پربازدیدترینها
این نوشتار درباره ایران و آینده آن است. سعی کردم گزارههای صریح بنویسم.
واژههای طبّاخ، قصّاب و خبّاز را شنیدهاید، نام مشاغلاند، و کسانی هم هستند که بر وزن همین مشاغل میتوان آنها را «جَلّاس» نامید، اگرچه چنین واژهای وجود نداشته باشد. این آدمها را حتماً میشناسید. این دسته – که هر یک از ما هم میتوانیم یکی از آنها باشیم – کارشان این است که از این جلسه به آن جلسه در حرکت هستند. اگر طبّاخ یعنی «بسیار طبخکننده»، «جَلّاس» نیز «بسیار نشیننده در جلسه است، بسیار جلوسکننده»
عماد افروغ در 67 سالگی از این جهان رخت بربست. نمینویسم «دکتر عماد افروغ» چون تا آنجا که من شناختمش، با این القاب و عناوین توخالی و بیهوده، سر سازگاری نداشت.
هر کس سابقه حمایت مردم از تیمملی فوتبال در بازی ایران و استرالیا، ایران و آمریکا یا حتی همین چهارسال پیش، در جامجهانی روسیه را به خاطر داشته و شادی آنها در قبال پیروزیهای تیم ملی فوتبال ایران را دیده و شاهد این روزهایی باشد که برخی آرزو میکنند تیم ببازد، برای گلهای تیم رقیب شادی میکنند و پرچمش را بالا میبرند، جا دارد از خود بپرسد، چه شده است و این پدیده نتیجه چیست.
یک. اگر ۳۰۰ کیلومتر را به جای سرعت ۱۲۰ با سرعت ۱۴۰ کیلومتر بر ساعت برانید، فقط ۲۱ دقیقه زودتر به مقصد میرسید، اما احتمال آنکه در تصادف با سرعت ۱۴۰، کشته شوید، ۵ برابر بیشتر از احتمال مرگ در سرعت ۱۲۰ است. تندروی، همین قدر کم حاصل و خطرناک؛ و تندروی قدرت، خطرناکتر است.
مردم ایران و مردم سوئد با هم فرق دارند؟ طبیعی است که بپرسیم به چه جهت فرق دارند. اول قصهاش را بخوانیم تا به فرق مردم ایران و سوئد برسیم.
استعفا/برکناری حجت عبدالملکی از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نقطه مثبتاش این است که وزیر نامناسب به هر قیمتی در کابینه تحمل نشده است.
خلاصه داستان : آتیلا آدم کمسواد، ناتوان و درمانده یه لا قبایی بود که در رومانی کمونیستی و فقیر دوران چائوشسکو با بدبختی از مرز غیرقانونی و گذشت و به امید زندگی بهتر راهی مجارستان شد. آتیلا دروازهبان درجه چندم هاکی هم بود، انقدر درجه چند که باشگاهش در مجارستان فقط یک جای خواب در ورزشگاه به او داده بود بدون دستمزد، اما خب بدن ورزیدهای داشت.
مسأله سفر خانواده محمدباقر قالیباف به ترکیه برای خرید سیسمونی نوزاد به بمب خبری رسانهای بدل شده است.
شما هیچ وقت به مشارکت در کارزارها برای مخالفت با مسألههایی نظیر #طرح_صیانت، #نه_به_پتروشیمی_میانکاله یا موافقت با #رفتن_زنان_به_ورزشگاه یا هر کارزار دیگری که خودتان آنرا مهم میدانید و اثراتش فکر کردهاید؟
رفتن زنان به ورزشگاه برای صدمین بار در بازی ایران و لبنان مسأله شد. دهههاست که رفتن زنان به ورزشگاه مسأله شده است.
مقدمه - خوب است به خواننده این متن، پیش از هر چیز، توضیح بدهم که این نوشتار ابدا ناظر بر مسالهای شخصی و قطع همکاری دانشگاه شهید بهشتی با من نیست.
آخرین مطلبی که درباره مسأله اخراج اساتید از دانشگاهها دیدم، اظهارنظر محمود احمدینژاد است.
ساختمان پلاسکو در ۳۰ دی ۱۳۹۵ فروریخت و رئیسجمهور در نهم بهمن ۱۳۹۵ ده نفر را به عنوان اعضای «کمیته ملی بررسی حادثه ساختمان پلاسکو» منصوب کرد. این کمیته به ریاست رئیس دانشگاه تربیت مدرس تهران، به مدت دو ماه در قالب شش کمیته تخصصی برای بررسی حادثه فعالیت کرد. کمیتهای نیز برای تعیین روش انجام مطالعه و در نهایت تدوین گزارش نهایی بر اساس تلفیق یافتههای کمیتههای ششگانه تعیین شد.
آیا این روزها از اوضاع اقتصادی، آلودگی هوا، فرونشست زمین یا چشمانداز آینده، انگار طناب داری دور گردنتان پیچیده شده باشد، احساس خفگی میکنید؟ یکی از دلایل مهمش را توضیح میدهم.
چند دقیقه اگر وقت برای خواندن این مطلب صرف کنید با عدد و رقم توضیح میدهم که بذرهای اولیه خشکی زایندهرود چند دهه قبل کاشته شده و از این تحلیل نتایج مهمی هم به دست میآید. برای کسانی که حوصله خواندن عدد و رقم ندارند، خلاصه هم نوشتهام.
مردم اصفهان در بزرگترین اجتماع مردمی برای مطالبه اصلاح محیطزیستی در ایران گرد هم آمدند. گذشتن از کنار این واقعه اشتباهی جبرانناپذیر است. تلاش میکنم وجوهی از این رخداد را به سمت راهحل تحلیل کنم. دو سه نکته ابتدایی را هم باید گفت:
شاید هیچ نظام سیاسی در دنیا به اندازهای که در ایران قدرت سیاسی بر حفظ، کرامت و استواری بنیان خانواده تأکید دارد، بر خانواده تأکید و قصد خود برای تقویت خانواده را بیان نمیکند.
کشتیگیران آزاد و بالاخص فرنگی ایران فاتحان بزرگ اُسلو هستند و بالاخص موفقیت تاریخی کُشتی فرنگی ایران با چهار مدال طلا خیرهکننده است. سؤال جذّاب از منظر سیاست عمومی این است که چگونه میتوان خیلی ساده با چند قاعدهگذاری ورزش کُشتی ایران را نابود کرد؟
اصلیترین سازوکار اعتراض جامعه شده است همین نوشتن در اینترنت و با این طرح به قول خودشان صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی دنبال کور کردن همین راه هم هستند، جامعه هم هیچ راه مؤثری برای اعتراض کردن، شنیده شدن و اثرگذاری پیش رو ندارد.
هر وقت مقرراتی وضع میکنید که قادر به اجرای آن نیستید؛ و هر وقت وعدهای میدهید که قادر به تحقق آن نیستید، بخشی از اعتبار خود را از دست میدهید. اما مدیران وقتی وعدهای میدهند که قادر به عملی کردن آن نیستند، فقط اعتبار خودشان را از دست نمیدهند بلکه بخشی از اعتماد عمومی را که دارایی مشترک همه است نابود میکنند.
مناظرات انتخاباتی چند نکته را که اصلاحجویان سالهاست میگویند و در چند سال گذشته با شدت بیشتری گفتهاند به خوبی آشکار کرد.
لایحه «مشارکت عمومی و خصوصی» در مجلس در حال بررسی است. این لایحه بهواقع تعیین تکلیف کننده و سرنوشتساز برای صدها هزار میلیارد تومان اموال عمومی ایرانیان است. پانزده نکته درباره این لایحه به شرح زیر است.
برخی تصور میکنند ایران 1400 را میتوان در چارچوب بازگشت آمریکا به برجام و گشایش در روابط خارجی تحلیل کرد.
دیروز یک ویدئوی دو دقیقهای که در فضای مجازی منتشر شده بود و تلاش میکند تاریخ ایران یک قرن اخیر را به تصویر بکشد و مرور کند به اشتراک گذاشتم.
یکی از آن جنگهای اساسی قدرت و منفعت در این کشور، جنگ بر سر معاف شدن از مالیات است. این جنگی برای رانتخواری هم هست. هر گروهی که به یک بهانهای از مالیات معاف شود، منفعتی برده و سواری مجانی گرفته است. ورود به این بحث نیاز به ذکر نکته مهمی دارد.
اعداد، بالاخص اعداد مهم نظیر نرخ رشد اقتصادی، واقعیت واقعی خود را در طول زمان نشان میدهند. کوچک بودن این گونه اعداد بدون بُعد زمانی، اغلب باعث میشود عموم مردم درک دقیقی از واقعیت آنها نداشته باشند. یک مثال این نکته را نشان میدهد.
این هم از مصائب این کشور است که هر موضوعی به سرفصلی برای مناقشه بدل میشود و گوشهای از سرمایه اجتماعی و توان ملی را میفرساید، نمونهاش واکسن کرونای ایرانی.
یکی از مهمترین آزمونهایی که پیش روی دولت و کل حکومت در حال حاضر وجود دارد، شفاف ساختن دسترسی به واکسن کروناست.
سیلابهای فروردین نودوهشت که چندین استان کشور را در بر گرفت، بزرگی پدیده به حدّی بود که «هیئت ویژه گزارش ملی سیلابها» با صدور حکم رئیسجمهور برای بیست نفر از اساتید دانشگاههای کشور به منظور بررسی همهجانبه پدیده سیلاب تشکیل شد.
یک پیام روشن؛ روی نقشه جهان بودن برای در جهان بودن، معاصر این جهان بودن و بخشی از جهان بودن کافی نیست.
بعد از هر انتخابات آمریکا باب بحث جدی باز میشود که «این سگ زرد» (گویندگان منظورشان نامزد برنده انتخابات آمریکاست) «برادر شغال» هست یا نیست؛ بحث فرعیتری هم هست که آیا «سگ زرد» میتواند «فرشته مهربون» هم باشد؟
انتخابات آمریکا آموختنیهای زیادی دارد.
امتیازگیری بازی والیبال قبل از سال 1999 این گونه بود: تیمی که سرویس میزد باید توپ را در زمین حریف میخواباند تا امتیاز بگیرد.
مولانا در دفتر سوم مثنوی داستان مسافران هند را میگوید که پند ناصحی را که گفت در این مسیرتان گلههای فیل هست و مبادا بچه فیلها را شکار کنید، به گوش نگرفتند و از گرسنگی بچه فیلی را شکار کردند و خوردند؛ الا یک نفر که گوش به حرف ناصح سپرد و از خوردن گوشت فیل سر باز زد.
سیام شهریور روز گفتوگوی تمدنها و روز جهانی صلح است. صلح و گفتوگو - خواه گفتوگوی تمدنها یا گفتوگوی درون کشورها - چه نسبتی با یکدیگر دارند؟
اولش باورم نشد، به خودم گفتم مثل برخی چیزهای دیگر کار فتوشاپی کردهاند که موجی درست کنند و بعد تکذیب میشود، اما نشد و واقعیت داشت. عکس دختربچهها از روی کتاب سوم ریاضی دبستان حذف شده و وزیر آپ هم دستور داده است موضوع بررسی شود، یعنی حذف صحت دارد.
طرحی با عنوان «اصلاح موادی از قانون انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران» از سوی برخی نمایندگان به مجلس ارائه شده است. مشخصاتی برای داوطلب ریاست جمهوری در این طرح ذکر شده که محیرالعقول است، نشانی از سقوط ظرفیت علمی، سیاسی و نادیده گرفتن خرد.
یادم هست چند روزی قبل از فیلتر شدن تلگرام برخی مدیران فضای مجازی طرفدار فیلتر کردن در جلسات استدلال میکردند که دلیل ضرورت فیلتر کردن تلگرام، خطر آن برای پول ملی و خطر امنیت ملی است.
رئیس اتاق بازرگانی تهران به استناد آمار بانک مرکزی گفته است در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ به اندازه ۹۸.۴ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است. ارقام خروج سرمایه از کشور بین ۲.۵ تا ۱۹.۳ میلیارد دلار در سالهای مختلف متفاوت بوده است. این آمار ظاهرا خروج ارز توسط توریستها را هم شامل میشود.
رومینا دختر سیزده سالهای که با پسری از خانه فرار کرده بود، بعد از دستگیری و بازگرداندن به خانه، توسط پدرش، با داس، در قتلی ناموسی، کشته شده است. چند خبرنگار از صبح تا حالا خواستهاند تحلیلم را بنویسم، اما من چند سؤال دارم.
ایرانیان دائم در رسانهها از قول مقامات، کارشناسان و... گزارهای کلی با این ساختار را میشنوند: «ما در زمینه الف از کشورهای ب بهتریم.» یا «ما در زمینه الف قابل رقابت با کشورهای ب هستیم.» این گزاره بهظاهر ساده، هم نشانگر یک وضعیت اجتماعی-روانشناختی است و هم پیآمدهای ناگواری دارد.
پیشتر در یادداشتی با عنوان «مکتب صمدیه و انگشت بیقرار» نوشتم کسانی هستند که جز انگشت کردن به چشم مردم – عین «صمد آقا»ی سینمای دهه چهل و پنجاه شمسی – کار دیگری نمیدانند.
«چه بر سر ما در این قرن رفت و ما خود چه کردیم؟ شورش، انقلاب، جنبش، تحصیل، استخراج نفت، مدرن شدن، نوسازی اندیشهها، ضداستعمارگری، جنگ، اشغالشدگی، تورم، رکود، افتخار، تباهی و ... یا هر آنچه نام رخداد، تحول، تغییر یا کنشگری بر آن مینهیم.
انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیکتر و فضا برای طرح مسائل انتخابات در ایران مساعدتر میشود.
مدتی است که «سرزنش اخلاقی» اقشار و گروههای مختلف بابت مالیات ندادن، مُد شده است. دو گروه اصلی که بیشتر هدف این سرزنشها قرار گرفتهاند عبارتند از الف. پزشکان و ب. سلبریتیها یا اینفلوئنسرهای اینستاگرام که بابت تبلیغات در صفحههایشان درآمدهای هنگفت دارند.
جنگ بخشی از تاریخ ملتهاست و همه ملتها برای حفاظت و صیانت از جنگ و تاریخاش، تلاش میکنند. کشورهای متجاوز هم حتی تلاش میکنند که جنگهای خود را تقدیس کنند و آنرا به سرمایه اجتماعی و نمادین خود تبدیل کنند.
شورای همکاری خلیج فارس شامل کشورهای بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات عربی متحده است. همه آنها کشورهایی نفتی و از این نظر شبیه به ایران هستند.
«شدن» عنوان کتابی است به قلم میشل رابینسون اوباما، همسر باراک اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا که در نوامبر سال 2018 توسط انتشارات کراون منتشر شده است.
این مقالهای برای به چالش کشیدن توأمان طرفداران و منتقدان سدسازی، پروژههای انتقال آب و سازههای آبی عظیم است. دعوتی است به گفتوگویی عمیقتر و در چارچوبهای نظری تا حدی متفاوت از آنچه تاکنون در جامعه ایرانی تجربه کردهایم.
عکس، خبر، یادداشت و گزارش تلویزیونی خبر بیستوسی از در و دیوار میبارد درباره خبر تصمیم رامبد جوان برای تولید فرزندش در کانادا و جماعت را حتماً خون به جوش آمده است از آنچه دو رویی و ضعف میهندوستی میخوانند. دل خلق سوخته است و متفکران قوم از این همه مصیبت پستان به تنور میچسبانند تا مگر آلام خلایق تسکین یابد.
ایران امروز سرزمینی است که در آن میتوانید پولدار خفنی بشوید و این کار را به سرعت هم انجام دهید. قصد دارم در این یادداشت، یکی از راههای خفن پولدار شدن به شما هم یاد بدهم، چیزی شبیه آشپزی است.
مشروب الکلی و گوشت خوک هم حرامند و نباید توزیع کرد؛ اصلاً هر چیزی مثل گوشت سگ که حرام است، بالاخص در کشور اسلامی، نباید توزیع کرد.
داستانی در میان مردم هست به این مضمون که «رضاشاه به مهندس سازه پل وِرِسک دستور داد به هنگام عبور اولین قطار از روی پل ورسک، با خانوادهاش زیر آن قرار گیرد تا اگر پل خراب شد، خودش قربانی پل بد باشد.» بسیاری به این این داستان باور دارند و برخی چون من سالها با شک و تردید، آنرا بخشی از داستانهای عامیانه دانستهایم.
خبرها از تصمیمهای جدی برای فیلترینگ تلگرام حکایت میکند. تأیید و تکذیبها هم شاید برای سنجیدن واکنشهاست. من خودم که قاطعانه با فیلترینگ تلگرام مخالفم و معتقدم جز افزودن بر شمار کسانی که از فیلترشکن استفاده میکنند، بیشتر کردن شمار ناراضیان، و از دسترس خارج کردن امکانات مثبت تلگرام برای کسبوکارها، افزایش آگاهی و دسترسی به مردم برای رساندن پیامهای مثبت، نتیجهای نخواهد داشت؛ اما اگر سیاستگذارانی که اصرار دارند فیلترینگ تلگرام به نفع مردم و منافع ملی است، پیشنهاد میکنم سه اقدام زیر را انجام دهند تا حسن نیت و صدق گفتارشان بیشتر آشکار شود:
کارتون «تنسی تاکسیدو و چاملی» خاطرهای برای کودکان دهه شصت است. تنسی (پنگوئن) و چاملی (گراز دریایی) در باغ وحش زندگی کسالتباری دارند و تلاش میکنند کارهایی انجام دهند که برایشان مفرح یا حلّال مشکلات باشد. این دو هر بار ایدهای به ذهنشان میرسد و برای عملی کردن آن از باغ وحش میگریزند و پیش پروفسوری میروند به نام «آقای ووپی». ووپی پروفسوری است که همه چیز میداند، کمدی دارد که انواع وسایل علمی در آن است و تخته سیاه سه بعدی را از میان کمدش بیرون میکشد و شروع میکند درباره ایده «تنسی تاکسیدو و چاملی» توضیح میدهد.