهده شد.
تفاهمنامههای دفاعی و امنیتی باید شفاف و چندجانبه باشند تا از بیاعتمادی جلوگیری شود. کشورهای عربی، آسیای مرکزی و جنوب شرق آسیا میتوانند پیمانهای فرعی برای پژوهش، آموزش و همکاری نظامی شکل دهند.
اکوسیستم اقتصادی مشترک
ایران و عربستان میتوانند محور شکلگیری شبکهای ۵۷ کشوری برای هماهنگسازی برنامههای توسعه و ایجاد همافزایی اقتصاد اسلامی باشند. کشورهای ثروتمند باید در صنایع داخلی کشورهای دارای منابع سرمایهگذاری کنند، نه فقط استخراج مواد خام.
به علاوه، باید نهادی مشورتی با حضور گروههای مدنی، علمای دینی و رهبران محلی تشکیل شود تا خلأ ناکارآمدی سازمان همکاری اسلامی را پر کند. این نهاد میتواند با تمرکز بر مسائل محلی، از سلطه کشورهای قدرتمند جلوگیری کند.
مسیر پیش رو
در نهایت، آینده خاورمیانه در گرو اراده سیاسی و اخلاقی رهبران آن است. ایران و عربستان باید همکاری خود را در سه سطح دوجانبه، منطقهای و جهانی نهادینه کنند، کمیتهای مشترک برای بازسازی و کمکهای انسانی تشکیل دهند، شبکهای برای اشتراک اطلاعات امنیتی طراحی کنند و از طریق گفتوگو بهجای تقابل، به ثبات پایدار برسند.
جهان امروز و به خصوص خاورمیانه، از جنگ و تنش خسته است. ایران و عربستان با همکاری میتوانند تبلور نظمی نوین در منطقه باشند. شاید زمان آن رسیده است که خاورمیانه از منطقه درگیری، به منطق همکاری تبدیل شود.
ارسال نظر