روایت تلخ بازار سهام در یک سالی که گذشت!

کدخبر: ۳۹۲۹۱۵
شاخص بازار سهام تهران یک سال پیش حدود ۵۰۰کا بود، ظرف شش ماه، چهار برابر شد و به ۲۰۰۰کا رسید و الان حدود ۱۲۰۰کا است.

 یک سال گذشته را مروری کنیم:  در این مدت گفتیم: ۱) سرمایه‌گذاری مستقیم در بازار سهام  برای عموم شهروندان عاقلانه نیست. ۲) بازار سهام منطقا نمی‌تواند همه جامعه را پول‌دار کند. ۳) ریسک‌های بازار سهام را نباید از سرمایه‌گذار پنهان کرد. ۴) دولت نمی‌تواند و نباید راجع به قیمت‌های آینده بازار سهام حرف بزند و به مردم اطمینان بدهد. ۵) دولت نباید ذینفع بازار سرمایه بشود و در قیمت‌ها دخالت کند. ۶) مجموع «سودهای مازاد» بازار ثانویه نهایتا جمع صفر است. ۷) بین رشد اسمی و حقیقی باید فرق گذاشت و دقت کرد.

روی طرح بحث «جمع صفر در بازار ثانویه» هم تمرکز کردیم و فکر کنم تا حدی هم موفق شدیم این موضوع را در فضای عمومی جا بیندازیم که جمع سود و زیان‌های «معاملات بازار ثانویه» نهایتا صفر (پس از کسر کارمزد، حتی منفی) است و نمی‌تواند همه را خیلی پول‌دار کند چون جمع کلش نهایتا در حد بازده واقعی بازار است. مصداقش را هم در همین افت و خیز شاخص و توزیع سود و زیان افراد مختلف در این یک سال می‌بینیم. طبعا طرح این موضوع که بازار مالی به خودی خود و مستقل از بخش حقیقی اقتصاد ظرفیت محدودی برای ایجاد رفاه دارد، به کام کسانی که از داغ بودن  این بازار سود می‌بردند و مدعی «سودهای نجومی برای همه» بودند نبود. 

متاسفانه تا وقتی اول مهمانی بود و همه سرخوش یک رشد موقت بودند، کم‌تر دقت می‌شد که قیمت دارایی‌ها در طول زمان نهایتا از یک منطق اقتصادی پیروی می‌کند و دل‌بخواهی و نامحدود نیست. از دولتی  تا  صندوق‌گردان و به اصطلاح فعال بازار سرمایه و کنتراتچی روابط‌عمومی و نوسان‌گیر و کانال‌های زرد و سیگنال‌فروش و ... به این حرف‌ها تاختند و مدعی شدند که: «شما تجربه ندارید! همه می‌توانند در بازار سهام پول‌دار شوند! ما به شما نشان می‌دهیم!» 

فضا چنان بود که حتی برخی هم‌کاران اقتصاددان هم در آن زمان همراه جریان شدند و مشغول معرفی به اصطلاح سهام ارزنده و  توصیه این‌که چه بخریم و چه نخریم و چه طور پول‌دار شویم شدند. همان موقع به ایشان انتقاد کردم و عرض کردم شان و موقعیت اقتصاددانی که باید مراقب منافع کل آحاد جامعه و نگران رشد و بهره‌وری اقتصاد و توزیع درآمد و فقر و ... باشد، باید یک درجه بالاتر از این باشد که خود را ذینفع مستقیم توصیه‌های خرید و فروش فملی و بملی کند وگرنه توانایی خود برای ارائه تحلیل بی‌طرفانه و انتقادی را نقض می‌کند. تصور می‌کنم به کام برخی دوستان  گرامی خوش نیامد.

خلاصه این‌که، نتیجه آن حرف‌ها و ادعاهای بدون مبنا، آن درک نادرست و ناقص از رفتار بازار دارایی، و آن فضای هیجانی این شد که بخشی از مردم عزیز به امید گشایشی در این شرایط رکود تورمی اقتصاد، اندک سرمایه‌شان را بیاورند در بازار سهام و به اصطلاح به «آخر مهمانی» برسند و در «اوج» بخرند که نهایتا پول‌شان به جیب «زرنگ‌های بازار» و «دولت» و «رانت‌داران و متصلان» و «کارگزاری‌ها و صندوق‌گردان‌ها» و «سیگنال‌فروش‌ها» و ... برود. پدیده تلخی که اگر توصیه‌ها و تحلیل‌ها شنیده می‌شد شاید زودتر قابل پیش‌گیری بود.

تجربه پارسال یک نکته را هم نشان داد و آن این‌‌که «چارچوب نظری و علمی درست که به موضوع از سطحی بالاتر و مجردتر نگاه می‌کند» باطل‌السحر خیلی تبلیغات و ادعاهای بی‌مبنا و تجربه‌های انفرادی و موضعی است و توخالی بودن خیلی از ادعاها را نشان می‌دهد. عجیب هم نیست که افراد و جریاناتی  که حتی در فهم برخی از ساده‌ترین و مقدماتی‌ترین مفاهیم و استدلال‌‌های اقتصاد مالی مشکل دارند ولی در این بلبشو اسم خود را «کارشناس بازار سرمایه!» گذاشته‌اند، از این دست تحلیل‌ها ناراحت باشند و حتی نتوانند عصبانیت خود را از توجه مخاطبان آگاه به مباحث علمی پنهان کنند. متاسفانه وقتی با روشن و شفاف‌تر شدن منطق بازار، منافع خود را در خطر می‌ببینند برای حفظ آن دست به بی‌اخلاقی و داستان‌سرایی هم می‌زنند. ولی خب در جواب‌شان فقط باید آن شعر قدیمی اکتفا کرد که «... نه جولانگه تو است // عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری». همان طور که چند ماه قبل هم  در تلاش مشابهی رسوایی خنده‌داری به بار آوردند و برای چند هفته مضحکه خاص و عام شدند :)) 

تجربه تلخ یک سال قبل بازار سهام در ایران را باید مفصل و دقیق و انتقادی بررسی کرد تا از آن درس بگیریم و شاید تکرار نکنیم. این کف‌ها و هیجانات می‌گذرد و ما می‌مانیم و بخش حقیقی و واقعی اقتصاد که باید رشد کند و از این وضعیت بیرون بیاید تا معاش و رفاه مردم عزیز ما به مسیر درستش برگردد.

منبع: کانال تلگرامی نویسنده

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید